یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

در قنوت


در قنوت

گاه گاه
برق کوچه مان که می رود
کوچه سوت و کور می شود
چشمهای من کنار پنجره
غرق نور می شود
غرق نور چلچراغ های آسمان
آه! ای ستارگان مهربان!
راستی، چرا
هیچ گاه
برق کوچه هایتان نمی رود؟
ای …

گاه گاه

برق کوچه مان که می رود

کوچه سوت و کور می شود

چشمهای من کنار پنجره

غرق نور می شود

غرق نور چلچراغ های آسمان

آه! ای ستارگان مهربان!

راستی، چرا

هیچ گاه

برق کوچه هایتان نمی رود؟

ای که برق کوچه های کهکشان

در اداره ی نگاه توست!

لطف کن

لحظه ای- در قنوت-

دستهای خالی مرا نظاره کن!

آسمان سینه ی مرا پراز ستاره کن!

محمد عزیزی «نسیم»