جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی های کلی سینمای کودک


ویژگی های کلی سینمای کودک

سابقه سینمای کودک در ایران از سال ۱۳۴۵ فراتر نمی رود در این سال که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» برای نخستین بار با برگزاری جشنواره بین المللی کودکان و نوجوانان به سینمای کودک توجّه نشان داد, زمینه ساز شرایطی شد که بعدها با ایجاد «مرکز سینمایی کانون» کار تولید فیلم نیز آغاز شد و سینمای کودک, با هویّتی مستقل, در راهی تازه گام نهاد و سینما گرانی که به کار درباره کودکان شیفتگی و علاقه مندی ویژه ای داشتند, به تولید نخستین نمونه ها دست زدند

همواره از «سینمای کودک» در دو بخش به نسبت مجزّا از یکدیگر، یعنی فیلم‏هایی که «برای کودکان» یا «درباره کودکان» ساخته می‏شود، سخن به میان می‏آید.

بسیار کسان چنین می‏اندیشند که کار برای کودکان ـ چه در زمینه «نوشتن» و چه در عرصه «فیلمسازی» ـ نباید چندان هم دشوار باشد. به همین روی، وقتی پرسیده می‏شود: آیا فیلمسازی برای کودکان، آسان است؟ گاه، با پیش فرضی نادرست، اظهار می‏دارند که فیلمسازی برای کودکان نباید چندان دشوار باشد!

اگر به راستی باور کرده باشیم که کار برای کودکان، باید با وسواس بیش‏تری همراه باشد، تلاش خواهیم کرد تا در طرح هر موضوعِ ساده، در راستای ایجاد ارتباط با کودکان و نوجوانان و اولیاء و مربیّانِ آنان، از دقّت نظرها و دوراندیشی‏های لازم غافل نمانیم و همواره با پشتوانه آگاهی‏ها و پیش‏دانسته‏هایی در باره خلق و خوی و ویژگی‏های رفتاری گروه‏های سنّی مختلف کودکان و نوجوانان، به کار فیلمسازی روی آوریم.

فیلم‏های کودکان و نوجوانان باید آمیزه‏ای از شادی، هیجان، حرکت، تلاش، سازندگی، نوع‏دوستی، محبّت، ایثار و آشنایی با نشانه‏های خلقت باشد و باید که این عواطف مثبت را با بهره‏گیری بجا از عنصر «خیال» ـ تخیلی سازنده و پذیرفتنی ـ بتوان به مخاطبانِ این گونه فیلم‏ها، انتقال داد.

شاید ساده انگارانه باشد که فیلم کودک را به دلیلِ طرحِ داستانیِ ساده و غیر پیچیده آن، کاری ساده و غیرخلاقه به حساب آوریم.

سامان بخشیدن به «سینمای کودک» ـ به عنوان «سینمای آینده» ـ در دیار ما، به راستی نیازمند عزم و اراده‏ای ملّی است.

هر گاه که از «سینمای کودک» سخنی به میان می‏آید، بی‏اختیار به یک تقسیم‏بندی آشنا و پذیرفته شده نیز اشاره می‏شود و از «سینمای کودک» در دو بخش به نسبت مجزّا از یکدیگر، یعنی فیلم‏هایی که «برای کودکان» یا «درباره کودکان» ساخته می‏شود، سخن می‏رود.

سابقه سینمای کودک در ایران از سال ۱۳۴۵ فراتر نمی‏رود در این سال که «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» برای نخستین بار با برگزاری جشنواره بین‏المللی کودکان و نوجوانان به سینمای کودک توجّه نشان داد، زمینه ساز شرایطی شد که بعدها با ایجاد «مرکز سینمایی کانون» کار تولید فیلم نیز آغاز شد و سینمای کودک، با هویّتی مستقل، در راهی تازه گام نهاد و سینما گرانی که به کار درباره کودکان شیفتگی و علاقه‏مندی ویژه‏ای داشتند، به تولید نخستین نمونه‏ها دست زدند. بعدها، در تلویزیون نیز، در گروه‏های «کودک و نوجوان» به طور عمده، با ساخته شدن فیلم‏های کوتاه داستانی یا مجموعه‏های تلویزیونی، گام‏های دیگری برداشته شد.

