دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
زمینه های شکل گیری انقلاب اسلامی
به راستی زمینههای شکلگیری انقلاب اسلامی چه بوده و چه عواملی بر روند آن تأثیرگذار بودهاند؟
در بررسی روند شکلگیری یک انقلاب، نظریات متفاوتی مانند نظریه مارکس، نظریه بنتوم و نظریه جیمز دیویس به عنوان مدلهای ساختاری در نظر گرفته میشوند. هر یک از این نظریهها با توجه به نگاه خاص نظریهپرداز، به بخشی از زمینهها و علل توجه دارند. انقلاب اسلامی ایران، انقلابی چند عاملی و چند سویه است که برخی عوامل پیدایش آن تا پیش از این در هیچ انقلابی مؤثر نبودهاند.
چشمانداز نظریه جامعهشناسان کلاسیک و مفاهیمی که ارائه میدهند نیز زمینهای استکه از آن میتوان به نوعی و تنها بخشی از انقلاب اسلامی را تحلیل کرد. در مطالعه انقلاب ایران به رغم آنکه نظریهها بهطور مشخصی مورد استفاده یا آزمون تجربی با این انقلاب قرار نگرفتهاند، اما از مفاهیم نظریه نویسندگان مذکور در توضیح این انقلاب استفاده شده است.
اغلب تحلیلگران غربی با دیدگاههایی یک سونگر، تحلیلهای متفاوتی از انقلاب اسلامی ارائه کردهاند. رابرت لونی در کتاب ریشههای اقتصادی انقلاب ایران توضیح میدهد که اصلاحات اقتصادی در ایران موفقیتآمیز نبود و حکومت نتوانست نارضایتی مردم را که ناشی از بیعدالتی و جابهجایی اجتماعی کوتاه مدت با برنامههای اقتصادی مبتنی بر استراتژی توسعه بود، تشخیص دهد.
مسلما" تحلیلی صرفاً اقتصادی از پدیده انقلاب اسلامی نمیتواند تبیینکننده واقعیت آن باشد.
بسیاری از دولتها درشرایط مشابه اقتصادی به علت ویژگیهای ساختاری در نظام سیاسی و اجتماعی میتوانند با تکیه بر سرکوب و یا ائتلاف گروههای خاص در جامعه و تکیه بر ایدئولوژی مشروعیتبخش، مانع از تبدیل نا آرامیها به انقلاب شوند.
اما حکومت پهلوی که خود با بحران مشروعیت روبهرو بود، در برابر بیعدالتیها و ضعفهای اقتصادی به شدت شکننده شده بود.
تدا اسکاچ پول نظریهپرداز معروف انقلاب نیز در جستجوی عوامل اقتصادی میکوشد تا علل وقوع انقلاب اسلامی را در چارچوب آسیبپذیری دولت شاه بهدلیل عدم ارتباط با صاحبان ثروتهای اجتماعی یا بازار جستوجو کند. او چنین مینویسد:
گسست دولت از بازار که به یک ایدئولوژی مبارزه با نمادها و اسطورههایی چون شهادت طلبی و ایثار اعتقاد دارد، از عوامل زمینهساز انقلاب اسلامی است.
برخی دیگر از تحلیلگران برتحلیلهای روان شناختی شخصیت شاه و ویژگیهای شخصیتی وی در رفتارگرایی مستقل، به خصوص در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ تأکید کردهاند. در این گونه تحلیلها با توجه به شخصیبودن حکومت و تأثیر تعیینکننده تصمیمات فردی شاه، روانشناسی شخصیت او برای ریشهیابی انقلاب ایران مورد توجه قرار گرفته است. ماروین زونیس در کتاب شکست شاهانه به این موارد اشاره کرده است.
آبراهامیان در مورد علل سیاسی وقوع انقلاب، میگوید :
انقلاب به این علت رخ داد که شاه در سطح اقتصادی، اجتماعی دست به نوسازی زد و به این ترتیب طبقه متوسطجدید و طبقه صنعتی را تشکیل داد اما نتوانست در سطح سیاسی دست به توسعه بزند و این امر موجب ناهماهنگی در ساختارهای اجتماعی شد.
