پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

تأملات دینی هگل جوان


تأملات دینی هگل جوان

در نظر هگل و دو سلف ایده آلش, فیخته و شلینگ, نظریه واحد و یكپارچه واقعیت, نظریه ای است كه می تواند به نحوی نظام مند تمام صور واقعیت را با شروع از یك اصل واحد یا سوژه واحد تبیین كند

در نظر هگل و دو سلف ایده آلش، فیخته و شلینگ، نظریه واحد و یكپارچه واقعیت، نظریه ای است كه می تواند به نحوی نظام مند تمام صور واقعیت را با شروع از یك اصل واحد یا سوژه واحد تبیین كند.به نظر هگل، این صور واقعیت تنها شامل منظومه های خورشیدی، اجسام طبیعی و اشكال متنوع حیات ارگانیك، اعم از نباتی، حیوانی و انسانی نمی شوند، بلكه پدیده های روحی و انواع نظام های اجتماعی و سیاسی و نیز آفریده های هنری و دستاوردهای فرهنگی ای از قبیل دین و فلسفه را نیز باید در زمره صور واقعیت شمرد.به عقیده هگل، یكی از وظایف اصلی فلسفه، تبیین نظام مند همه این صور متنوع واقعیت است، آن هم با آغاز از یك اصل واحد.اگرچه هگل بسیار دیر به این معنا از فلسفه و نظام فلسفی خود دست یافت، اما در نخستین تأملات جدی او به عنوان یك دانش آموخته برجسته كلام و الهیات مسیحی در باب دین مسیحی نیز می توان رگه هایی از این گرایش كلی را مشاهده كرد.نوشته حاضر می كوشد تا به بیان برخی از جنبه های مهم این تأملات آغازین بپردازد.

هگل در سال های آغازین فعالیت فكری و فلسفی اش كمتر به دنبال اهداف و آمال فلسفی صرف بود و بیشتر به مسائلی توجه داشت كه با روشنگری و تعلیم و تربیت عموم مردم گره خورده بودند.هگل بر خلاف دو دوست دوران دانشجویی اش، هولدرلین و شلینگ كه اندیشه هایشان را بی واسطه درگیر مباحث فلسفی ساخته بودند، در نوشته های مربوط به این دوران اولیه، به تعبیری كه خود او برای شلینگ می نویسد، در پی یافتن راهی برای «اثر نهادن بر زندگی آدمیان» است.به نظر هگل در این ایام، تحلیل و بررسی نقش و پیامدهایی كه دین، به ویژه مسیحیت، در زندگی فرد انسان به تنهایی و نیز جوامع بشری به طور كلی داشته است، نقطه آغاز مناسبی برای نیل به این اهداف روشنگرانه است.

در این رویكرد آغازین هگل می توان دو علاقه و دو دغدغه متفاوت را در كار دید.از یك سو، هگل قصد دارد نشان دهد كه چگونه دین [مسیحیت] به نیرویی در برابر زندگی و متخاصم با آن بدل شده، به گونه ای كه اكنون تنها با ابزار قرار دادن ترس و هراس، آدمیان را تحت تأثیر قرار می دهد و از آنها انقیاد و فرمانبری می طلبد.از سوی دیگر، هگل در پی فهم آن شرایط و زمینه هایی است كه در آن شرایط، دین مسیحیت می تواند به عنصری مفید و سازنده در حیات فرد و جامعه انسانی بدل شود.كوشش های هگل جوان در این دوران بین سال های ۱۸۰۰-،۱۷۹۳ كه از آن می توان به تتبعات هگل جوان در الهیات (یا كلام) مسیحی تعبیر كرد، با توجه به دوره های اقامت هگل در توبینگن، برن و فرانكفورت به سه دوره تقسیم می شود.آثار مرتبط با هر یك از این سه دوران نیز ویژگی های خاص خود را دارند.«دین قومی [یا ملی] و مسیحیت»، كه در سال های ۴-۱۷۹۳ نوشته شد، ادامه تفكرات دورانِ دانشجویی هگل در بنیاد الهیات پروتستان در دانشگاه توبینگن است و نشانگر شور و شوق شیفته وار و حسرت بار روحی هگل به فرهنگ و دین یونانی، كه از همان سال های دبیرستان خاطر او را سخت برانگیخته بود.

همین شیفتگی، در نگرش او نسبت به دین مسیحی نیز تأثیر نهاد.به نظر هگل، دین یونانی برخلاف مسیحیت آن روزگار كه طی جریان سازگاری با آرمان های روشنگری به گونه ای خداباوری عقلانی خشك و سترون و بیگانه با روح و نیازهای مردمان زمانه بدل شده بود، دینی بود كه در ژرفنای روح مردم یونان ریشه داشت.به تعبیر دیگر، دین یونانی یك دین قومی و ملی بود؛ دینی در پیوستگی تنگاتنگ با روح و روحیه ملت و پاره ای از كلیت فرهنگی آنها، در حالی كه مسیحیت، دست كم در آن روزگار، چیزی بوده، آمده از بیرون و بر خلاف نیازهای طبیعی انسان به طور كلی و خاصه انسانِ نژاد ژرمن.

