شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تئاتر بی اعتراض, مرده است


تئاتر بی اعتراض, مرده است

تئاتر, هنر منتقد است تئاتر, معترض است تئاتر, در مفهوم توسعه پایدار, نقد توسعه می کند و اگر قرار باشد این وجه را از تئاتر بگیریم و تنها به شکل یک تریبون به آن نگاه کنیم, درواقع کمر به قتل آن بسته ایم و با چنین رویکردی, ما دقیقا نتیجه عکس خواهیم گرفت

نادر برهانی مرند، پیشینه هنری‌اش بدین شرح است:

۱) کارشناس ادبیات نمایشی از دانشکده سینماتئاتر

۲) کارشناس ارشد کارگردانی و بازیگری از همان دانشکده

۳) سابقه تدریس در دانشکده سینما تئاتر

۴) نویسنده و کارگردان

وی پانزده سال است که کار تئاتر می‌کند و نمایش‌هایی که نوشته و کار کرده، بدین شرح است: شکارگاه ممنوع، تولد، پاییز، چیستا، ببین چه برفی می‌آد! باران اگر بخواهد، تیغ کهنه، مرگ فروشنده، تهران زیر بال فرشتگان و آخرین آن که در سالن «چهارسو» در حال اجراست «مرغابی وحشی».

وی همچنین مؤسس گروه تئاتر معاصر است و هفده سال سابقه فعالیت در رادیو دارد. عموما در زمینه نمایش رادیویی در مقام کارگردان و سردبیر فعالیت داشته و سردبیر برنامه‌هایی مثل «درآدینه با نمایش» از شبکه سراسری رادیو (شبکه اول)، «پرده دوم» از شبکه فرهنگ، «از رمان تا نمایش» از شبکه فرهنگ نیز هست؛ او «جمعه‌ها با تئاتر» از شبکه فرهنگ. در رادیو گفت‌وگو هم، گفتنی‌های هنر و گفت‌وگوی روز جمعه‌ها و سرانجام در مقام دبیر بخش رادیو تلویزیونی جشنواره تئاتر فجر، از وضعیت تئاتر فجر امسال می‌گوید.

▪ وضعیت «جشنواره تئاتر فجر»، امسال را چگونه ارزیابی می‌کند؟

ـ امسال به لحاظ کمیت بسیار پر و پیمان است. بخش‌های زیادی گنجانده شده و باید جشنواره برگزار شود تا ببینیم چقدر کیفیت مهم بوده.

ولی جشنواره تئاتر فجر امسال در شرایطی برگزار می‌شود که نبض تپنده تئاتر ایران تأکید می‌کنم ایران نه تهران ـ یعنی «تئاتر شهر» به مدت هفت ماه به بهانه بازسازی تعطیل بود و در نتیجه امسال، بسیاری از هنرمندان نتوانستند نمایش اجرا کنند.

و به جرأت می‌توان گفت که امسال تئاتر تعطیل بود. جز همین یک ماه اخیر که در واقع تئاتر شهر راه افتاد و چند نمایش روی صحنه آمد، اما تا دلتان بخواهد جشنواره موضوعی برگزار شد و به تجربه ثابت شده که تئاتر ما از جشنواره و برگزاری آن، منهای جشنواره تئاتر فجر و جشنواره تئاتر عروسکی، هیچ خیری نبرده که ضربه هم دیده است.

▪ جشنواره تئاتر فجر، زمانی اتفاق جذاب، مفید و کاملا رویداد فرهنگی است که برآیند اجراهای عمومی باشد.

ـ وضعیت تئاتر شهرستان هم به دلیل سیاستگذاری‌های چند سال اخیر، وضعیت بسامانی نداشته و این در حالی است که امسال بودجه تئاتر، دو یا سه برابر سال‌های گذشته بوده است.

