سه شنبه, ۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 28 May, 2024
جلوه های همدلی در فرهنگ سنتی ایران
یکی از پدیدههای زیبا و تحسینبرانگیز ایرانیان باستان، فرهنگ همیاری و همدلی است. این ارزش والای انسانی را امروزه نیز در جای جای سنن ایرانیان مشاهده میکنیم و البته به آن میبالیم و سخت مفتخریم. چرایی این تأسی همه جانبه، به مراتب منور همدلی از دامان اعتقادات یکتاگرایانه ایرانیان بر میخیزد. مردم حقیقتجوی حقمداری که در سراسر تاریخ چندهزار سالة خویش هرگز سر به پای هیچ بت و بتگری فرود نیاورند. فرهنگ سنتی ایران پیوسته همة اجزای عالم را در کلیتی شریف با یکدیگر میبیند؛ بدین روست که در قاموس این فرهنگ ساده اما شکوهمند، هیچ نشان و نیتی از دورویی و دوگانهگرایی نمیبینیم. همه چیز در اوج تناسب با هم به سر میبرد و اگر بیتناسبی گاه وجود دارد از نگاه ناساز ماست:
هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست (حافظ)
همه اجزای این عالم، دست در دست یکدیگر نهادهاند و با حرکتی موزون و زیبا به سوی یک نقطه در حرکتند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در فرهنگ بارور ما- شانه به شانة هم نهادهاند تا ما- که اشرف آفریدههای خداییم- نانی به کف آریم و به غفلت نخوریم. غفلت در این فرهنگ، زمانی بر انسان تیغ میکشد که خلاف آمدِ آفرینش عمل کنیم. یعنی بر رشته موزون ِمودت نتنیم و به جای مؤانست با هم که جان ِ جمیل جهان است به عداوت با هم برخیزیم.
اصلیترین جانمایههای فرهنگ سنتی ایران، تأکید ِمؤکد بر عنصر شریف همدلی است که همة زایشهای فرخنده فرهنگی از دل آن بر میخیزد:
چون سلیمان را سراپرده زدند
جمله مرغانش به خدمت آمدند
هم زبان و محرم خود یافتند
پیش ِ او یک یک به جان بشتافتند
جمله مرغان ترک کرده چیک چیک
با سلیمان گشته افصح مِن اَخیک
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست [۱]
وجود همدلی توصیه مؤکد سنن ایرانی است. سنت ایرانیان، همدلی را - نه یک زینت رفتاری - بلکه یک «باید» و الزام تلقی کرده و میکنند که هرکه از آن دور و محجور افتد مأجور نیفتد؛ به گفته سعدی:
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
و یا حسب سخن پدر شعر فارسی رودکی که گفت:
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم
و نیزحافظ که فرمود:
حُسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
میبینیم که ناهمدلان وناهمدلی درپهنه این فرهنگ نامدارنه فقط غیرانسانی شمارده شده است بلکه ازچنان رفعت سانی برخورداراست که همدلان ناهمزبان میتوانند در سایهسار وفاق و همدلی به فتح عالم نایل آیند، اما ناهمدلان همزبان نمیتوانند به َنمی از َیم ِ توفیق دست یابند.
ماشین و مودت و معیشت!
با ورودِ لجام گسیخته ماشین به ایران، شیوة زندگی سنتی که بر پایة همیاری و همدلی استواربود، تا حدود زیادی دگرگون شد و منفعتگرایی به جای همیاری نشست. ماشین و فرامین انبوه و غیر انسانیاش، جانمایههای سنتی را برنمیتافت و هر عاملی که میتوانست آدمی را به کسب سود و قدرت مادی بیشتری برساند، ارج مینهاد. اکنون با دورشدن تاریخی از حقیقت سنت و زانو زدن به پای مصنوع صانع شدة عصر جدید (تکنولوژی) اگر به مواریث سنتی به دیدة تردید نگریسته نمیشد، حداقل به دیدة تحقیر نگریسته شد. اکنون حقیقتخواهی سنتی که واجد ارزش بود، جای خود را به قدرتطلبی داده بود و همه چیز در سایة این باور نارس ترجمه میشد که هرچه توانمندتر در کَندن سهم بیشتر از سفرة گستردة طبیعت به قدرت نزدیکتر. در تندباد فرهنگی که بر نهال ظریف و تُرد سنت ایرانی وزید، رفاه نفسانی، اصل اساسی همه پویشها و جوششها شمارده شد و انسانها به اعتبار اینکه تاچه حد در برآوردن حاجات غرایز موفقند، طبقهبندی شدهاند.
