جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مباحثی درباره دین: ۱۰ ـ دینداری


مباحثی درباره دین: ۱۰ ـ دینداری

دینداری یعنی تعهد و پایبندی به دین و رفتار بر اساس آن. دینداری از آنجایی که عکس العمل مثبت به دستور خداوند است، وقتی تحقق پیدا می‎کند که شخص دیندار خود را تنها در برابر خداوند ملزم ببیند و دغدغه انجام وظایفی را داشته باشد که از ناحیه خداوند توصیه شده است.

دینداری یعنی تعهد و پایبندی به دین و رفتار بر اساس آن. دینداری از آنجایی که عکس العمل مثبت به دستور خداوند است، وقتی تحقق پیدا می‎کند که شخص دیندار خود را تنها در برابر خداوند ملزم ببیند و دغدغه انجام وظایفی را داشته باشد که از ناحیه خداوند توصیه شده است.

دینداری التزام قلبی لازم دارد و تنها عمل به ظواهر برای آن کافی نیست . ممنوع بودن تظاهر، ریا، عجب و امثال اینها نشان می‎دهد که شخص دیندار در صورتی که اعمال دینی را با قصد و نیت نیک و برای خدا انجام دهد پذیرفته است و در صورتی که شائبه ریا و غیر خدا در آن باشد دینداری نیست . خودنمایی و ریا در برخی اعمال موجب بطلان آنها می‎شود. انجام دستورات دینی بدون قصد و نیت، همانند صدها عملی است که روزانه انجام می‎گیرد. یک عمل در صورتی دینی به حساب می‎آید که برای خدا باشد.

حتی در امور مباح چنانچه قصد قربت در آن باشد، اثر وضعی دینداری را دارد و انسان را به خداوند نزدیک می‎کند.

دین یک سری شعائر و آداب دارد. می‎توان از این شعائر و آداب به پوسته و ظاهر تعبیر کرد. این قبیل امور، غیر از صورت ظاهری، لایه ای درونی دارند و آن تسلیم بودن در برابر خداوند است. اعمال ظاهری علامت و نشانه علاقه درونی به جا آورنده آنهاست . انجام آنها در عین این که می‎تواند حاکی از اعتقاد درونی باشد، می‎تواند فریب و نیرنگ و رسم و عادت نیز باشد. دینداری در صورتی صادق است که میان اعمال ظاهری و حقیقت و لایه آنها رابطه و پیوندی عمیق برقرار گردد. چنین اعمالی اگر به عادت تبدیل شود و یا به قصد فریب انجام بگیرد، اثر منفی برجا خواهد گذاشت و دست کم اثر دینی نخواهد داشت .

دینداری مراتبی دارد. همه بندگان خدا اشتیاق و علاقه و استعداد یکسانی ندارند. برخی بر اثر استعداد و شوق درونی، تربیت و یا مجاهدت ممکن است به درجات بالایی از دینداری برسند، و کسانی هم بنابه دلایلی به آن درجات نائل نشوند. کسی برای دینداری بندگان خدا حق حساب کشی از آنها را ندارد. رتبه بندگی و تعهد در برابر خداوند و میزان آن تنها با خداست . دینداری اگر جلوه ای بیرونی دارد، حقیقتش امری درونی و در نتیجه کمتر آزمودنی است و کسی جز خدا حق ندارد بندگان خدا را از این جهت رتبه بندی کند.

نکته حائز اهمیتی درباره دینداری وجود دارد که باید به آن توجه شود، و آن این که ممکن است کسانی با درونی توصیف کردن حقیقت دینداری، آن را صرفا پرداختن به درون و پاک کردن آن از رذایل و آلودگی بدانند و ظواهر و فرایض دینی را چندان مهم تلقی نکنند. در این نگاه تصور این است که اگر مراد از دینداری تسلیم بودن در برابر خداوند و تقرب به اوست، قلب همواره به یاد خداست و نیازی به ظواهر شریعت نیست و با همان توجه های درونی هدف برآورده می‎شود.

آری ! حقیقت دینداری امری درونی است، و لیکن پوسته شریعت و ظواهر دین نیز جزئی جداناپذیر از دین و برای نگهداری همان گوهر است . نظر صاحب شریعت بر این بوده که صورت دینداری با لایه و حقیقت آن آمیخته شود و به هر دو توجه گردد; که بدون آن دو، دینداری تحقق نمی یابد.

دینداری پایبندی به مجموعه دستورات دین است . همراهی همه آنها با هم اثربخش است . تجزیه دین و پذیرفتن دلخواه بخشی و رد کردن بخشی، دیگر صفت دینداری را ندارد. خداوند از این حالت به کفر یاد کرده است : "آنان که به خدا و پیامبرانش کفر می‎ورزند و می‎خواهند میان خدا و پیامبرانش جدایی بیندازند و می‎گویند به برخی ایمان می‎آوریم و به برخی کافر می‎شویم و تصمیم دارند راهی بین این دو پیدا کنند، آنان حقا کافرند."(۱)

[۱] سوره نساء (۴)، آیات ۱۵۰) - ۱۵۱) .

منبع : کتاب اسلام دین فطرت ص ۶۲ تا ۶۳ ؛ آیه الله منتظری

محمد صالحی – ۱۰/۱/۹۳