جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
آیا غایت های اخلاقی همان داده های دینی هستند
ناگفته پیداست كه بحثهای اخلاقی غیر از مباحثی است كه مربوط به فلسفه اخلاق است; و خلط بین این دو مبحث، در بسیاری از موارد موجب اشتباهاتی میگردد. با توجه به این نكته، لازم به تذكر است كه موضوع این مقاله، بیشتر در راستای بحث دوم (فلسفه اخلاق) است.
آیا هرچه دین میگوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است كه دین میگوید؟ به عبارت بهتر، آیا میتوان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور كرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، منابع دینی و توصیفات شرعی است؟ بنابراین، منظور از این سؤال این نیست كه آیا میتوان گزارههای شرعی را منبع دستورهای اخلاقی قرار داد، و باغستان اخلاق را از سرچشمههای دینی و چشمهسارهای شرعی سیراب كرد یا نه؟ زیرا احدی از ما در این نكته تردید نمیكند كه اهم فرآوردههای دینی، گزارههای اخلاقی است و دین بیش از هر چیز دیگر، به توصیههای اخلاقی پرداخته است. بلكه منظور این است كه آیا میتوان از جایی دیگر و از منبعی غیر دینی نیز، «باید» اخلاقی استخراج كرد، یا این كه لازم است «باید» مادر تمام «باید»های اخلاقی، در متن دستورات دینی و توصیفات شرعی آمده باشد؟ و اگر بایدی، به باید شرعی و دینی منتهی نشود، نمیتواند ارزش اخلاقی داشته باشد؟
● ملاك «باید»های اخلاقی
آنچه پراهمیت و قابل توجه است، این است كه بدانیم ملاك صحت و سقم یك دستور اخلاقی چیست. زیرا اگر این ملاك و معیار، برایمان روشن گردد بدون شك در این مساله، حیران نمیمانیم و به آسانی میتوانیم در این باره قضاوت كنیم كه آیا فلان دستور اخلاقی كه زیربنای دینی ندارد، صحیح استیا سقیم. چه این كه اگر ملاك صحت و درستی در آن باشد، بدون تردید صحیح و تمام است و اگر ملاك صحت و تمامیت در آن نباشد، بلكه اثر و نشانه ناهنجاری در آن مشاهده گردد، لاجرم باید محكوم به بطلان و نادرستی گردد. بنابراین، نكته یادشده (چیزی) است كه نباید با سهلانگاری از آن گذر كرد، بلكه باید با توجه و وقوف دقیق بر آن، مساله را مورد بررسی قرار داد. به همین جهت است كه میگوییم: پذیرش هر قضیهای یا به این است كه امری بدیهی و غیر قابل انكار است; مثل استحاله اجتماع و ارتفاع دو نقیض و تقدم شیء بر خودش و مانند این قضایا از گزارههای بدیهی، و یا به این است كه گرچه قضیه، روشن و بدیهی نیست، اگر تحلیل منطقی شود، به قضیهای بدیهی و غیر قابل انكار منتهی میگردد; مثل همه گزارههای علمی قابل اثبات یا نفی و بسیاری از مسائلی كه در زندگی روزمره با آنها سر و كار داریم و در مورد آنها گفتگو میكنیم. مثلا وقتی كه میگوییم: این جوان به خانه و همسر نیاز دارد، به توصیف گزارهای پرداختهایم كه خیلی روشن نیست، ولی بعد از یك تحلیل و تركیب منطقی به جایی میرسیم كه گزاره یاد شده تردیدناپذیر میگردد، و دستكم با تسلم مقدماتی كه در قیاس منطقی به كار میبریم قضیه یاد شده، مسلم و انكارناپذیر میگردد. مثل این كه میگوییم: این جوان انسان است، و هر انسانی براساس ساختمان بدنی و قوای درونی كه در او نهاده شده استبه خانه و همسر نیاز دارد. بدیهی است كه نتیجه مسلم و انكارناپذیر آن، این میشود كه این جوان به خانه و همسر نیاز دارد.
