چهارشنبه, ۱۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 5 March, 2025
نوروز عنصر دیپلماسی فرهنگی

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی
«حافظ»
نوروز آیینی است کهن و ماندگار با تاریخی شکوهمند که در گستره جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بینالنهرین در غرب و از سین کیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنه های شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غربی را شامل میشود که دورتا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی در بر می گیرد. این آیین کهن و ارزشمند با جشنها و مراسم معنوی و مادی علاوه بر ایران زمین در همه جمهوری های آسیای مرکزی و استان سین کیانگ در غرب چین با شکوه تمام برگزار می شود. ترکمنها، ازبکها، قره قالپاقها، قزاقها و قرقیزها، آذریها، ترکهای شمال قفقاز از جمله ترکهای دربند در داغستان، افغانها، پشتونها، بلوچهای پاکستان و بلوچها و تاجیکهای آسیای مرکزی، کردهای ترکیه، عراق و سوریه و تاتها و تالشهای قفقاز، و ترکهای آناتولی همه در باور به این آیین شکوهمند و در برگزاری آن با هم سهیمند و از مراسم «میر نوروزی» در قزاقستان تا کردستان عراق، تا سبز کردن گندم در تمامی این گستره عظیم تا پختن سمنو در جای جای این قلمرو در پیشباز به نوروز باستانی و عید نوزایی طبیعت و دگرگونی جان و تن و نبات و جماد به هم می پیوندند و تازه میگردند.
این ویژگی های رحمانی و الهی و فرهنگی و خدایی، راز ماندگاری این سنت از پیش از اسلام تا همین امروز و سالها و دهه ها و سده های آینده است که آیینها، سنتها، باورها و جشنهای آن سرشار از معنویت و نوع دوستی و شکران نعمات الهی و دوستی و مهربانی و احترام به هم نوع و زدودن کدورتها و پاک و تازه گردانیدن دلها و الهی شدن قلبهاست. بی جهت نیست که سازمان فرهنگی و هنریسازمان ملل متحد (یونسکو) در پاسخ به پیشنهاد ایران برای ثبت جهانی کردن این میراث مشترک جهانی به عنوان یک میراث بشری اعلام کرده است که نیازی به ثبت آن نیست زیرا این میراث بشری شکوهنمد زنده است و زنده خواهد ماند.
با نگرش به بزرگی و اهمیت نوروز و نقش فرهنگی گسترده آن که در بین ملل مختلف شرق گرامی داشته می شود، آیا می توان از آن به عنوان یک عامل فرهنگی - سیاسی برای اعمال دیپلماسی فرهنگی در راستای همگراییهای منطقه ای بهره گرفت؟ در غرب نمونه های زیادی از آئینها از جمله کارناوالهای مذهبی و فستیوالهایی که با اهداف نزدیکی فرهنگها برپا می شود در راستای دیپلماسی فرهنگی بکار گرفته می شود. برای نمونه می توان از جشن کریسمس و جشن ژانویه در سال نو مسیحی یاد کرد. در سراسر جهان مسیحیت این جشنها و آئینها گرامی داشته می شود. با وجودی که جهان مسیحیت شامل یک دین و مذاهب گوناگون است، ولی کشورها، ملل، تمدنها و فرهنگهای گوناگونی را در سراسر گیتی در بر می گیرد. آیا نوروز که یک آیین است و سابقه تمدنی آن دیرپا تر از مسیحیت است می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟ آیا جشنها و آئینهای نوروزی که دارای اندیشه ها و آرمانهای انسانی و یزدانی است و پس از گسترش اسلام جزو معدود آداب و رسومی بود که پابرجا ماند، توانایی آن را دارد که ملل و اقوام گوناگونی را که بدان باور داشته و همه ساله آن را پاس داشته و برپا می دارند، بهم نزدیک سازد؟ این وظیفه را کدام کشور یا ملتی می تواند به انجام رساند؟
جشنهای سال نو مسیحی صبغه دینی و مذهبی دارد ولی همه پیروان مسیحیت چه آنهایی که اعتقاد مذهبی و دینی ندارند و بدان پای بند نیستند و چه مومنان و پیروان راستین حضرت عیسی مسیح(ع)، آن را گرامی می دارند. آیا نوروز می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟ اگر سال نو مسیحی که در نیمه زمستان نیمکره شمالی و در سرمای طاقت فرسا می تواند میلیونها انسان را به یک حس و باور مشترک رهنمون شود، آیا نوروزی که در آغاز بهار طبیعت همین نیمکره برگزار می شود و خنده طبیعت دل هر موجود زنده ای را به طپش وا می دارد، می تواند ملل و اقوام مسلمان را از هر مذهب اسلامی از سنی و شیعه به هم نزدیک سازد؟
نوروز از معدود آئینهایی است که در آن رابطه انسان و طبیعت و پاسداری از محیط زیست متجلی میشود. آئینهای نوروزی آن چنان در دل مردم نشاط میآفریند که از گذشته دور تا کنون نه تنها از بین نرفته بلکه بر شکوه آن افزوده شده است. کمتر آئینی را میتوان یافت که ضمن برخورداری از جنبههای مردمی توانسته باشد بر روح و جان مردم ریشه دواند. آئینی است توحیدی که هم ویژگیهای مردمی و انسانی در آن وجود دارد و هم آئین دینی و مذهبی پنداشته میشود. این آئینها که از دوره باستان وارد قلمرو امپراتوری ایران شد، پس از اسلام نیز به حیات روحانی خود ادامه داد. دین اسلام هر آنچه روشها، باورها و آیینهایی که مخالف با اندیشههای اسلامی بود، در قلمرو خود منسوخ کرد.