شکل‏گیری جشنواره‏های بین‏المللی فیلم‏های کودکان و نوجوانان که سنگ بنای زیرین آن در «کانون» بنیاد نهاده شد، فرصتِ مناسبی پدید آورد تا سینما گران ایرانی، با مُشاهده نمونه‏های تولید شده در خارج از کشور ـ چه به لحاظ کیفی و چه از نظر مسایل فنّی تولید ـ از طریق تبادل تجربه‏های سازنده، تأثیرهای مثبتی را پذیرا شوند.

در دو دهه گذشته، در کنار «کانون» و «تلویزیون» به دلیل اهمیت و اعتبار تازه سینمای کودک، در «بنیاد سینمایی فارابی» نیز واحدی به نام «واحد کودک و نوجوان» تاسیس شد که متولّیان آن هدفی جز رونق بخشیدن به سینمای کودکان و نوجوانان در سر نداشتند. در همین راستا، تشکیل گروه سینماهای نمایش دهنده فیلم‏های کودکان و نوجوانان نیز حرکت شایسته‏ای بود که به دلایل نامعلومی، چندان دیر پای نبود.

کم رونق شدن فعالیت‏های فیلمسازی «کانون» ـ در قیاس با دهه‏های ۴۰ و ۵۰ ـ و غیر فعّال شدن واحد کودک و نوجوان «بنیاد سینمایی فارابی» در عمل، تنها یک رقیب را در این عرصه، بی همتا، باقی گذاشت که همانا «تلویزیون» بود. چون در این نوشتار، قصد ارزیابی آثار تولید شده در تلویزیون را در سر نداریم، پس با گذشتن از این مقوله ـ که البته خود نیازمند نگارش مقاله‏ای مستقل می‏باشد ـ به بررسی ویژگی‏های کلی سینمای کودک می‏پردازیم.

«سینمای کودک» با فراهم آوردن مجموعه فیلم‏های کودکان و نوجوانان، باید آمیزه‏ای از شادی، هیجان، حرکت و تلاش، سازندگی، نوع دوستی، محبّت و ایثار و آشنایی با نشانه‏های خلقت باشد. در چنین حالتی، فیلمسازی برای کودکان کار چندان آسانی نخواهد بود.

بسیاری از بزرگ‏ترها، چنین می‏اندیشند که کار برای کودکان ـ چه در زمینه «نوشتن» و چه در عرصه «فیلمسازی» ـ نباید چندان هم دشوار باشد! به همین روی، وقتی پرسیده می‏شود: آیا فیلمسازی برای کودکان، آسان است؟ گاه با پیش‏فرضی نادرست، اظهار می‏دارند که فیلمسازی برای کودکان نباید چندان دشوار باشد.

به همین روی، گاه با همین پیش‏داوری ناسنجیده، دست به کار می‏شوند و با فراهم آوردنِ نمونه‏هایی ضعیف و غیرمنسجم، نخستین سند رسمیِ ناآشنایی و نادرست اندیشیِ خود در زمینه فیلمسازی برای کودکان و نوجوانان را با دست خود امضا می‏کنند!

اگر به راستی باور کرده باشیم که «کار برای کودکان» باید با وسواس بیش‏تری همراه باشد، تلاش خواهیم کرد تا در طرح هر موضوع ساده، در راستای ایجاد ارتباط با کودکان و نوجوانان و اولیاء و مربیان آنان، از دقّتِ نظرها و دوراندیشی‏های لازم غافل نمانیم و همواره با پشتوانه آگاهی‏ها و پیش‏دانسته‏هایی درباره خُلق و خوی و ویژگی‏های رفتاری گروه‏های مختلف سنّی کودکان و نوجوانان، به کار فیلمسازی روی آوریم.