بنابراین، اگر یك دستور اخلاقی در قالب گزارهای بدیهی جای گیرد، هیچ پشتوانه دیگری نمیخواهد; زیرا اینگونه گزارهها به گزاره بدیهی منتهی میگردند و اگر بنا باشد كه گزاره بدیهی نیز بر گزاره دیگری مبتنی گردد، بدون شك به دور یا تسلسل منطقی مبتلا میگردد كه بطلانش واضح و روشن است. پس چنانچه دستوری، منطقی، روشن و بدیهی باشد، نه به پشتوانه علمی و فلسفی نیاز دارد و نه به پشتوانه دینی و توصیه شرعی. زیرا بداهت و روشنی آن برای پذیرفتن و قبول كردنش كفایت میكند.
از این بیان بخوبی آشكار میگردد كه اگر یك دستور اخلاقی به یك باید روشن و غیر قابل انكار باز گردد، این دستور اخلاقی نیز مسلم و انكارناپذیر خواهد شد; چه آن «باید» مادر، باید شرعی و دینی باشد و چه باید بدیهی عقلانی. مثلا چون هر ظلمی ناپسند و بد است و زدن یتیم، بدون جهت، ظلم است، پس زدن یتیم، بدون جهت، ناپسند و بد است. و چون بازگرداندن امانت، عدالت است و هر عدالتی نیك و پسندیده است، پس بازگرداندن امانتبه صاحبش پسندیده و نیك است. همانطور كه پیداست قضیه «نباید یتیم را بدون جهت كتك زد»، گزارهای اخلاقی است كه ممكن است مورد تردید و شك قرار گیرد; ولی بعد از فعالیت منطقی روی آن، بخوبی آشكار میگردد كه این گزاره، پذیرفتنی و غیر قابل انكار است. زیرا این گزاره یكی از مصادیق آن گزاره كلی و بدیهی است كه «نباید ظلم كرد»; و گفتن ندارد كه اگر گزارههای «باید ظلم كردن ترك شود»، «باید زدن بچه یتیم ترك گردد» و «باید امانتبه صاحبش باز گردد» و «باید پاسخ احسان، دشمنی نباشد» و...، منجر به تولید گزارههای بدیهی و غیر قابل انكار میشوند، جای هیچ گونه دغدغهای برای پذیرش این گزارهها نخواهد بود; مگر این كه كسی در كبرای كلی «نباید ظلم كرد» و «ظلم كردن قبیح و زشت است» تردید كند. لكن تردید كردن در آن كبرای كلی به منزله تردید كردن در سایر امور بدیهی و روشن است كه بدون شك سر از سفسطه در میآورد; وگرنه چگونه میتوان گزاره به این روشنی را كه مورد اتفاق و تسالم تمام عقلای عالم است، بلكه هیچ عاقلی در آن تامل ندارد، مورد تردید قرار داد؟ و اگر در چنین قضایایی بتوان شك كرد، بیشك در سایر بدیهیات نیز میتوان تردید نمود، و این جز سوفسطاییگری چیز دیگری نیست. بنابراین، چون بایدی بدیهی و عقلانی وجود دارد، هر باید دیگری كه به آن برگردد، غیر قابل انكار خواهد بود; زیرا همان طور كه اشاره شد چنین بازگشتی به معنای مصداق آن بودن است، كه با یك تطبیق منطقی فرق آن دو از میان برداشته میشود.