▪ حال پرسش مهم این است که این بودجه، با وجود تعمیرات و تعطیلی تئاتر، صرف چه چیزی شده است؟

ـ ظاهرا آن‌گونه که گفته می‌شود، مجلس محترم، بودجه را تصویب می‌کند، اما نظارتی بر چگونگی هزینه شدن این بودجه ندارد. خانواده تئاتر امسال با وجود افزایش بودجه، نه تنها احساس تغییر و بهبودی در اوضاع مالی تئاتر نکرد، بلکه شرایط نامطلوب‌تری هم داشت. گویا، بودجه تئاتر در سطح وزارتخانه، صرف برنامه‌های فرهنگی دیگری می‌شود که هیچ ربطی به تئاتر و هنرهای نمایشی ندارد.

طرفه آن‌که بودجه سال ۸۷ تئاتر، دو برابر بودجه ۸۶ اعلام شد. اگر رشد بودجه تئاتر، باعث شکل‌گیری و رشد قارچ‌گونه و فزاینده جشنواره‌های موضوعی و مناسبتی و سفارشی غیرتئاتری می‌شود، همان بهتر که نشود!

به نظر می‌رسد متولیان امر در حوزه سیاستگذاری کلان فرهنگ، هیچ‌گونه شناخت جامعی از مقوله هنر به مفهوم عام و ضرورت فرهنگی تئاتر به طور خاص ندارند.

▪ اصلا نگاه مسئولان به تئاتر و نقش تئاتر چیست؟ مشکل از کجاست؟

ـ متولیان امر، از هنر انتظار دیگری دارند و بیشتر به وجه تبلیغی آن بها می‌دهند. گویی، آنان اعتقاد دارند هنر باید در خدمت یک تفکر یا یک ایدئولوژی خاص باشد، در حالی که اساسا ساحت هنر، مخصوصا هنر تئاتر، چنین رویکردی را برنمی‌تابد.

تئاتر، هنر منتقد است. تئاتر، معترض است. تئاتر، در مفهوم توسعه پایدار، نقد توسعه می‌کند و اگر قرار باشد این وجه را از تئاتر بگیریم و تنها به شکل یک تریبون به آن نگاه کنیم، درواقع کمر به قتل آن بسته‌ایم و با چنین رویکردی، ما دقیقا نتیجه عکس خواهیم گرفت.

تئاتر سفارشی، نویسنده سفارشی‌نویس، هنرمند سفارش‌پذیر هیچگاه مورد اقبال حتی تماشاگر سفارشی هم قرار نخواهد گرفت، چراکه سخنی کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

برای هر هنرمندی، هیچ انگیزشی بالاتر و قدسی‌تر از اندیشه، دغدغه‌مندی و تعهد اجتماعی نیست و نخواهد بود. برای همین، حتی هنرمندانی که رویکرد ایدئولوژیک و غیرسفارشی دارند موفق‌تر در حوزه ارتباط‌اند.

من دست هنرمندان تئاتری را که بدون مواجب مادی و قرارداد و سفارش، کار مذهبی می‌کنند، می‌بوسم، چون آنان با هنر معامله نمی‌کنند، همچنان که با اعتقادشان و در این شرایط وانفسا، ما چقدر هنرمند یا هنرمندانی از این دست داریم؟ حاصل چنین رویکردی به هنر، اتفاق نابی است که امروز روز، بازار رایجی ندارد و شاید به همین دلیل است که عموم نمایش‌ها و فیلم‌های مذهبی و دفاع مقدس به عنوان نمونه محصولات پربار و موفقی از آب درنیامده‌اند؛ سفارش‌ها راه را برای انگیزش‌های فردی ناب بسته‌اند.

▪ تئاتر پس از پیروزی انقلاب در سه، چهار مقطع جنگ، سازندگی، اصلاحات و امروز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ افت و خیزهایش را بگویید. آیا نقطه عطف درخشش تئاتر کشور را داشتیم یا نه؟

ـ پس از انقلاب، تئاتر به دلیل تغییر ماهیت فرهنگی جامعه در سه، چهار سال نخست، در دوران فترت خود بود و یا اگر چیزی هم به نام تئاتر وجود دارد، بیشتر در خدمت هیجان ناشی از وقوع رخداد عظیمی مثل انقلاب هستیم. تئاتر مثل بسیاری از عناصر فرهنگی دیگر، احتیاج به بازنگری عمیق دارد. در نتیجه، بسیاری از هنرمندان نامی تئاتر پیش از انقلاب، یا حذف شده‌اند یا مهاجرت کرده و یا در میدان نیستند؛ سه، چهار سال پس از انقلاب (پیش از جنگ)، «تئاتر انقلابی» خودی می‌نمایاند.