فیلم‏های کودکان و نوجوانان در نگاهی کلّی، ساختار چندان پیچیده و غیرقابل دسترسی ندارد. از یک نظر، قالب کلّی و ساختمان عمومی فیلم‏های کودکان و نوجوانان ـ با توجّه به روند کلّی تولید فیلم و به کارگیری وسایل، مواد و امکانات موردنیاز در «هنر ـ صنعت» فیلمسازی ـ با فیلم‏هایی که برای گروه‏های سنّی بزرگسال ساخته می‏شود، تفاوت و دیگرگونی خاصّی ندارد، امّا فرآیند تولیدی هر یک از این گونه‏ها، با یکدیگر تفاوتِ چشمگیری دارد. آن چه در سینمای تجاری یا حتّی در سینمای تجربی و غیرتجاری، برای عرضه و ارائه به بزرگسالان، شکل می‏گیرد، اگر «پرهیجان» و «پرحادثه» تلقی شود، چه بسا که برای مخاطبان کم سن و سال و برای کودکان و نوجوانان، «مخرِب» و «ویرانگر» و «بدآموز» باشد. درست به همین دلیل است که در فیلمسازی برای کودکان یا درباره کودکان، فیلمساز، ناگزیر است که با مبانی دقیق روانشناسی کودک و دانش «رفتارشناسی»، آشنایی داشته باشد و برخوردی جدّی نشان دهد و با شناخت دقیق خلق و خوی کودکان در مقاطع سنّی مختلف و رشد جسمانی، عاطفی، رفتاری و عقلانی، از واکنش‏های طبیعی یا غیرعادی آنان نیز برداشتی درست به دست آوَرَد تا بتواند تفاوت میان رفتار «بهنجار» و «ناهنجار» را به خوبی دریابد و با پشتوانه پیش دانسته‏های دقیق علم رفتارشناسی، در تولید فیلم‏های مناسب کودکان و نوجوانان، گامی مثبت بردارد.

اگر برای فیلم‏های کودکان بتوان مشخّصه‏های دیرآشنایی را بازگو کرد، در نگاهی کلّی با تأکیدی دوباره، چنین می‏توان گفت که:

فیلم‏های کودکان و نوجوانان، باید آمیزه‏ای از شادی، هیجان، حرکت، تلاش، سازندگی، نوع دوستی، محبّت، ایثار و آشنایی با نشانه‏های خلقت باشد و باید که این عواطف مثبت را با بهره‏گیری به جا از عنصر «خیال» ـ تخیّلی سازنده و پذیرفتنی ـ بتوان به مخاطبان این گونه فیلم‏ها انتقال داد.

در این رهگذر، اگر فیلمسازی آگاه، با پشتوانه پیش‏دانسته‏های «روان‏شناختی» بتواند با استفاده به جا از عنصر کارساز و ثمربخش «تخیّلِ سازنده» فضایی فراهم سازد که عنصر نقشمند «خیال»، در جهت «خلاقیّت» و نوآوری و دوباره‏سازی و بازآفرینی حرکت‏های مثبت انسانی و سازنده به کار گرفته شود، بی‏تردید، گامی هوشیارانه برداشته خواهد شد. در چنین صورتی، کودکان ما، یاد خواهند گرفت که در رویارویی با دشواری‏های طبیعی و پیش‏پا افتاده، نقش وجودی خویش را کارساز بدانند و با حرکت‏هایی مثبت، نقش «فعال» داشته باشند و از نشان دادن هر گونه روحیه اِنفعالیِ آمیخته با دلمردگی، ناامیدی و تاریک اندیشی جانفرسا، پرهیز کنند.

اگر بخواهیم که از میان عمده‏ترین نشانه‏ها و نشانی‏های موجود در فیلم‏های مناسب ویژه کودکان و نوجوانان، به نمونه‏هایی دیگر نیز اشاره‏ای داشته باشیم، بی‏تردید، چند نشانه زیر را نیز نباید از یاد ببریم:

ـ وفاداری به اصول کلّی روانشناسی کودک در طرح مسایل رفتاری کودکان.

ـ پرهیز از به کارگیری زبانِ استـعاری و پُر راز و رمز.

ـ سادگی بیان و پرهیز از نمایش صحنه‏ها و نماهای نمادین.

ـ تأکید بر تخیّل سازنده و مثبت، به گونه‏ای که نشانگر برآورده شدن آرزوهای قلبی کودکان‏باشد.

ـ برآورده شدن آرزوهای مثبت و انسانی خاصّی که در دنیای واقع، کم‏تر امکان تحقّق خواهد داشت.