ولی نوروز با تمام قدرت خود ماندگار شد. راز این ماندگاری چیزی نبود جز ویژگیهای آئینی آن که مظاهر شرک و بت پرستی در آن نبود. هر چند سرزمین ایران سرزمین بت پرستی نبود. اینجا سرزمین توحیدی بود. آئین نوروزی سپاسگزاری بدرگاه یزدان بپاس نعماتی است که در اختیار انسان گذاشته شده است. با نگاهی به آئینهای نوروز از جمله چارشنبه آخر سال، سفره هفت سین، مراسم تحویل سال، دید و بازدیدهای نوروزی، اهدای عیدیانه، و مراسم سیزده بدر، همه به نحوی با روابط انسان و طبیعت و روابط بین انسانهاست. در مراسم نوروز سبزکردن گندم در یک بشقاب جزو سنت معمول است که در تمام کشورهایی که در حوزه نوروز قرار دارند بدون هیچ گونه تفاوتی انجام میگیرد. سبزی گندم نشانه احترام به طبیعت و رستنی است. از طرفی گویای این واقعیت است که برای پاسداری از نعمات الهی باید آن را عزیز داشت. در آئین زرتشت آمده است که «هر کس که کندم میکارد راستی میافشاند». زحماتی که دهقان برای رویاندن گندم می کشد عبادت شمرده می شود.
● قلمرو جغرافیایی نوروز
قلمرو جغرافیایی حوزه نوروز در ناحیه کم آب کره زمین واقع شده است. در اینجا آب ارزش بسیار دارد و حیات انسان و طیعت مستقیما بدان وابسته است و با یکدیگر پیوند عمیق دارند. در کتیبه بیستون آمده است که اهورمزادا این سرزمین را از خشکسالی در امان نگاهدارد. این قلمرو گستره سرزمین میترائیسم و مهر پرستی بود و تمام عناصر آن را اکنون نیز می توان بازشناخت. دین مبین و انسان ساز اسلام نیز ارزش زیادی به آب قائل است و بهشت وعده داده شده خداوند یکتا در قران کریم جایی است که نهرهای فراوان در آن جاری است و باران نعمت الهی که به امر خداوند بر زمین می بارد و به اذن پروردگار دانه را در خاک می رویاند و تازه شدن طبیعت در هر سال بعد از زمستان سخت، نشانه و نمادی از رویش و حیاتی دوباره برای انسان و برپایی قیامت است.