جوانانی که در صف اول مبارزات سیاسی بوده‌اند، اینک قصد کار فرهنگی دارند؛ موضوعاتی مثل ظلم دوران شاهنشاهی، مسائل ارباب و رعیتی و مبارزات کارگری به صحنه‌های تئاتر کشیده می‌شود.

▪ اما یکباره جنگ...

ـ همه چیز تغییر ماهیت می‌دهد و همه اقشار جامعه از جمله هنرمندان و فعالیت‌های هنری‌شان تحت‌الشعاع این رخداد غیرمترقبه قرار می‌گیرند. تئاتر دوران جنگ، تئاتری است که بیشتر در خدمت تهییج اقشار جامعه برای حضور در جبهه‌ها و دفاع از تمامیت ارضی کشور است. محصولات هنری این دوره هم با تمام ارزشمندی‌شان بیشتر رویه تهییجی دارند تا ساحت اندیشگی.

نمایش‌های این دوره یا مستقیما به مفهوم جنگ می‌پردازند یا به مفاهیم کلی مبارزه با ظلم، حب وطن و تقدیس روحیه شهات‌طلبی با رنگ و بوی مذهبی روی می‌آورند. حتی نخستین دوره‌های جشنواره تئاتر فجر، انباشته از نمایش‌هایی با گرایش‌هایی از این دست است. چون اتفاقات، خودجوش و مردمی‌اند. تئاتر، یکباره با اقبال مخاطب نسبت به سال‌های اولیه پس از انقلاب روبه‌رو شده و جنگ تمام می‌شود.

دوران سازندگی آغاز می‌شود، اما پیامدهای جنگ هنوز ادامه دارد.

سیاست‌های کلی از جبهه سیاست‌های فرهنگی میل به سازندگی و بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ دارند. هنر، فرصت مناسبی است تا دوباره شادابی را به جامعه بازگرداند. مردم و بالطبع هنرمندان، فارغ از هیاهوی جنگ، اکنون فرصتی پیدا کرده‌اند تا به بحران‌های پی در پی گذشته تأملی عمیق کنند. اجتماع جنگ‌زده و حرمان‌های دوران جنگ که کم کم خودنمایی می‌کند، سوژه محصولات هنری می‌شوند. تئاتر ما به تحلیل می‌نشیند. نمایشنامه‌نویسان دست به قلم می‌برند و تفکر و تعمق، دستمایه اولیه آثار هنری از جمله نمایشنامه‌هاست؛ هرچند تلخ و گاه شخصی و سیاسی‌اند.

مردم چندان میلی به تئاتر ندارند، چون هنوز خیلی از دوران جنگ و پیامدهای اقتصادی آن فاصله نگرفته‌اند، اما در همین اوضاع، رشته‌های تحصیلی هنری از جمله تئاتر که در سال‌های پایانی جنگ شکل گرفته‌اند، فضای آکادمیک هنر از جمله همین تئاتر، جانی دوباره گرفت. تئاتر دانشجویی شکل می‌گیرد، اما هنوز مردم دغدغه دیگری دارند.

تئاتر هست و نیست. سیاستگذاری‌ها عموما میل سیاسی و اقتصادی دارند تا فرهنگی. هرچند رخدادهای مهم پس از دوران سازندگی در همین ایام پی‌ریزی می‌شود. اکنون جامعه سمت و سوی سازندگی محض گرفته است. دولتمردان پس از دوران سازندگی که دیگر از زیر فشارهای اقتصادی دوران جنگ درآمده‌اند، فرصت و رغبت بیشتری برای بازسازی فضای فرهنگی کشور پیدا می‌کنند.

شادابی و طراوت خاصی در جامعه فرهنگی و هنری از جمله تئاتر پدیدار می‌شود. هنرمندان نسل جدید و تحصیل‌کرده در کنار پیشکسوتان خود و با سیاست‌های حمایت‌گرانه دولت، نقطه عطفی را در تاریخ تئاتر معاصر ایران رقم می‌زنند.