ـ استفاده دقیق از نقش تخیّل «جان‏بخشِ» کودکان در رویارویی با اشیاء، درختان و دیگر ساخته‏های بی‏جانِ مصنوعی و عناصر طبیعی.

ـ رعایت زمانِ مناسب و طول فیلم‏ها، با توجّه به میزان قدرت تمرکز کودکان.

ـ به کارگیری جاذبه‏های تصویری و «دیداری ـ شنیداری» مناسب (اعم از: رنگ، نور، صدا، موسیقی، سایه ـ روشن‏های (دلنواز) در کنار جذابیّت‏هایی چون: خوش‏آوایی و هماهنگی‏های شنیداری و موسیقایی و کلام متناسب و به کارگیری آواهای طبیعی.

ـ ریشه‏یابی دقیق نابهنجاری‏های رفتاری کودکان، بر مبانی پژوهش‏های تجربی و علمی.

برای داشتنِ فیلم‏هایی مناسب در عرصه «سینمای کودک» شاید لازم باشد که از طریق برنامه‏ریزی‏های دقیق، در سایه نوعی همفکری و هم‏اندیشی صمیمانه، میان پدیدآورندگان ادبیّات داستانی کودکان و نوجوانان و فیلمسازانی که در عرصه سینمای کودک فعالیّت دارند، فضایی مناسب ایجاد کرد که در نهایت، برآیند مجموعه تلاش‏ها به رونق و رشد و اعتلای سینمای کودک منجر شود.

شاید ساده‏انگارانه باشد که فیلم کودک را به دلیلِ طرحِ داستانیِ ساده و غیرپیچیده آن، کاری ساده و غیرخلاّقه به حساب آوریم.

سامان بخشیدن به سینمای کودک در دیار ما، به راستی نیازمند عزم و اراده‏ای ملّی است.

در چند سال اخیر، «خانه سینما» (مجمع صنف‏های مختلف سینمایی کشور) تلاش کرد تا با حضور فیلمسازانی که در عرصه سینمای کودک فعالیت دارند، یک صنف مستقل و تازه‏نفس را در کنار سایر اصناف سینمایی موجود در خانه سینما، فعّال سازد، امّا، در عمل، به توفیق چندانی دست نیافت!

شاید بتوان گفت که در حال حاضر، سینمای کودک، در ایران، متولّی مشخصی ندارد و همین امر باعث شده است تا صاحب‏نظران و دارندگان طرح‏ها و اندیشه‏های تازه برای فعّال‏سازی این شاخه از فیلمسازی کشور، محلّ مراجعه مشخصی نداشته باشند!

تردیدی نیست که ارتقای کیفی فیلم‏ها در سینمای کودک، به آدم‏هایی متخصص و آشنا با سینمای کودک، نیاز دارد.

تقویت جشنواره‏های فیلم، از نوع جشنواره بین‏المللی فیلم‏های کودکان، به شرط آن که در سطحی ملّی و فراگیر انجام پذیرد، یکی از راه‏های مناسبِ رونق بخشیدن به بازار سینمای کودک خواهد بود.

تلویزیون ـ به عنوان سازمانی بی‏رقیب ـ باید در زمینه انتخاب و خرید فیلم‏ها و مجموعه‏های تلویزیونی ویژه کودکان و نوجوانان با وسواس و دقت‏نظر بیش‏تری، اقدام نماید. تماشای فیلم‏هایی که از آن‏ها رنگ و بوی نفرت، کینه، ترس و وحشت برخیزد، به هیچ روی، به سود سینمای کودک نخواهد بود. سینمای کودک، با بدآموزی‏های کلامی و تصویری بیگانه است. تلویزیون نمی‏تواند ـ و نباید که ـ به بهانه گرمی بازار پُررونق عرضه محصولات کارتونی و رایانه‏ای پُر تنوّع ـ که رنگ و بویی کاملاً تجاری و غیرهنری دارند ـ از حمایتِ سینماگرانِ صاحب اندیشه و خلاّق سینمای کودک، دست بردارد. پخش جذاب‏ترین آثار تلویزیونی خارجی و بیگانه با نشانه‏های قومی و فرهنگی ما، در حالی که تنها با هدفِ «سرگرمی» و پُر کردن اوقات فراغت، ساخته می‏شوند و در آن‏ها از پیام‏های انسانی کم‏ترین نشانه‏ای نمی‏یابیم، نمی‏تواند توجیهی منطقی داشته باشد.