تنها سخنی كه شاید قابل ذكر باشد این است كه كسی بگوید: همه این سخنان درست است، ولی باید دانست كه «باید» آغازین و مادریای كه مورد اشاره قرار گرفت، «باید»ی شرعی و دینی است و نتیجه سخنان یاد شده این نخواهد بود كه ما برای دستورات اخلاقی، منبعی غیر از منبع شرعی و دینی یافتهایم. ولی ناگفته پیداست كه این سخن، قابل اعتنا نیست. زیرا در جای خود (۱) به اثبات رسیده است كه حسن و قبح، از مدركات عقل است و برای ادراك آن دو، هیچ نیازی به شرع و دین احساس نمیشود; زیرا جزء مسلمات قطعی تمام عقلا، اعم از متدینین و غیر متدینین، است كه ظلم، كار زشت و ناروایی است و عدل كار پسندیده و نیكویی است، و چنانچه این گونه قضایا، جزء آموزههای شرعی بود هرگز به این درجه از مقبولیت و پذیرش نمیرسید; و اگر بنا باشد تمام «باید»های اخلاقی به «باید»ی شرعی منتهی گردد، آن طور كه بعضی از مدعیان علم و اندیشه میپندارند، دیگر نه شرع و شریعت قابل اثبات است و نه حكم مسلمی برای عقلا خواهد بود. در حالی كه آن مدعی، هم آن را قبول دارد و هم این را پذیرفته است; بلكه حكم یاد شده یك حكم عقلی محض و یك بداهت غیر قابل انكار برای این قوه است، و ما در مقاله پیشین خود كه در شماره قبل این مجله به چاپ رسیده است مفصلا نشان دادهایم كه حسن و قبح جزء مدركات اولیه عقل است، و ناگفته پیداست كه روی این محاسبه، بسیار روشن میشود كه مبنا و مادر بسیاری از بایدهای اخلاقی، «باید»ی است كه عقل به طور مستقل و بدون توجه به حكم و «باید» شرعی آن را ادراك میكند; گرچه در مورد آن، حكم ارشادی شرع نیز وجود داشته باشد، لكن مساله این است كه آیا میتوان برخی از دستورات اخلاقی را به بایدی غیر شرعی مستند كرد یا نه، چه در آن موارد، بایدی شرعی و دینی وجود داشته باشد و چه نداشته باشد. و روی محاسبه یاد شده هیچ تردیدی در استناد مزبور وجود ندارد، پس میتوان با توجه به آنچه گذشت، مطلوب را اثبات شده تلقی كرد، بلكه مدعی بداهتش شد.
● پس اینها چه میگویند؟
با همه روشنی آنچه ذكر شد، بعضی آن را مورد انكار شدید قرار دادهاند و در این زمینه كتاب نوشتهاند، و گمان كردهاند كه هرگز نمیتوان از قضیهای فلسفی یا علمی، بایدی اخلاقی استنتاج كرد، بلكه تصریح كردهاند به این كه هیچ دستور اخلاقیای نمیتواند وابسته به واقعیتخارجی باشد.
یكی از این نویسندگان نوشته است: دیوید هیوم در كتاب سوم خود كه درباره اخلاق نوشته است توضیح میدهد كه چرا از عقل و منطق نمیتوان انتظار داشت كه یك قضیه اخلاقی را به اثبات برسانند و یا ابطال كنند. حملههای ملایم وی به فیلسوفان همعصرش و نقد آراء آنان نشان میدهد كه این نظر كمابیش به صورت اصلی بدیهی و مسلم، مقبول حكیمان زمان بوده است و آنان به نحوی، به اشارت یا آشكارا، استنتاج اخلاق از علم (و یا به قول هیوم، اخلاق از عقل) را كاری ممكن و مقبول میشمردهاند.
