پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

واکاوی زندگی خصوصی طبقه میانی


واکاوی زندگی خصوصی طبقه میانی

«لیلا» ساخته داریوش مهرجویی

«لیلا»ی مهرجویی اگر در این روزگار ساخته می‌شد، شاید چندان اتفاق مهمی در سینمای ایران به حساب نمی‌آمد. اما این فیلم در سال ۱۳۷۵ ساخته‌شد و توجه منتقدان و استقبال تماشاچیان را در پی داشت. گفتمان واکاوی معضل‌ها و بازنمایی چهره حقیقی طبقه متوسط ایران که شاید بشود گفت به طور جدی با فیلم «عروس» ساخته بهروز افخمی کلید خورده ‌بود، در «لیلا» به بهترین شکل ممکن بازنمایی شد. «لیلا» از یک سوژه پاپ بهره می‌جست. بحرانی در زندگی زناشویی زوجی نسبتا مرفه که با آشکار شدن نازایی زن آغاز می‌شود. مهرجویی در این ملودرام از داستانی ساده و حتی تا حدی پیش پا افتاده بهره برد، اما در لایه‌های زیرین آن تمامی تم‌های مورد علاقه خود را هم گنجاند تا اثری متفاوت را در حوزه‌ فیلم‌های خانوادگی عرضه کند. «لیلا» (لیلا حاتمی) و «رضا» (علی مصفا) هر دو از خانواده‌یی سنتی می‌آیند.

رو‌ساخت مدرن زندگی‌شان نمی‌تواند قیود سنتی را از دست و پایشان باز کند. همین پارادوکس است که موجب می‌شود مساله‌ نازایی زن بدل به یک معضل لا‌ینحل شود. در حقیقت «لیلا» را نیز می‌توان در زمره فیلم‌هایی قرار داد که می‌کوشیدند با نگاهی واقع‌گرایانه‌تر طبقه متوسط رو به بالای جامعه را تصویر کرده و به نقد بکشند. این مضمون همواره در ادوار مختلف دستمایه سینماگران ایران بود. هر‌چند تا مدتی طولانی در اثر رواج ایده‌های ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی و بغض عمومی نسبت به اختلاف طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه، رفاه، ثروت و بلند‌پروازی طبقه متوسط به نوعی آنها را در موضع شر مطلق قرار می‌داد و موجب می‌شد معمولا با چهره‌یی کاریکاتور‌مانند و نا‌راست از این قشر مواجه باشیم.

مهرجویی از فیلمسازانی بود که در ترمیم این چهره و بازنمایی دغدغه‌ها و ماهیت واقعی این طبقه نقش زیادی داشت و با فیلم‌هایی چون هامون، سارا، بانو، پری، لیلا و درخت گلابی هر بار از زاویه‌یی متفاوت ساختار فکری، اخلاقی، فرهنگی، عقیدتی، خانوادگی و ایدئولوژیک این طبقه را به شکلی باور‌پذیر به تصویر کشید. در حقیقت می‌توانیم او را از مهم‌ترین فیلمسازانی بدانیم که در تحول مفهوم «موضوع رقت‌انگیز» نقش داشت. او نشان می‌دهد که طبقه متوسط دهه هفتاد، اگر‌ چه از رفاه نسبی برخوردار است و دغدغه مالی چندانی ندارد، اگرچه می‌تواند با سرخوشی ولخرجی کند و عروسک‌های غول‌پیکر بخرد و توی حیاط بساط جوجه‌کباب راه بیندازد و غذای چینی بپزد، اما هنوز دچار بحران هویت است و وقتی پای سنت به میان بیاید، با تلنگری از هم فرو‌می‌پاشد. در کنار اینها نمی‌توان از خوش‌سلیقگی داریوش مهرجویی در جلوه‌های بصری و البته انتخاب هوشمندانه بازیگران فیلم به سادگی گذشت.

لیلا حاتمی صدا و جنس تازه‌یی از بازی زنانه را به سینمای ایران هدیه داد و البته تا مدتی نتوانست از زیر سایه سنگین این نقش خارج شود. علی مصفا همان چیزی بود که مهرجویی لازم داشت: یک آدم منفعل و اعصاب‌خرد‌کن که خوش‌قلب بودنش دردی را از کسی دوا نمی‌کند. این پکیج البته کامل نمی‌شد بدون بازی درخشان جمیله شیخی در نقشی که پیش‌تر نوع اغراق‌شده و تا حدی گوتیکش را در سریال «پاییز صحرا» تجربه کرده‌بود و این‌بار به شکلی تعدیل‌شده و بسیار باور‌پذیر‌تر یکی از ماندگار‌ترین شخصیت‌های منفی چند دهه اخیر سینمای ایران را روی پرده سینما زنده کرد. در نقش‌های فرعی هم محمد‌رضا شریفی‌نیا را در اوج می‌بینیم.

زمانی که هنوز شریفی‌نیا برای ما با‌نمک بود و می‌توانست آن فضای اندوهناک و تراژیک را با شوخی‌هایش بشکند و نمی‌شود یاد نکرد از امیر پایور در نقش پدر رضا که یکی از بهترین بازی‌های کل کارنامه جمع و جورش را در این فیلم ارائه داد. صدای علیرضا افتخاری- خواننده‌یی که در آن سال‌ها کم‌رقیب بود- هم به موازات ماجرای فیلم بدل به یک موتیف گوش‌نواز و معنا‌دار می‌شود و بخشی از بار حسی فیلم را به دوش می‌کشد. «لیلا» یک ملودرام پاپ استثنایی است که می‌تواند از قدرت ساختاری و شخصیت‌پردازی مطلوبش استفاده کند و بیننده‌اش را- حال با هر سطح فکری و هر میزان از سواد- درگیر موضوع چالش‌برانگیز خود کند.

امروزه با تماشای «لیلا» می‌شود انگار بخشی از تاریخ ایران و تبار هویت نسل جوان میان دهه‌ هفتاد را بازخوانی و مرور کرد. فیلم با مراسم سنتی پختن شله‌زرد نذری آغاز می‌شود و با همان مراسم هم به پایان می‌رسد. انگار ریشه‌های عرفی و سنتی ما؛ در بحبوحه دورانی که تفکر مدرن و پسا‌مدرن باب روز بود و بحث رفرم سیاسی داغ، باز هم حرف اول و آخر را می‌زند. خاصه آنکه لیلای فیلم هم در نریشن پایانی تلویحا اشاره می‌کند که با وجود تمام نا‌ملایمتی‌ها و بی‌وفایی‌های شوهر سست‌عنصرش، باز هم می‌خواهد به جایگاه سنتی همسر/ مادر بازگردد و فرزندی را تربیت کند که هوویش او را به دنیا آورده است. «لیلا» یک حکایت روانکاوانه‌ اجتماعی را پیش می‌کشد میان ماندن در سنت یا رفتن و دل کندن از آن.

«لیلا» - هر‌چند که موضوع خودش چندان بکر و تازه نبود- فیلم جریان‌سازی شد و بعدها با بازتر شدن فضای سینمای ایران، به پیروی از آن واکاوی‌های بیشتری در زندگی خصوصی طبقه میانی جامعه صورت گرفت و انبوهی از فیلم‌های تابو‌شکن با محوریت معضل زناشویی را به سینمای ایران عرضه کرد. هر‌چند که بعید است جز یکی، دو اثر بتوان از میان آنها فیلمی را هم‌تراز لیلا و تاثیر‌گذاری آن دانست.