اکنون، در نخستین سال‏های آغازین قرنی تازه، حتّی وجود نویسنده‏ای پُرآوازه ـ همچون «جی، کی، رولینگ» نویسنده مجموعه داستان‏های پرفروش «هری پاتر» ـ نیز که گویی رونق تازه‏ای به سینمای جهان بخشیده است برای ما نمی‏تواند چندان دلخوش کننده باشد. به ویژه که می‏دانیم، با در نظر گرفتن ویژگی‏های اساسی سینمای کودک، کم‏ترین نشانه‏های لازم برای سینمای سالم و مورد تأیید و مناسب دنیای بی‏غلّ و غشِ کودکان و نوجوانان را نمی‏توان در این گونه آثار پیدا کرد.

بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که رواج بی‏حدّ و حصر فیلم‏هایی که به اصطلاح «درباره کودکان» ساخته می‏شود، به هیچ روی به سود سینمای کودک نیست. شاید، در شرایطی مناسب‏تر بتوان زمینه مساعدی برای فعالیت کودکان و نوجوانان فراهم آورد تا خودشان دست به تولید فیلم‏هایی بزنند که موردپسند هم سنّ و سالانِ آنان باشد. بد نیست که برنامه‏ریزانِ امور سینمایی، به این بخش از کار نیز ـ در عرصه سینمای کودک ـ اهمیّت دهند. کودکان دوست دارند که در فیلم‏هایشان از همدلی آدم‏ها، از دوست داشتن‏ها و از تبدیل رؤیاهای شیرین به واقعیت‏هایی ملموس سخن به میان آورند. آیا به راستی وقت آن فرا نرسیده است که به کودکان و نوجوانانِ خلاّق خود اعتماد کنیم و دستِ آنان را در عرصه تولید فیلم‏های تجربی باز بگذاریم؟

چرا باید فیلمسازانی که در عرصه سینمای حرفه‏ای و تجاری دارای سلیقه‏هایی گیشه‏پسند می‏باشند، با ساختنِ فیلم‏هایی با ضربآهنگ کُند و کِشدار، کودکانِ ما را خسته کنند؟ ما به خوبی می‏دانیم که کودکان، از ماجراجویی بدشان نمی‏آید، امّا وقتی در فضای فیلم‏های ماجراجویانه، از جذابیّت و شیرینی، نشانی نباشد، کودکان از پُرماجراترین فیلم‏ها نیز به زودی دلزده می‏شوند. حتّی باهوش‏ترین کودکان نیز، به دلیل شرایط جسمی، عاطفی و روحی خاصّ خود، پذیرای مباحثِ جدّی و سنگینی ـ مثلاً از نوع بحث و جدل‏های فلسفی ـ نیستند. به همین روی، سینماگران ما، نمی‏توانند به بهانه رشد و پرورش فکری آنان، در فیلم‏هایشان به مباحثِ فلسفی و حرف‏هایی که درک و هضم آن، حتّی برای بزرگسالان نیز دشوار است، بپردازند.

سینمای کودک، وظیفه گرما بخشیدن و شورآفرینی به قلب و روح کودکان را بر عهده دارد. بی‏تردید، فیلمسازانی در این عرصه، به موفقیّت نِسبی دست خواهند یافت که در آثارشان، از گرمی، از شور و از نشاط بتوان نشانه یافت. کودکان از چنین آثاری، به راستی نیرو می‏گیرند و از تماشای فیلم‏هایی که در آن‏ها از رنگ و نور و نشاط و گرمی، خبری نباشد، به شدّت دلزده می‏شوند.