ورود وی در مساله و بحث و انتقاد او بسیار روشن و دلنشین است و به دلیل همین روشنی و دلپذیری بوده است كه پس از هیوم، این نكته اولا مقبول فلاسفه بعدی افتاده و ثانیا به منزله كشفی فلسفی و فتح بابی در اندیشه بشری به حساب آمده است. با اختصار تمام، برهان هیوم بدین قرار است:
«عقل (فهم) یعنی كشف صدق و كذب قضایا. صدق و كذب هم چیزی نیست جز انطباق و یا عدم انطباق با روابط واقعی مفاهیم و یا وجود واقعی اشیاء خارجی. هرچه مشمول این انطباق و عدم انطباق نشود، صحیح یا غلط نمیتواند بود، و هم بدین سبب موضوع تحقیق عقل واقع نخواهد شد. بدیهی است كه عواطف، امیال و اعمال ما به هیچ روی مشمل اینگونه صدق و كذب نمیشوند... و از این رو ممكن نیست كه آنها را صحیح یا خطا دانست و یا آنها را مخالف یا موافق عقل محسوب كرد... كارها میتوانند قابل ستایش و یا قابل سرزنش باشند، اما منطقی نمیتوانند بود. ستایشپذیر و سرزنشپذیر، بنابراین، به معنای منطقی و غیر منطقی نیستند» (۲)
صاحب كتاب دانش و ارزش پس از نقل كلام یاد شده، نوشته است «سخن هیوم را میتوان بدین صورت ساده و خلاصه كرد: همه قضایا و قوانینی كه عقل در آنها كاوش میكند و آنها را یا میپذیرد و یا رد میكند دو صفت مشخص دارند: یا درستاند و یا نادرست (حقیقی و غیر حقیقی). ملاك درستی و نادرستی قضایای عقلی این است كه با واقعیتهای خارجی موافق باشند یا نباشند. از آن طرف نسبتحقیقی و غیر حقیقی دادن به رفتارهای انسانی بیمعناست. یك عمل را نمیتوان گفتحقیقت استیا نیستیا مطابق با خارج استیا نیست. فقط میتوان گفتبد استیا خوب، و مطلوب استیا نامطلوب. بدین سبب خوبی و بدی (احكام عقل عملی) از حقیقی و غیر حقیقی (احكام عقل نظری) قابل استنتاج نیستند. یعنی از انباشتن صدها قضیه كه همه از صفت مطابقتیا عدم مطابقتبا خارج برخوردارند و از صفات واقعی و فیزیكی اشیاء سخن میگویند، نمیتوان قضیهای به دست آورد كه سخن از خوبی و بدی و حسن و قبح، كه صفاتی فیزیكی و خارجی نیستند، بگوید. و چنین است كه استخراج عمل از عقل (به تعبیر هیوم) و یا اخلاق از علم (به تعبیر ما) میسر نیست.
ما در همین جا خواننده را از یك اشتباه رایجبرحذر میداریم. بسیار دیده میشود كه در تعبیرات عمومی، سخن از صحیح بودن یا غلط بودن یك كار گفته میشود و یا احیانا رفتار كسی را منطقی یا غیر منطقی مینامند. این سخنان جز مسامحه در تعبیر نیست و نباید دقتها و ظرافتهای حكیمانه، قربانی این خطاها و سادهاندیشیهای غفلتآمیز گردد.
محسن موسوی
پینوشتها:
۱.برای توضیح بیشتر به شماره ۱۰۱۱ مجله نقدونظر، مقاله «رابطه عدالتبا عقل و دین» به همین قلم، مراجعه كنید.
۲. دیوید هیوم، رسالهای درباره طبیعتبشر، كتاب سوم: درباره اخلاق، ص۵۱۰. (به نقل از: عبدالكریم سروش، دانش و ارزش، انتشارات یاران، چاپ دوم، ۱۳۵۸، ص۲۴۰۲۴۲.)
۳. عبدالكریم سروش، پیشین، ص۲۴۴-۲۴۲.
۴. محمد حسین طباطبایی، نهایهٔالحكمهٔ، ص۱۵.
۵. عبدالكریم سروش، پیشین، ص۲۴۲.
۶. همان، ص۲۴۳ و۲۴۴.
۷. به نقل از: عبدالكریم سروش، پیشین، ص۲۴۶.
۸. به مقاله ششم اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد دوم مراجعه كنید.
۹. به صفحه ۲۶۷ به بعد آن كتاب مراجعه كنید.
۱۰. محمدحسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۲، مقاله۶، ص۱۹۱.
۱۱. شرح تجرید الاعتقاد، بحثحسن و قبح.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست