دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا

آغاز یک پایان!


آغاز یک پایان!

● نگاهی به فیلم سینمایی «از ما بهترون»
این روزها رضا عطاران یکه تاز ژانر کمدی شده است. این حکایت در سینمای ایران از بدو شکل‌گیری تا به امروز مدام تکرار شده‌ و فقط قهرمان و نقش اول …

نگاهی به فیلم سینمایی «از ما بهترون»

این روزها رضا عطاران یکه تاز ژانر کمدی شده است. این حکایت در سینمای ایران از بدو شکل‌گیری تا به امروز مدام تکرار شده‌ و فقط قهرمان و نقش اول آن تغییر کرده و حال نوبت عطاران است که یکه تاز این عرصه باشد. این روزها هر کارگردانی که بخواهد فروش فیلم و بازگشت سرمایه را تضمین کند حتما با عطاران وارد مذاکره می‌شود و رقم پیشنهادی او را می‌شنود تا شاید از این نمد کلاهی هم برای خود درست کند و این ستاره سینما بتواند جیب او را هم پر پول کند. جدای از تقبیح یا تجلیل این رویکرد در سینمای ایران که این روزها عجیب مرسوم شده، ذکر چند نکته لازم است و آن اینکه ما باید رویکرد خود را در ساخت آثار کمیک روشن کنیم و اینکه قرار است از کدام سبک و سیاق و متد و روش پیروی کنیم؟ از متد و مدیوم تلویزیون یا سبک سینمایی یا کلاسیک یا یک سبک ناشناخته و یا تلفیق از این روش‌ها و یا از یک روش تقریبا نوپا و استفاده از پکیج ثابت بازیگران کمدی که همیشه خود را تکرار می‌کنند و تماشاگر را به این ترتیب با خود همراه می‌کنند و او را در نوستالژی فرومی برند و نوع لذت بردن تماشاگر از فیلم اساسا به ساخت و ماهیت فیلم ارتباط ندارد و نقطه پایان، سینمای کمدی است چون قرار است برای جذب مخاطب از هر روشی غیر از اصلی‌ترین آن یعنی خود فیلم بهره‌برداری شود. تاکی باید با خاطره بازی و بک راند، تماشاگر راقانع کرد که به تماشای فیلم برود؟ چرا هیچ فیلمی برای خود فیلم و ذات آن تماشا نمی‌شود؟ تعداد فیلم‌های ذاتی با این تعریف در سالی که گذشت و نیمه اول امسال هر دو به تعداد انگشتان دست نمی‌رسد، چون ما راه را گم کردیم.

نقطه قوت و ضعف این نوع کمدی در بلند مدت ذائقه سازی بی‌نهایت ضعیف کارگردان برای تماشاگران است که آنها به این نوع عادت می‌کنند و بهتر است بگوییم عادت کرده‌اند و وقتی این جریان فکری چند فیلم را تولید و پخش می‌کند ومدام هم باز تولید می‌شود نتیجه غیر از شرایط کنونی سینمای کمدی نیست. این رویکرد در ملودرام های تلویزیونی هم آن قدر ملموس است که اگر فقط یک فیلم با پایان خوش و حتما هم با سکانس عروسی و سالها به خوبی و خوشی با هم زندگی کردن خاص قصه‌های قرن نوزدهم به پایان نرسد آن فیلم با اقبال روبه رو نمی‌شود و با انتقاد فراوان مواجه می‌گردد. اگر به فهرست آثار تولیدی در یک دهه اخیر نگاهی بکنیم آثاری که این رویکرد حاکم را دنبال نکردند به تعداد انگشتان دست نمی‌رسند چون همه به این روش عادت کرده‌اند. به واقع روشن است چرا وقتی کارگردان و نویسنده نسبت به یک شغل اشراف کافی ندارند، سعی دارند آن را به نمایش بگذارند. یکی از این مشاغل حرفه روزنامه نگاری است که باز هم به دلیل عجیب تر یعنی سابقه مطبوعاتی کارگردان این نقطه ضعف کاملا ملموس است.

از فیلم پر پرواز تا زنها فرشته‌اند یک خط در میان فیلمسازان سعی دارند قهرمان قصه خود را از خبرنگاران و روزنامه نگاران جلوه دهند و در کل روشنفکر نمایش دهند و نمی‌دانم چرا حرفه روزنامه نگاری را برگزیده‌ا‌ند؟ مهرداد فرید یک روزنامه نگار است که به فیلمسازی روی آورده و تا به حال دواثر به نام‌های همخانه و آرامش در میان مردگان را ساخته، که دومین اثروی توانست تماشاگر را با خود همراه کند ولی به دلیل اینکه از سوپراستارهای مرسوم استفاده نکرد نتوانست جریان ساز باشد و برای جبران این نقص ازعطاران بهره برده است. سومین اثر مهرداد فرید شباهت عجیبی به عنصر آلیاژ در عرصه فلزات و صنعت دارد. در تعریف آلیاژ آمده که از ترکیب دو یا چند فلز به دست می‌آید که نه خواص فلزات قبلی را دارد و نه فلز جدید است. از ما بهترون به دلیل ذهنیت تماشاگر از سازنده نتوانست توقع او را برآورده کند واساسا تعریف کمدی با این فیلم تغییر کرد و این نه به دلیل خلاقیت کارگردان که به دلیل راه اشتباه او بوده‌ا ست که این فیلم قرار بود در ژانر ترسناک باشد، ولی کمدی از آب در آمد ! آن هم با این روش تلفیقی که ذکر شد. به واقع این فیلم نه کمدی است نه ترسناک چون عناصر ذاتی هیچ کدام را ندارد. در این فیلم همه خود را تکرار می‌کنند و هر آنچه را تا به حال توسط خودشان به نمایش در آمده را باز تولید می‌کنند. کمدی باید بتواند تماشاگران را میخکوب کند ویک کشش و جذابیت در آن وجود داشته باشد نه اینکه مدام خود را تکرار کند.

احمد عراقی