جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سقوط در پرتگاه شکاکیت


سقوط در پرتگاه شکاکیت

درباره فیلم «یک روز دیگر» اثر حسن فتحی

«یک روز دیگر» ماجرای پول گمشده ای است که طی یک روز به دست آدم های مختلفی می رسد و در پایان هم برمی گردد به صاحب اصلی اش.

چهارمین اثر حسن فتحی فضایی کاملا متفاوت از آثار دیگر او دارد. فتحی خودش را با «پهلوانان نمی میرند» در یادمان ثبت کرد و بعدتر از آن «با شب دهم» و «مدار صفر درجه» ماندگار شد. هر سه این آثار هم جزو سریال های فاخر تلویزیون به حساب می آیند و هم دارای فصل مشترک در دوره تاریخی و در غلظت ایرانی بودنشان هستند. رنگ و بوی ملی، بومی و حتی مذهبی در تمام آثار فتحی پیداست. در سینمایی هایش هم به همین منوال است «ازدواج به سبک ایرانی» که اصلا تحکم روی ایرانی بودن دارد و هرچند به زبان طنز اما باقوت به آن پرداخته است و یک مرد آمریکایی را سرانجام وادار به زانو زدن در مقابل فرهنگ ایرانی می کند.

اما این بار در «یک روز دیگر» ماجرا فرق کرده است. فتحی جلای وطن کرده و راه افتاده و رفته است فرنگ و اگر آن عرق پررنگ ایرانی اش نبود احتمالا از همان یک بازیگر نیم بند ایرانی هم صرف نظر می کرد.

شیرین که همراه پسرش، سیاووش در فرانسه زندگی می کند برای پرداخت کرایه خانه لنگ مانده است. مادرش از ایران هفت هزار یورو برایش می فرستد. شیرین زندگی نابسامانی دارد ، شوهرش رهایش کرده و مجبور است برای گذران زندگی دو شیفت در یک رستوران کار کند.

برادرش هم در فرانسه است اما برای اینکه او راحت باشد با دختری آمریکایی دوست شده و بدون توجه به «ازدواج به سبک ایرانی» با او زندگی می کند. همه این ها حکایت از آشفتگی دارد. متلاشی شدن فرهنگ براثر مهاجرت، قصه به سراغ دیگر مهاجرین هم می رود که تقریبا همه شان به گونه ای دچار این ویرانی و نابسامانی هستند. اما غرض فیلم ملامت مهاجرین نیست. چرا که در پایان فیلم اغلب آنها در یک آرامش نشان داده می شوند و آن هم به خاطر استفاده از هفت هزار یورویی که بصورت نامشروع به دستشان رسیده است و به واسطه آن مشکلشان را حل کرده اند. پول گم شده درطی یک روز بین ۱۵ نفر دست به دست می شود. از این آدم ها یکی پول را پیدا می کند، دیگری رشوه می گیرد، آن یکی می دزدد، نفر بعد به عنوان حق السکوت می گیرد و... همه آدم های فیلم دچار یک بی اخلاقی جلی یا خفی هستند. فتحی سعی کرده است جامه قضاوت بر ذهن مخاطب بپوشاند و او را وا نهاده است تا خوب یا بد بودن افعال این آدم ها را تعیین کند. سارقانی که پول را می دزدند طوری ترسیم می شوند که مخاطب چندان هم کار آنها را قبیح نداند. مردی که زن بیمارش در شرف مرگ است با زن دیگری ارتباط دارد و آن زن هم با مرد دیگری در ارتباط است و درعین حال مرد اول را موأخذه می کند که چرا در انتظار مرگ همسرش است. در کلاس درس دانش آموزان در ارتباط با وجود یا عدم وجود خدا و نحوه حدوث عالم بحث و ارائه نظر می کنند. اما بعداز پایان کلاس همگی راه می افتند و یک نمایش مستهجن برگزار می کنند. فرقی هم نمی کند که به وجود خدا قائل هستند یا نه!

تمام اینها جوری معرفی شده اند که مخاطب در قبیح بودن این افعال و اعمال شک کند. و گویا این شک از ذهن کارگردان نشأت گرفته است.

چون با پاسخ مشخص در فیلم روبه رو نمی شویم و حتی می بینیم کسانی که از این پول باد آورده بهره برده اند، متنعم ترند.

«یک روز دیگر» امیدوارم یک تجربه بوده باشد و بس و درآثار بعدی شاهد پوست اندازی حسن فتحی در پس این شکاکیت نباشیم.

اما داستان فیلم قابلیت پردازش رئالیستی تری داشت، درحالی که آنچه می بینیم یک سلسله رخدادهای فانتزی دور از ذهن است. نحوه دست به دست شدن این پول، زورکی به نظر می رسد. فتحی خواسته است با اضافه کردن بر حلقه های این زنجیره به تعجب و حیرت تماشاچی بیفزاید اما هم بدلیل غیرمعقول بودن روابط آدم ها و هم بدلیل کندی ریتم فیلم بیشتر بر کسالت و فرسودگی بیننده افزوده است.

فیلمنامه دارای ریتم مناسبی است، اما در قالب تصویر تکراری و کسل کننده می شود.

شخصیت ها به دلیل سرعت در ورود و خروج دارای عمق نیستند و مخاطب فرصت ایجاد ارتباط با شخصیت ها را پیدا نمی کند که البته تفاوت زبان همه در مهجور ماندن شخصیت ها مؤثر است. یکی از نقاط قوت فتحی در آثار قبلی اش دیالوگ نویسی اوست. تسلط او به زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ عامه و کوچه بازاری در آثارش خودنمایی می کند. اما این بار به دلیل استفاده از فرهنگ و زبان بیگانه فرصت ایجاد ارتباط کلامی با مخاطب را از دست داده است و دیگر از آن بازی های زبانی خبری نیست.

علیرضا قبادی