هرچند شاه موفق شد در زمینه اقتصادی و صنعتی و اجتماعی توسعه قابل ملاحظهای در ایران پدید آورد، اما از جهات سیاسی نتوانست توسعه قابل ملاحظهای بهوجود آورد. این عدم توسعه سیاسی رژیم باعث شد که بین طبقه حاکم و طبقه فرودست که دو پل خیلی مهم در آن نقشآفرینی میکردند یعنی قطب بازار و قطب روحانیت یک شکاف فاحش ایجاد شود از همینجا زمینههای انقلاب آغاز شد.
با وجود تحلیلهای علمیای که از جامعه زمان طاغوت در ایران و حکومت پهلوی ارائه میشد، اغلب جامعهشناسان اعتقاد داشتند که حکومت شاه در دوران ثبات به سر میبرد. پس از وقوع انقلاب همه نظریهپردازان غربی متوجه تحلیلهای نادرست و غیرقابل قبول خود از حکومت محمدرضا شاه شدند و به اتفاق پذیرفتند که در تحلیل بیثباتی حکومت شاه، بیدقتی روا داشتهاند.
به هر حال، تحلیلگران غربی علاوه بر غفلتی که در بررسی همه عوامل مؤثر در شکلگیری، شتاب دهی و پیروزی انقلاب داشتهاند، از سه عامل اساسی زمینهساز انقلاب نیز غفلت کردهاند:
۱) نکته بسیار اساسی این انقلاب مردمیبودن آن است. انقلاب اسلامی برخلاف سایر مدلهای موجود، مختص طبقه اجتماعی خاصی نبود. هر چند نمیتوان نقش روحانیت و روشنفکران مذهبی را در روند شکلگیری انقلاب نادیده گرفت، لکن باید پذیرفت که در پیروزی انقلاب، عامه مردم از هر طبقه و صنفی شرکت داشتند.
۲) نکته دیگر عدم توجه به جامعهشناسی سیاسی مردم ایران و روحیه ظلمستیزی آنها به خصوص در قرن اخیر بوده است. حرکتهای متعدد آزادیخواهانه که در سده اخیر به وقوع پیوست، نشانه رشد این روحیه بود. مبارزه با نظام سلطنتی و تلاش در جهت دستیابی به حکومتی صالح و مردمی در طول این دوره همواره از آرزوهای مردم بوده است. عدم توجه به پیشینه مبارزات ضدحکومتی مردم ایران در دوران قاجار و پیش از آن و سعی درتحلیل انقلاب در یک بازه زمانی کوتاه، موجب پدید آمدن اشتباهات آشکار و متعددی شده است.
۳) توجه جامعه شناختی به بافت مذهبی کشوری مانند ایران نیز میتواند در ارائه تحلیلهای واقعبینانه انقلاب کمککننده باشد. براساس اعتقادات مذهبی مردم، مشروعیت حکومت برگرفته از اسلام است. در طول تاریخ ایران نیز سلاطین همواره در پی کسب مشروعیت دینی از رهبران مذهبی بودهاند که میتوان نمونههای فراوانی از آن را در تاریخ حکومت صفویه و قاجاریه مشاهده نمود، اما حکومت پهلوی ضمن غفلت از این عامل بزرگ، اساسا" معتقد به مشروعیت بخشی دین نبود.
به هر روی با وجود چند عاملی بودن انقلاب اسلامی، از میان عوامل متعدد شکلگیری انقلاب، میتوان برخی عوامل را علل اصلی، برخی را علل مکمل و برخی دیگر را عوامل شتابدهنده دانست. بسیاری از اندیشمندان اعتقاد دارند علت اصلی وقوع انقلاب، عوامل فرهنگی بودهاند و بههمینجهت به آن لقب انقلاب فرهنگی دادهاند. در ادامه به این عوامل نیز اشاره خواهیم کرد.
درآمدی بر کارنامه فرهنگی انقلاب اسلامی از دکتر علی عسگری
رضا بختیاری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست