جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
جهانی شدن و حاکمیت دولت ها
به نظر میرسد که با تشدید روند جهانی شدن، که باعث تضعیف نقش دولتها از طرفی و تقویت شرکتها و سازمانهای بینالمللی و غیر دولتی از طرف دیگر میشود، حاکمیت دولتها به مثابه شاه بیت نظم مدرن گذشته، بیش از پیش، اهمیت خود را از دست بدهد.
اصطلاح «جهانی شدن» (Globalization) از جهاتی، مفهومی کاملاً جدید و از لحاظی، مقولهای قدیمی به شمار میرود. بسیاری از انگارههای آرمانی جهانی شدن را به شکل آموزه هایی مانند همبستگی انسانها، حقوق بشر، برادری، عدالت و مانند اینها، از قرنها پیش، پیامبران، علمای اخلاق، حقوقدانها، رهبران و سیاستمداران مطرح کردهاند.
در عصر مدرن و با ایجاد دولت- ملت در قرن هفدهم، ضمن آنکه این پدیده در مراحل بعد، به دلیل تصلب مرزهای حقوقی و تقویت ناسیونالیسم، مشکلاتی را برای جهانی شدن به وجود آورد، در عین حال، زمینههایی را برای رشد این پدیده در یکنواختی رفتار حکومتها و توسعه و بسط اصول حاکم بر روابط بینالملل مدرن و حاکم کردن حقوق بینالملل فراهم کرد.
از سویی دیگر، جهانی شدن مفهومی تماماً مربوط به عصر مدرن تاریخ بشر است. ظهور این پدیده، متمایز از مختصات مفاهیم قبل از آن، بروز تحرک شگفتانگیز اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی- ارزشی را باعث شد و ضمن کاهش فاصلة زمان و مکان، تفاسیر جدیدی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دولت، اقتدار، امنیت و... بهدست داد.
به هر حال، این پدیده، معضلات و فرصتهای فروانی را به همراه دارد. به دلیل حاکم بودن اصول متمایز و استقلال نسبی مرزهای مختلف زندگی انسانها، باید از جهانی شدنهای گوناگون در ارتباط با فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... سخن به میان آورد. در این میان، جهانی شدن چه نسبتی با مفهوم حاکمیت دولتها دارد؟ این نوشتار در مقام پاسخ به این سؤال برآمده است.
● تعریف جهانی شدن
به طور کلی، سه گونه تعریف از پدیدة جهانی شدن بر نوشتههای مختلف تسلط دارد.
تعریف اول) جهانی شدن را طرحی غربی میداند و آنرا با غربی شدن یکسان میپندارد. در برخی از این گونه تلقیها، جهانی شدن مترادف با «امریکایی شدن» محسوب میشود که در آن، آمریکا با طرحی از پیش تعیین شده، درصدد سلطه بر جهان غیر غرب است.
تعریف دوم) جهانی شدن را نه طرحی از پیش تعیین شده، بلکه روندی میداند که چندی است در حیات نظام بینالمللی شروع شده است و سیر تحول خود را به صورت خودکار میگذارند. دربارة چگونگی این روند، بحثهای مختلفی مطرح است.
عدهای این روند را با پایان جنگ سرد همراه میبینند و برخی معتقدند که این روند، چیزی جز تحول نظام سرمایهداری نیست که در آن، دورههای مشخصی از صعود و نزول را میتوان مشاهده کرد. از این زاویه، جهانی شدن چیزی جز «جهانی شدن سرمایه» نیست.
تعریف سوم) به جای کلیگرایی دربارة جهانی شدن، آن را به شکل تجزیهشده مینگرد و به جداسازی ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن میپردازد. در این تلقی، هرچند بارزترین بعد جهانی شدن، بعد اقتصادی آن است، اما جهانی شدن در حوزههای فرهنگ و سیاست نیز در کنار محوریت اقتصاد، جالب توجه است.
● جهانی شدن و حاکمیت دولتها
به نظر میرسد که با فروپاشی نظام دوقطبی و رشد جهانی شدن، دولتها آسیبپذیر، حاکمیتها محدودتر، مرزها نفوذپذیرتر و اقتدار دولتها با معضلاتی جدید روبرو شده است. در این وضعیت، دولت از شکل سرزمینی و محدود به یک موقعیت ژئوپلیتیکی خاص و ثابت خارج میشود و بسیاری از الگوهای رفتاری، به ویژه اقتصادی، دیگر تابع وضعیت سرزمینی مشخص به لحاظ فیزیکی نیست.
در چنین اوضاعی، مردم به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهندة دولت، تابع نوعی هویت مشخص دولتی نیستنند و ضمن تکثر و تنوع هویتها، هویتی منسجم و کلان ندارند. کاهش وفاداری شهروندان به حکومت ملی و انتقال وفاداری به نهادهای فوق ملی و جهانی، از دیگر جلوههای تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت سابقاًً مطلق دولتها به شمار میآید. از اینرو، رابطة میان شهروندان و دولت تغییر میکند، به گونهای که گرایشهای ناسیونالیستی به شدت تضعیف میشود.
در این تحول، با افزایش تعلقات قومی گروههای اقلیت قومی و پیوند آنها با همنوعان خود در خارج از مرزهای ملی، دولتها به شدت، در منازعات قومیت ها و مطالبات حداکثری آنها درگیر میشوند.
در نگاهی کلی، قبل از تشدید روند جهانی شدن، به دلیل حاکم بودن فضای ایدئولوژیک جنگ سرد، بسیاری از دولتهای ضعیف و آسیبپذیر، به گونهای میتوانستند جایگاهی را برای خود پیدا کنند و به گونهای آسوده به حاکمیت مطلق خود بر شهروندانشان ادامه دهند، ولی در زمان کنونی، روندهای جهانی شدن آنچنان مرزهای ملی را درنوردیده است که این قبیل دولتها نه تنها نمیتوانند جایگاه مناسبی را در هرم قدرت در سطح بینالمللی کسب کنند، بلکه حتی ممکن است با بروز شکافهای گستردة اجتماعی در داخل مرزهای ملی خود، همبستگی و یکپارچگی درونی خود را نیز از دست بدهند.
به نظر میرسد که با تشدید این روند، که باعث تضعیف نقش دولتها از طرفی و تقویت شرکتها و سازمانهای بینالمللی و غیر دولتی از طرف دیگر میشود، حاکمیت دولتها به مثابة شاهبیت نظم مدرن گذشته، بیش از پیش، اهمیت خود را از دست بدهد. حاکمیت، به شکلی جداییناپذیر با دولت ملی، به عنوان امری تغییرناپذیر در زمان و مکان، گره خورده است، اما جهانی شدن باعث شده است تا شکلبندی جدیدی از زمان و مکان به وجود آید.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که امواج متعدد و متکثر و بعضاً متضادی زندگی فردی- شخصی و اجتماعی ما را درنوردیده است. خوب یا بد، ما به درون نظم خاصی کشیده میشویم که هیچکس، به طور کامل، از ماهیت دقیق آن اطلاعی ندارد.
اما آنچه معلوم است این است که ابعاد آن، بر تمامی شئون زندگی ما تأثیر میگذارد. شناخت نخبگان از ابعاد مختلف این روند، حرکت در مسیر استفاده از مزایای آن و اجتناب از امواج مخرب و معایب آن میتواند ما ایرانیان را در عصری که خطرات فراوانی رویاروی کشور است، به سلامت به پیش ببرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست