جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا

سیزده به در فوتبالی ها


سیزده به در فوتبالی ها

بعد از جام جهانی, فوتبال تمام می شود

تمام شد. ۶۴ بازی به سرعت برق و باد تمام شد. مرحله گروهی که تمام می‌شود بفهمی نفهمی دست و دل آدم شروع به لرزیدن می‌کند. فینال مثل سیزده به در است. ترکیبی از خوشی و ماتم، از لذت امروز و بی‌حوصلگی و ترس فردا. پر از بیم و امید مثل آخرین برش پیتزا! حالا که به قول دکتر باستانی‌پاریزی مرحوم «آب به کرت آخر است»، امشب شب آخر نوش‌خواری فوتبالی‌هاست. اگر یک ماه در هوای جهان نفس کشیدیم از فردا دوباره باید به جغرافیای تنگ خود بازگردیم.

اگر یک ماه به تماشای نمایشی در بالاترین سطح جهان نشستیم از فردا باز برمی‌گردیم به مرور بیانیه‌های آنچنانی، به دنیای کوچک ژنرال‌ها و سلطان‌های کاغذی، به تیترهای دل‌آشوب «من از اولش استقلالی بودم» و «از بچگی آرزوی پوشیدن پیراهن پرسپولیس را داشتم»، به عصرهای خون‌چکان جمعه پای تساوی‌های زجرآور بدون گل. به زوزه باد در ورزشگاه‌های خالی، به شعارهای چارواداری. از فردا باز باید راه‌مان را از شاهراه دنیا جدا کنیم، پنجره‌ها را ببندیم و به کوره راه روستای خود بازگردیم. بهشت فوتبال امشب درهایش را به روی ما خواهد بست و باز سرگرمی‌مان شمارش صفرهای بی‌شمار قراردادهای بازیکنان «دوزاری» خواهد بود. از صبح دوشنبه دوباره باید تا چهار سال در بیم و امید اینکه باز هم تیم ملی کشورمان را در جام جهانی خواهیم دید دست و دلمان بلرزد، بدون آنکه آنها که باید برنامه‌یی برای فردای فوتبال‌مان داشته باشند.

از فردا دوباره روزنامه‌ها را که باز می‌کنیم چشم‌ها در جست‌وجوی صفحه ورزشی نخواهد بود. از فردا تیتر یک همه رسانه‌ها به جای «لیونل مسی» دوباره جولانگاه چهره کریه نتانیاهو، داعش و تکفیری‌ها خواهد بود. از فردا باز هم از تورم و رکود و گرانی خواهیم نوشت و خواند. از آرزوی ممنوع‌الهمه‌ چیزی بعضی، از دلواپسی‌ها، از خشکسالی، از ارومیه، از هامون. از فردا دوباره بازمی‌گردیم به روند تکراری زندگی روزمره. از فردا باز هر نفسی که فرو می‌رود نگران سمی خواهیم شد که در این سال‌ها به جای بنزین وارد ریه‌های مان شد. از فردا به جای عادل فردوسی‌پور، احسان علیخانی ستاره تلویزیون خواهد بود. از فردا به جای پیش‌بینی نتیجه بازی‌های فوتبال، باید دوباره نرخ دلار فردا را پیش‌بینی کنیم. حتی زخم کودکان فلسطینی هم از فردا دردناک‌تر خواهد بود که فوتبال اگر مرهمی نبود بر تن‌های زخمی، دست نوازشی بود برای لحظه‌یی فراموش کردن دردها و گرفتاری‌ها. اگر بیکار هستید، جیب‌تان خالی است، قسط‌های‌تان عقب افتاده و چک‌هایتان برگشت خورده است، این یک ماه شاید بر شما آسان‌تر گذشته باشد.

ژست‌های روشنفکرانه، فوتبال را ورزش لمپن‌ها و افیون توده‌ها می‌داند، ابزار قدرت‌ها برای فریب گمراهان. اما فوتبال برای ما یکی از معدود فرصت‌های لمس بی‌واسطه زیبایی و هنر است. «ورزش- هنر» فوتبال یکی از معدود جلوه‌های زیبایی است که معمولا کسی را دلواپس نمی‌کند. در این کشور حتی اگر دور هم نمی‌توان از زیبایی فوتبال لذت برد، هر کسی را کنج خلوتی هست برای صحبت یار.

این جام جهانی هم تا آنجا که سن و سالم یاری می‌کند می‌رود می‌نشیند کنار جام جهانی ۱۹۹۸ و یورو ۲۰۰۰ به عنوان یکی از زیباترین و خاطره‌انگیزترین تورنمنت‌هایی که دیده‌ام. نمایشی باشکوه از هنر و دانش، از عشق و اندیشه، اوج زیبایی‌شناسی هنری در مستطیل سبز. برزیل ۲۰۱۴ از این به بعد جای مرغوب و خوش آب و هوایی در گنجه خاطرات فوتبالی‌مان خواهد داشت. از فردا یک انتظار چهار ساله شروع می‌شود تا روسیه ۲۰۱۸. چه خون دل‌ها که برزیلی‌ها در این سال‌ها نخوردند تا این جام به این لحظه و این شب برسد؛ شام آخر بدون دعوت بودن میزبان. از آنها سپاسگزاریم برای هجوم این همه خاطره رنگی و شاد.

چه بسیاری که چهار سال قبل، به شب فینال ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی بودند و حالا جایشان خالی است. کسی چه می‌داند شاید این آخرین مجال لذت بردن از جام جهانی و فینالش باشد. تا چهار سال دیگر چه خواهیم کرد؟ کجا خواهیم ایستاد؟ تنها کاری که می‌شود کرد این است که امشب چای را دم بگذاریم، یک بالش نرم جلوی تلویزیون پهن کنیم و دور هم «آخرین جرعه این جام تهی» را به سلامتی فوتبال و فردا بنوشیم.

امیر طلوعی