یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
تنها مخاطب است که می ماند
● سرگرمسازی حرف اول را میزند!
بدیهی است که برداشت و انتظارات افراد مختلف از فیلم و سینما متفاوت است. صرفنظر از این که سینما برای جمعیت جوان هر جامعهیی تا حد زیادی جنبهی سرگرمی دارد، اما نمیتوان نقش آن را در ساختار اجتماع نادیده گرفت. بر این اساس سینما تنها سرگرمی نیست و علاوه بر آشنایی با فرهنگها و اقشار مختلف و نیز رویارویی با دیدگاههای متفاوت، هنری است که میتواند بر مخاطبان عام در زمانهای مختلف تأثیر گذارد؛ هنری که منطق و معناگرایی از عناصر مهم آن محسوب میشود. تأثیرگذاری بر افکار بیننده به گونهیی که دغدغهها و مسایل شخصیتهای فیلم، برایش ملموس باشند و بتواند با آنها ارتباط برقرار کند نیز از نکات قابل توجه است. با این حال در اکثر کشورهای دنیا تعداد افرادی که اولین انتظارشان از سینما سرگرمی است بسیار بیشتر از مخاطبان جدی سینماست و نمیتوان سلیقه و نحوهی گزینش تماشاگر را در افزایش ساخت و تولید برخی فیلمها نادیده گرفت.
● تحقق رؤیاهای بشری
تماشاگر امروز بهشدت متأثر از تلویزیون است. این تماشاگر، سینما را نیز در امتداد تلویزیون میبیند و علاقه دارد همان شخصیتها و روابط را که در تلویزیون میبیند، بر پردهی سینما هم مشاهده کند. در واقع امروز تصویر تلویزیونی سلیقهی تماشاگران را شکل میدهد نه آن چه به واقع باید از سینما به عنوان هنر انتظار رود. مطلوب این تماشاگر، مشاهدهی شکل متفاوتی از زندگی بر پردهی سینماست که او را هرچند برای مدتی محدود از مصایب خاص زندگی پرمرارت امروز دور کند. از این منظر فیلمهایی که تحقق رؤیاهای بشری را مینمایانند همواره با استقبال خوبی روبهرو شدهاند. تماشاگر امروز علاقهمند به تماشای فضاهایی است که در زندگی واقعیاش دستنیافتنی هستند، سینمایی مطلوب اوست که تصویری از زندگی افرادی را نشان دهد که دوست دارد مانند آنها گذران عمر کند، بهطور عمومی نمایش زندگی طبقات پایین اجتماع و مصایب بغرنج آنها جذابیتی برای او ندارد و در مقابل سر کشیدن به زندگی افراد مرفه و دغدغههای آنها برایش جذابتر است که خود همین امر میتواند ریشه در بسیاری از مسایل و نارساییهای جوامع امروز داشته باشد.
● مستقل از رویدادهای حاشیهیی
میتوان خاطرنشان ساخت که در صورت حضور سینمایی باکیفیت و متنوع، سایر رویدادهای جاری در بستر جامعه بر روند مثبت فروش فیلمها تأثیر چندانی نخواهند داشت؛ بهطور مثال همانگونه که انتظار میرفت با برگزاری مسابقات المپیک پکن که تأثیرات آشکار و پنهان زیادی در زندگی و روابط اجتماعی و حرفهیی و حتی رفت و آمدها و سفرهای مردمان کشورهای مختلف داشت، سینما و بهویژه سینمای هالیوود آنچنان که باید تحت تأثیر این مسئله قرار نگرفته و آمار فروش فیلمها در دوران این مسابقات کاهش قابل ملاحظهیی پیدا نکرد که این امر ناشی از نگرش مخاطب به سینما و نیز نوع فیلمهایی است که در این برههی زمانی اکران شدند!
● سوپراستارهای کارساز
به نظر میرسد مخاطب این سالها بهشدت علاقهمند به ستارههاست. متأثر از زندگی مصرفگرای امروز، ستارهها تبدیل به الگوهای دستنیافتنی شدهاند که تماشای آنها بر پرده میتواند تا حدود زیادی اشتیاق دست یافتن به آنها را پاسخ دهد. نقشآفرینان، برخی اوقات آنچنان در خوب از کار درآمدن یک اثر سینمایی مؤثرند که حضور نادرست و گزینش نامناسب گفتوگوها یا موسیقی را بیاعتبار میسازند. چهرههایی مانند «آل پاچینو»، «رابرت دنیرو»، «تام هنکس»، «نیکلاس کیج»، «تیم رابینز» و ... در زمرهی این نقشآفرینان هستند که ویژگیهای منحصر به فرد بازیگریشان، آنها را از دیگران متمایز میکند و کمتر فیلمی است که با حضور اینها به اعتبار هنری و مردمی نرسد.
● پرهیز از روایتهای مبهم
برای تماشاگر امروز روایت سادهی داستان و آغاز و پایان مشخص به مراتب جذابتر از شیوههای روایتی پیچیده و خاص است. او علاقهمند است که در پایان، سرنوشت شخصیتها را ببیند و عاقبت اعمالشان را مشاهده کند. همین موضوع موجب شده که در سالهای اخیر فیلمهایی که بدون پیچیدگی و ابهام، داستانشان را بیان کردهاند به فروش بالایی دست یابند. یکی از دلایل این امر میتواند ناآشنا بودن مخاطب با ویژگیهای فیلم معناگرا و بامحتوا باشد و البته در این میان نمیتوان تأثیرات تبلیغات و اطلاعرسانی که امروزه اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به گذشته در زمینهی جذب تماشاگران در سینما پیدا کردهاند را نیز نادیده گرفت. البته فیلمسازان نباید از توجه به هویت ملی و فرهنگیشان، بازمانند که افزایش تولیدات گیشهیی نه تنها از ارزش فیلمهای فرهنگی و صاحب اندیشه نمیکاهد، بلکه باعث آشکار شدن تفاوتها نیز میگردد.
● توجه به تنوع گونهیی
ترس از عدم بازگشت سرمایه و جذب مخاطب، ناگزیر فیلمساز را محدود به ساخت فیلم در یک گونهی خاص میکند و این در حالی است که با نگاهی دقیق به سینمای کشورهای پیشرفته متوجه میشویم که بحث پیدایش و تنوع گونه در مقاطعی از زمان به شکل جدی مطرح شده است و هر یک از فیلمسازان نیرو و انرژی خود را معطوف به ساخت فیلم در گونهی مورد نظر میکنند و قواعد گونهیی را نیز به درستی رعایت میکنند، به این معنا که نمیتوان با نگاه و تجربهی کمدی سراغ ساخت یک فیلم جنگی رفت و باید شرایط لازم را برای ساخت فیلم در گونههای مختلف فراهم کرد و به بیانی دیگر، فیلمساز باید تابع فضای خاص گونهیی باشد که در آن فیلم میسازد. البته بیان این مطلب این شبهه را ایجاد میکند که اگر قرار است یک کارگردان در انواع گونههای سینمایی فیلم بسازد پس تکلیف مؤلف بودن فیلمساز چه میشود!؟ چنین تصوری از اساس اشتباه است، چرا که برجستهترین فیلمسازها هم تجربهی ساخت انواع فیلم در گونههای مختلف را داشتهاند.