هگل پس از این دوران، آن شور و اشتیاق نخستین خود را نسبت به دین یونانی كمابیش متعادل ساخت، آن هم عمدتاً به سبب مطالعه آثار كانت و تأكید او بر دین اخلاقی در برابر دینی كه زیر بار احكام جزمی كلیسایی سرشت واقعی خود را از دست داده است.از همین رو هگل در این دوره می كوشد تا در كتاب«زندگانی مسیح»، مسیح و شخصیت او را به نحوی تأویل و تفسیر كند كه با عقلانیت بشری به طور كلی، و به طور خاص با تفسیر كانت از دین اخلاقی و عقلانی سازگار درآید.هگل در این نوشته با تأكید بر جنبه رسالت اخلاقی مسیح و به دست دادن تصویری از او به عنوان یك آموزگار اخلاق و كمابیش پرورنده اخلاقی همچون اخلاق كانت، قصد دارد تا عیسی (ع) را به عنوان تجسم تقوا و فضیلت و به تعبیری موعظه گر هم هنگام دین و عقل معرفی می كند.به نظر هگل، مسیح آمده است تا قانون را تمام كند و اتمام قانون عبارت است از بشارت دادن به روح تازه آزادی و استقلال اخلاقی.اما اگر مسیح چنین انسانی، یعنی مظهر مجسم آرمان اخلاقی است، چگونه تعالیم اخلاقی او به شریعت ایجابی مسیحیت تبدیل شدند؟ به تعبیر دیگر، هگل متوجه شد كه چگونه رسالت اخلاقی مسیح در طول تاریخ به شریعت مسیحیت به عنوان یك نظام مرجعیت دار كلیسایی و جزم اندیش بدل شد؟ دو اثر بعدی هگل درخصوص مسیحیت، كه در اواخر دوران اقامت او در برن و نیز در دوران اقامت او در فرانكفورت نگاشته شدند، یعنی دو كتاب « استقرار شریعت در مذهب مسیحیت» و« روح مسیحیت و سرنوشت آن»، به بررسی همین مسأله می پردازند.

به تعبیر خود او، هدف این پژوهش این است كه «از یك سو ببینیم شكل اصلی خود مذهب مسیح چه بوده و از سوی دیگر بنگریم چه دلایل عامی در روح زمانه وجود داشته است كه سبب شده اند تا تقوایی كه در مذهب مسیح نهفته بود به سرعت نادیده گرفته شود و مذهب نامبرده نخست به فرقه ای خاص و بعدها به شریعتی مستقر تبدیل گردد.» نقد دینی هگل در این دو نوشته، عمدتاً بر مفهوم دین ایجابی یا تشریعی در برابر دین طبیعی استوار است.به نظر هگل، دین ایجابی دینی است كه عقل آدمی نمی تواند محتوا و اصول بنیادین آن را برای خود قابل فهم گرداند و به همین دلیل نیز چنین دینی برای او، غیرطبیعی و فراطبیعی می نماید.

بدین سان، شریعت یا دین ایجابی، دستگاهی از اصول و عادات دینی است كه به استناد مرجعیتی خارجی و بیرون از دایره عقل، بر نیروی داوری مؤمنان تحمیل می شود و از آنان تعبد بدون تعقل می طلبد.هگل شریعت یهودی را نمونه و پاردایم بارز چنین دین ایجابی ای می شمارد.به نظر هگل، در حالی كه یهودیان در آغاز قانون حاكم بر زندگی خویش را نازل شده از سوی حكمت متعال می دانستند، در طول تاریخ چنان در زیر بار فرامین وضع شده كه برای كمترین امر بی اهمیتی در زندگی روزمره اشان قاعده ای سختگیر و خرده بین تجویز می كرد، قرار گرفتند كه تمامی این ملت گویی حكم صومعه نشینانی ریاضت كش را پیدا كردند.

حمیدرضا محبوبی آرانی

منابع:

Hegel: by Rolf-Peter Horstmann, Routledge ,۱۹۹۹ .

هگل، استقرار شریعت در مذهب مسیحیت، ترجمه باقر پرهام، انتشارات آگاه.

كریم مجتهدی، تتبعات هگل جوان در كلام مسیحی، درباره هگل و فلسفه او (مجموعه مقالات)، انتشارات امیركبیر.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.