تئاتر این دوره به لحاظ قدرت در طرح خلاقانه موضوعات اجتماعی و رویکرد علمی به تئاتر، عموما با دوران طلایی نیمه دوم دهه چهل مقایسه می‌شود؛ دو نقطه عطفی که در تئاتر ایران انکارناشدنی‌اند.

تئاتر ایران به دلیل برخورداری از زبان بین‌المللی، به سرعت در منطقه و جهان زبانزد می‌شود. جشنواره‌های تئاتر فجر، اعتباری بین‌المللی پیدا می‌کند؛ آنچنان که هنرمندان بزرگ جهان برای حضور در جشنواره تئاتر فجر، سر و دست می‌شکنند. در همین دوره است که هنرمندان ایرانی نیز قدرت تئاترنویسی ایران را به رخ جهانیان می‌کشند.

نسل جدید نمایشنامه‌نویس، پربار و قدرتمند وارد میدان شده و مخاطب نیز با درک عمیق این تحول و با روحیه‌ای دوچندان، حمایت خود را اعلام می‌کند؛ تئاتر دیگر بحران تماشاگر ندارد.

چاپ نمایشنامه‌ها در انتشارات دولتی و خصوصی روز به روز بیشتر می‌شود. ویترین کتابفروشی‌ها پر از نمایشنامه‌ها و کتب مربوط به تئاتر است. هنرمند تئاتر اعتباری صد چندان پیدا کرده و تئاتر، نوک پیکان روشنگری و روشنفکری است. هجوم چهره‌های سینمایی و تلویزیونی که تا دیروز فقر و فاقه تئاتر را برنمی‌تابیدند، به تئاتر آغاز می‌شود.

هنرمندان پیشکسوت تئاتر که امکان حضور نداشتند، فرصت دوباره‌ای پیدا می‌کنند. نسل جوان در کنار هنرمندان قدیمی‌تر می‌بالند تا قامتی استوار از تئاتر ایران به رخ جهانیان بکشند. تئاتر شهرستان، رونقی دو چندان گرفته و طرفه آن‌که چندین هنرمند شهرستانی اعتباری جهانی پیدا می‌کنند. نیز به دلیل تقاضای زیاد، چندین سالن نمایش جدید با شتاب راه‌اندازی می‌شود؛ سالن‌هایی که تا دیروز خاموش بودند، آکنده از تئاتر و تماشاگران مشتاق است. این اشتیاق روزافزون چنان بالا گرفته که مدیریت تئاتر، دچار بحران می‌شود. چون سازوکار و امکانات سخت‌افزاری تئاتر، پاسخگوی این همه رغبت و مطالبه هنرمند و تماشاگر نیست.

کم‌کم مردم عادی نیز راه به سالن‌های تئاتر پیدا کرده‌اند. دیگر مخاطب تئاتر، حوزه وسیعتری را شامل می‌شود. اقشار و طبقات گوناگون جامعه، نرم نرم با تئاتر و حوزه تأثیرگذاری آن آشنا می‌شوند. حتی شکل‌گیری شتاب‌زده فرهنگسراها توسط شهرداری هم پاسخگوی این همه نیاز نیست.

باید قدر این موهبت تاریخی را دانست و فکر عاجلی کرد، اما سیاستگذاران کلان جامعه، گویی تئاتر را به این اهمیت نمی‌خواهند؛ مدیران میانی و متولیان مستقیم تئاتر در تناقض عجیبی به سر می‌برند که سرانجام آیا تئاتر باشد یا نباشد؟!

▪ بحران جدیدی آغاز شده است. مدیران میانی چگونه باید پاسخگوی این همه نیاز و اشتیاق باشند، در حالی که در سطح کلان رغبت جدی به تئاتر به عنوان یک ضرورت فرهنگی نیست؟

ـ امروزه این چالش، شکل جدی‌تر و مهیب‌تر و از طرفی خنده‌دارتری به خود گرفته است؛ تا چه پیش آید ...

منبع:تابناک