● ارتقای وجه صنعتی همپای وجه هنری
سینما به عنوان یک رسانه، بخشی از فرهنگ محسوب میشود و وسیلهیی است که افراد بخشی از زمان فراغت خود را با آن میگذرانند. در کنار نقش پر کردن اوقات فراغت مردم، سینما به عنوان هنری جذاب و پرمخاطب باید نقش درآمدزایی خود را نیز حفظ کند. علاوه بر آن سینمای روزگار ما دارای دو رکن اساسی است: یکی رکن هنری و دیگری وجه صنعتی. سینما فرایندی دارد که بسیاری از فعالیتهای آن فنی است و حاصل این فرایند درآمدزاست، پس در سینما باید هم وجه صنعت را مد نظر قرار داد و هم وجه هنری آن را تا بتوان همیشه مطلوب مخاطب واقع شد. صنعت سینما باید بهطور کامل موازی با بُعد هنری آن پیش رود تا به لحاظ سختافزاری هم بتوان مخاطب را اقناع کرد. یک سالن مدرن با سیستم رفاهی بهروز خیلی بیشتر از یک سیستم فرسوده به کار خواهد آمد، چون مخاطب سینما دوست ندارد در سالنی به تماشای فیلم بنشیند که در تابستان گرم و در زمستان سرد است!
● رابطهی دوسویهی سینما و مخاطب
استقبال مردم از سینما و استقبال سینما از مخاطب به یک معنای دوسویه منتهی میگردد؛ اگر فیلم خوب باشد مخاطب فراوانی را به خود جذب میکند و سینماها پر از تماشاگر میگردد و اگر خیلی برای مخاطب جذاب نباشد مخاطب به سینما نخواهد آمد، به عبارت دیگر اقبال به سینما رابطهی نزدیکی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانوادهها و فرهیختگی اقشار مختلف جامعه دارد. بر این اساس توجه به خاستگاه فکری غالب مخاطبان باید مبنای ساخت فیلم قرار گیرد، چرا که ساختن بهترین و باکیفیتترین فیلم در شرایطی که مخاطبان توانایی ارتباط برقرار کردن با فضای آن را نداشته باشند به شکست فیلم منجر خواهد شد!
● استفاده از تجربیات دیگران
سینما نیز مانند دیگر هنرها نیازمند تعامل اندیشههای مختلفی است که سبب شکلگیری و ارتقای آن شدهاند. حتی میتوان کمی بازتر اندیشید و اینگونه اظهار داشت که به سینما نیز بایستی بهمانند علومی نظیر پزشکی یا مهندسی نگریست، یعنی کشورهایی که در زمینهی این هنر عقبتر از بقیه هستند باید به دنبال روشهای پیشرفت خویش رفته و در طول این مسیر از تجربیات پیشینیان استفاده کنند.
بهطور حتم بسیاری از تکنیکهای پیشرفتهی سینمایی در اختیار کشورهایی است که با دیدی حرفهییتر بدین مقوله نگریستهاند و یا زودتر از دیگران به سرمایهگذاری روی آن اقدام کردهاند. در این میان وظیفهی کشورهایی که از این تکنیکها بهره نبردهاند آن است که به روشهای مختلف به فراگیری آنها اقدام کرده و تا جایی که میتوانند به بومیسازی این تکنیکها اهتمام ورزند! استفاده از تجارب ارزندهی دیگر کشورها، ارتقای جایگاه نرمافزاری و سختافزاری سینما را به دنبال خواهد داشت که این مسئله نیز به نوبهی خود استقبال فراوان مخاطبان را رقم خواهد زد
محترم صفدری سلطانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
حجاب دولت سیزدهم دولت مجلس شورای اسلامی مجلس جمهوری اسلامی ایران رئیس جمهور گشت ارشاد رئیسی امام خمینی سیدابراهیم رئیسی جنگ
تهران وزارت بهداشت آتش سوزی قتل شهرداری تهران پلیس سیل کنکور فضای مجازی زنان پایتخت سازمان سنجش
خودرو بازار خودرو هوش مصنوعی قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا مسکن ارز تورم ایران خودرو
سریال تلویزیون مهران مدیری سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد موسیقی سریال پایتخت فیلم ترانه علیدوستی قرآن کریم کتاب
اینترنت کنکور ۱۴۰۳
غزه اسرائیل فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران سپاهان تراکتور باشگاه پرسپولیس لیورپول
تبلیغات ناسا اپل سامسونگ فناوری نخبگان بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
کاهش وزن روانشناسی بارداری مالاریا آلزایمر زوال عقل