در سینمای کودک، باید برای مفاهیمی چون «واقع‏گرایی» و «باورپذیری» تفسیرهای تازه‏ای ارایه شود. «واقع‏گرایی»، در سینمای کودک، نیازمند تأمل ویژه‏ای است. گاه، فیلمی به شدّت «واقع‏گرا» موردپسند و علاقه کودکان قرار نمی‏گیرد و گاه نیز، برداشتی خلاقانه از یک واقعیت ساده، ـ حتّی واقعیتی دگرگون شده ـ می‏تواند برای کودکان مطبوع و دلپذیر باشد. چرا فیلم ساده و در عین حال قابل تأملی هم چون «نان و کوچه» (ساخته عباس کیارستمی) چندان مورد توجّه کودکان قرار نمی‏گیرد، در حالی که فیلم دیگری همچون «عمو سبیلو» (ساخته بهرام بیضایی) به شدّت مورد توجّه کودکان واقع می‏شود؟ در حالی که هر دو فیلم در دهه‏های ۴۰ و ۵۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به عنوان آثاری متعلّق به «سینمای کودک» ساخته می‏شود، به راستی چرا با چنین برخورد دو گانه‏ای روبه‏رو می‏شویم؟

به نظر می‏رسد که در «سینمای کودک» فیلمسازان نباید به انگیزه خوشایندی بزرگ‏ترها (اولیاء، مربیّان و به ویژه منتقدان) فیلم بسازند!

بازنگری آثار فیلمسازانِ صاحب نامی همچون: عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، شاپور قریب، ابراهیم فروزش، مجید مجیدی، محمّدعلی طالبی، ابوالفضل جلیلی، کامبوزیا پرتوی، جعفر پناهی، خسرو معصومی، کیومرث پوراحمد، ایرج کریمی، پوران درخشنده، حمید جبلی و... به خوبی نشان می‏دهد که اوج و فرود کارهایشان در سینمای کودک، تنها، زمانی چشمگیرتر به نظر می‏آید که ضمن وفاداری به معیارهای کلّی سینمای کودک، بیش از هر کسی به کودکان و خُلق و خوی و طبیعتِ ویژه آنان توجّه داشته‏اند.

به نظر می‏رسد که با دگرگون شدن پُرشتاب زندگی، در سالهای آغازین قرنی تازه، برای تداوم بخشیدن به سینمای کودک، باید به پی‏ریزی اِنگاره‏هایی تازه دست زد. با نزدیک شدن شگفت‏انگیز و پُرشتاب راه‏های ارتباط کودکان در جای جای جهانِ امروز، چه بسا که باید به ویژگی‏های تازه‏ای فکر کرد که بیش از هر چیز بر «همه جایی بودن» و «فراگیر بودنِ» آن‏ها تأکید شود، و سینمای کودک در مسیر جُست و جوهای تازه بر وُجوه جامعه‏شناسانه فیلم‏ها نیز توجّهی خاص، نشان دهد.

«سینمای کودک»، در آینده می‏تواند، به عنوان روزنه امیدی تازه در عرصه فیلمسازی این دیار، در حُکم «سینمای آینده»، شرایط مطلوب و مناسبی فراهم سازد که در آن، کودکان، از طریقِ «دیدن» و تماشای فیلم‏ها، با پدیده‏های پُرشگفت و پُرتنوّعِ قرنِ تازه، آشنا شوند و در همه حال، لحظه به لحظه، به حسّ کنجکاوی کودکان، به درستی پاسخ داده شود و با ساخته شدن فیلم‏هایی که بر جنبه‏های آهنگین و موسیقایی بودنِ آن‏ها بیش‏تر اهمیّت داده می‏شود، جذابیّت‏های «دیداری ـ شنیداری» قابلِ اعتنایی در سینمای کودک پدید آید. فیلم‏هایی که با زبانِ غیرمستقیم، بر مبانی آموزشی نیز تأکید نماید و با ارایه انگاره‏های شخصیّتی مناسب و قهرمان پروری‏های مطلوب، به معرفی الگوها و انگاره‏های معقولی بپردازد که کودکان، به پیروزی و شکستِ آن‏ها دلبستگی نشان دهند.

تنها با فراهم آوردن چنین شرایط مُساعدی، می‏توان به «سینمای کودک» ـ به عنوانِ «سینمای آینده» ـ اُمید داشت و فردای روشن‏تری را برای این شاخه پُرجاذبه در عرصه هنر ـ صنعت سینما و فیلمسازی، انتظار داشت.

عزیز الله حاجی مشهدی