● نوروز در ادبیات و هنر
در آثار تمام شاعران و هنرمندان و نقاشان آب عنصر اساسی است. همین طور در کنار آب رستنی و گیاهان به ویژه «باغ» عنصری نمادین است. به همین سبب در آئین نوروزی در سفره هفت سین سبزی یا گندم سبز شده عنصر اساسی و نمادی از حیات دوباره طبیعت است و تنگ آب و ماهی نشانی از زندگی است. سمنو که یکی از عناصر اصلی سفره هفت سین است، از آرد جوانه گندم تهیه میشود همان گندمی که با خوردن آن آدم از بهشت رانده شد و در زمین مستقر و سرآغاز حیات بشر در زمین شد. سمنو سرشار از ویتامین «ئی» است که اکسیدانی قوی و بی اثر کننده رادیکالهای آزاد در بدن است. سمنو علاوه بر آن دارای انواع ویتامینهای «بی» است که مصرف آن ضمن تأمین کالری برای حفظ جوانی، سلامتی و رفع افسردگی بسیار مفید بوده و ضد پیری است. بنا بر آنچه گفته شد در این حوزه گندم و در نهایت نان دارای ارزش مادی و معنوی بسیار است. تکه نان را کسی زیر پا نمیگذارد. نان کسی را نمیبُرّند و به گرسنه نان میدهند و هزاران پند و امثال حکم در باره نان گفته شده است. بی جهت نیست که گندم سبز زینت بخش سفره هفت سین است. هم نعمت و هم سبزی است. از قول پیامبر اسلام گفته شده است که نگریستن به رنگ سبز بینایی را تقویت میکند، چیزی که امروزه جهان علم بدان باور رسیده و آن را توصیه می کند. آئین نوروز چنان با اسلام در آمیخت و با آن عجین شد که امام ششم شیعیان آن را آئینی مبارک و مقدس برشمردند و پیروان خود را به برگزاری و بزرگداشت آن دعوت کردند. در آثار تمام شاعران حوزه نوروز به نحوی به عید نوروز و آئینهای آن اشاره رفته است. فردوسی طوسی، ناصر خسرو قبادیانی، حکیم عمر خیام، سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، نظامی گنجوی، منوچهری دامغانی، و بسیاری دیگر در وصف بهار و نوروز سخن گفتهاند.
● نوروز به عنوان عاملی برای دیپلماسی فرهنگی
اکنون که بیش از یک دهه از فروپاشی اتحاد شوروی می گذرد، جمهوری اسلامی ایران در زمینه مسائل سیاسی و اقتصادی در قفقاز و آسیای مرکزی که از گذشته های دور در حوزه تمدن ایرانی قرار داشتهاند، در کنار رقبای قدرتمند منطقه ای و فرامنطقه ای نتوانسته است به آرمانها و اهداف اعلامی خود دست یابد. با وجود زمینه مشترکات عمیق تاریخی و فرهنگی ایران با این حوزه نتوانسته است در قبال زمان و هزینههای صرف شده، موفقیت چشمگیری بدست آورد. علت این عدم کامیابی های عرصه های مختلف فرهنگ و دانش و سیاست و اقتصاد را می توان در گام نخست در عدم شناخت این حوزه های پیرامونی تمدن ایرانی جستجو کرد. نبود سیاست خارجی تدوین شده (به جهت فروپ۱اشی ناگهانی بلوک شرق) و عدم تحرک آن در دهه اول پس از فروپاشی شوروی در زمینه گوناگون و ظهور و حضور قدرتهای فرامنطقهای متخاصم با ایران و شرکتهای چند ملیتی در این قلمرو، که با استفاده از مطالعات علمی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی عمیق کارشناسان برجسته خارجی از قبل از فروپاشی تا کنون بوده است، جای اندکی برای بازیگری ایران بجا مانده بود. اما از آنجایی که فرهنگ و تمدن ایرانی در این عرصه ها از استواری و پایداری بر خوردار است، می توان با تکیه بر عناصر فرهگی و آئین ها و مراسمی که به نحوی بر شالوده فرهنگ ایرانی استوار است، نسبت به تقویت حضور اقتصادی و فرهنگی ایران در این گستره اقدام کرد(همان گونه که در سالهای اخیر در دیپلماسی ایران پدیدار شده است). برای نمونه می توان از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نام برد که در تمام قفقاز و آسیای مرکزی و افغانستان با آن آشنایند و آن را می خوانند، چه به فارسی و چه ترجمه های آن به زبانهای گوناگون از گرجی، آذری، ارمنی، روسی و...