در چنین فضایی «قدر» آن دیگری زمانی دانسته میشود که بدانیم وی تا چه حد میتواند در برآوردهسازی «امیال» ما دست از آستین برآورد. سودای ِسود بر بود و نبود ما پرتو افکند و ما آن به آن از سنن ِدیرپایمان فاصله گرفتیم و به جای «فهم معنای بالغ زندگی» به «درک ناتمام ِمفهوم ِمتعارف ِ زیستن» روی آوردیم. بر این اساس همدلی، تعریفی صنفی و صوری پیدا کرد و از سیرت راستینش تهی شد.
یادی از آن همدلیهای سترگ
نمونهای از همیاریهایی که در فرهنگ سنتی و پرپیشینة ما ایرانیان نمودهای بارزی داشته است و به نوعی در حافظه تاریخ نیز مضبوط است بدین قرار میباشد:
واره:
همیاری زنانه که هنوز در همة روستاهای ایران روایی دارد؛ و آن چنان است که زنان روستا، شیر هر روزه گوسفندان خود را با یک سنجش شگفت میان خود تقسیم میکنند تا هر کس چون هنگام شیر به او رسد به اندازهای شیر داشته باشدکه بتواند با آن ماست و کره و روغن و کشک و دوغ فراهم آورد. با این روش، اگر پیر زنی یک بز یا گوسفند هم داشته باشد، با دادن آن به «واره»، در یک سال حداقل یک روز هست که او با گرفتن شیر روستا (یا بخشی از شیر روستا) بتواند روزی سالانة خود را تأمین کند.
در آن روز همة دیگها، آبگردانها و ابزارهای همگانی روستا نیز در دست آن پیرزن خواهد بود و جوانان نیز برای گرفتن فرآوردههای شیری به او یاری میرسانند. [۲]
باغ اسپار:
منظور بیلزدن باغها میباشدکه همچنان در همة روستاهای ایران انجام میشود؛ چرا که تراکتور را برای بیلزدن نمیتوان به همه جای باغ گسیل داشت. در این نوع همیاری، همة جوانان روستا در یک روز معین و از قبل پیشبینی شده، به بیلزدن باغهای آماده، باغ اسپار میپردازند که در نهایت دارنده باغ به پاس تشکر، آنان را به ناهار میهمان میکند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
مجلس دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی ایران انتخابات مجلس سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی انتخابات ریاست جمهوری 1403 رئیسی ریاست جمهوری
هواشناسی قتل قوه قضاییه تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران پلیس سرقت افزایش حقوق بازنشستگان سازمان هواشناسی وزارت بهداشت فضای مجازی
بانک مرکزی قیمت دلار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت خودرو ایران خودرو دولت سیزدهم قیمت طلا بورس بازار خودرو مسکن قیمت
سینمای ایران تلویزیون سینما سریال کتاب امیر تتلو رسانه ملی موسیقی بنیاد شهید و امور ایثارگران تئاتر هنرمندان جشنواره کن
دانشگاه تهران دانشگاه آزاد اسلامی وزارت علوم شورای عالی انقلاب فرهنگی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه رفح جنگ غزه روسیه آمریکا حماس نوار غزه چین ترکیه
پرسپولیس استقلال فوتبال لیگ برتر رئال مادرید بازی لیگ برتر ایران مهدی طارمی جواد نکونام تیم ملی والیبال ایران والیبال باشگاه استقلال
هوش مصنوعی اپل اینستاگرام صنعت نفت سامسونگ ایلان ماسک ماهواره گوگل ناسا تلگرام
دیابت رژیم غذایی سرطان طب سنتی چاقی افسردگی استرس سازمان غذا و دارو تجهیزات پزشکی سکته مغزی