مراسم عید نوروز از غرب چین تا شرق بالکان از پیرامون دریای خزر و ورارود(ماوراء النهر اسلامی و اسیای مرکزی کنونی) تا شرق شبه قاره و جمهوریهای مسلمان قفقاز و آسیای مرکزی و خلاصه در بسیاری از نقاط برپا داشته می شود. اکنون که ازبکها سمرقند و بخارا و مشاهیر ایرانی را مصادره کرده و منکر ایرانی بودن آنها میشوند و کتابخانه بخارا را از کتابهای ایرانی و فارسی پاکسازی می کنند و جلوی گسترش زبان فارسی دری، زبان مادری مردم محلی را میگیرند، رودکی و ناصر خسرو را تاجیکها در تاجکیستان مصادره و از آن خود می دانند و منکر ایرانی بودن آنها می شوند، خوارزمی آن نابغه ریاضی دان را ازبکها از آن خود می دانند و فارابی را قزاقها مصادره می کنند، چرا ما آرام نشسته ایم؟ مولوی را ترکهای آناتولی و گاه بلخیهای افغانستان از آن خود می دانند و نظامی و خاقانی و خواجه نصیرالدین طوسی و فضل الله همدانی و بهمنیار و صائب را ترکهای آذری مصادره می کنند و آنها را ترک می دانند و سلسله صفوی را سلسله پادشاهی آذربایجان قلمداد می کنند و برای قلمروهای کنونی خود تاریخ مجعول می سازند و منکر ایرانی بودن این سرزمینها می شوند و غربیها استخری و خردادبه را عرب می دانند، در این زمینه چه اندیشیده ایم؟ آیا نه اینکه اینها همه در گستره ای جغرافیایی در سرزمینی به نام «ایران زمین» زیستهاند؟ زبان آنها فارسی بوده است و آثار خویش را بزبان پارسی سروده اند. جغرافیای مکانی و زمانی که آنها در آن زیسته اند، ایران زمین بوده است. اگر مولوی در قونیه زیسته و آثار جاویدان خود، «دیوان شمس تبریزی» و «مثنوی معنوی» را به زبان فارسی سروده، به یقین در همان قلمرو پیروان او به زبان فارسی آشنایی داشته و آن را مردم منطقه می دانستند و از آثار آنان سود می جسته اند. چرا در آثار مولوی، نظامی گنجوی، خاقانی شیروانی، بیلقانی و مهستی گنجوی، هیچ یک بیت یا واژه ای غیری فارسی سروده نشده است؟
ارامنه به سوی جنوب به ایران و به آن سوی آرارات به قلمرو ترکها چشم دارند و نمادهای ملی خود را در آنجا جستجو می کنند. کلیسای سن طاطاوس (قره کلیسا) و سن استپانوس(کلیسا خرابه) در ایران (به ترتیب در جلفا، در استان آذربایجان شرقی و ماکو در استان آذربایجان غربی) را قلمرو ارامنه می دانند(کتاب ارامنه ایران نوشته آندانیک هویان با همکاری مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها و کتاب تاریخ ارمنستان نوشته پاسدارماچیان، ترجمه محمد قاضی و کتاب دانشنامه ایرانیان ارمنی، ۱۳۸۲). مورخین مغرض ارمنی «ارمنستان بزرگ» راه میاندازد و شمال غربی ایران را از استانهای آذربایجان شرقی و غربی جزو ارمنستان ترسیم میکنند و روی جلد کتابهای تاریخ دبیرستان (چاپ سال ۲۰۰۱) بصورت رنگی چاپ و منتشر می کنند، دیگران در باکو استانهای آذربایجان شرقی، اردبیل، آذربایجان غربی، زنجان و قزوین را جزو «آذربایجان بزرگ» میدانند و بر روی کتاب تاریخ آذربایجان برای کلاسهای پنجم (چاپ چهارم، ۲۰۰۲) دبستان چاپ و منتشر کرده اند. از این سری کتابها برای سالهای دبیرستان نیز برای تمام سالها به شیوهها و مطالب نادرست دیگر نیز چاپ کرده اند. در سراسر این کتابهای تاریخ در دبیرستانها، ایرانیان مهاجم قلمداد شده و به بسیاری از شخصیتهای ایرانی اهانت شده است. در این کتابها گفته شده است که ایران و روسیه آذربایجان را دو قسمت کرده و هر کدام پارهای از آن را بین خود تقسیم کردهاند. در جمهوری آذربایجان کودکان را از کلاس پنجم با تحریف تاریخ شستشوی مغزی داده و تربیت میکنند و تا هنگام ترک دبیرستان ذهن آنها را در این سمت و سو انباشته میسازند که آذریهای جنوبی (منظور ایران) زیر سلطه فارسها حقوقشان پایمال می شود. وحدت دو آذربایجان در این کتابها به شدت تقویت و تشویق می شود. کُردها آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان و ایلام را جزو «کردستان بزرگ» میشمارند، افغانها نیز هرات و مزار شریف و بلخ را قلمرو افغانان و سرزمین غیرایرانی می نامند، ما چه کردهایم؟
حمله عراق به ایران برای تشکیل حکومتی عرب در خوزستان نباید فراموش شود. ذره ذره این سرزمین بایستی چون مردمک چشم نگهداری و پاسداری شود و تمام این توطئه ها با ابزار ها و شیوه های مناسب پاسخ داده شود تا از تنبلی شیر بیشه، روبهان بر در خانه مان پارس نکنند. چرا ما حتی از چاپ یک نقشه تاریخی ایران بزرگ به زبانهای مختلف پرهیز کردهایم؟ چیزی که میتوانست پاسخگوی بسیاری از این کج فهمی ها و بی خردی ها باشد. با این فعالیتهای مخربی که صورت می گیرد، کودکان و جوانانی در کشورهای پیرامون ما بزرگ میشوند و نشو نما می کنند که آینده کشورشان را رقم خواهند زد. اگر با این ذهنیات خطا پرورش یابند، در آینده همسایگانی پر تنش خواهیم داشت که نسبت به ایران ادعای ارضی خواهند داشت. برای تدوین استراتژی ملی خود، لازم است قبل از انسجام یافتن این کج فهمی ها و بدنبال آن بروز تنشها و اختلافات، و به خطر افتادن وحدت ملی و تمامیت ارضی، میتوانیم در این موضوع برنامه ریزی داشته باشیم.
جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر دارای ابزارهایی است که میتواند در این زمینه بکار گیرد. شاید در آینده نتوانیم از این ابزارها بهره گیریم. بهتر است از هم اکنون در این زمینه بیاندیشیم. با توجه به سالها سیطره طالبان بر افغانستان و ممنوعیت اجرای مراسم نوروز در این کشور مصیبت زده، چطور شد و چه فرهنگی بود که پس از سقوط طالبان دوباره آداب و آئینها و جشنهای نوروزی از نو زنده کرد و اکنون با شکوهی بیشتر از پیش برگزار می گردد؟ این معجزه نوروز و عرفانی است که در ذات آن نهفته است. باید این جوهره را کشف و از آن بهره جست. نوروز گوهرهای نهفته بسیار دارد که باید آن را شناخت و از آن در دیپلماسی فرهنگی بهره گرفت.
نوروز آیینی است کهن و ماندگار با تاریخی شکوهمند که در گستره جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بینالنهرین در غرب و از سین کیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنه های شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غربی را شامل میشود که دورتا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی در بر می گیرد. این آیین کهن و ارزشمند با جشن ها و مراسم ارزشمند علاوه بر ایران زمین در همه جمهوری های آسیای مرکزی و استان سین کیانگ در غرب چین با شکوه تمام برگزار می شود. ترکمنها، ازبکها، قره قالپاقها، قزاقها و قرقیزها، آذریها، ترکهای شمال قفقاز از جمله ترکهای دربند در داغستان، افغانها، تاجیکها و کردهای ترکیه، عراق و سوریه و تاتها و تالشها و بلوچهای آسیای مرکزی و قفقاز، و ترکهای آناتولی همه در باور به این آیین شکوهمند در برگزاری آن با هم سهیمند و از مراسم «میر نوروزی» در قزاقستان تا کردستان عراق، تا سبز کردن گندم در تمامی این گستره عظیم تا پختن سمنو در جای جای این قلمرو در پیشباز به نوروز باستانی و عید نوزایی طبیعت و دگرگونی جان و تن و نبات و جماد به هم می پیوندند و تازه میگردند.
این ویژگی های رحمانی و الهی و فرهنگی و خدایی، راز ماندگاری این سنت از پیش از اسلام تا همین امروز و سالها و دهه ها و سده های آینده است که آیینها، سنتها، باورها و جشنهای آن سرشار از معنویت و نوع دوستی و شکران نعمات الهی و دوستی و مهربانی و احترام به هم نوع و زدودن کدورتها و پاک و تازه گردانیدن دلها و الهی شدن قلبهاست. بی جهت نیست که سازمان ملل متحد با پیشنهاد ایران در پی کوشش برای جهانی کردن این میراث مشترک بشری است.
نوروز در سال های اخیر توجه بسیاری از محققان در سراسر حوزه فرهنگ ایران را به خود معطوف کرده است. این توجه از یک سو از نقشی که نوروز در سیاست ناسیونالیستی و استقلال یافتن کشورهای تاجیکستان، آذربایجان و کشورهای آسیای میانه و تعارضات قومی در افغانستان دارد نشأت می گیرد، و از سوی دیگر ناشی از جهانی شدن و اهمیت یافتن آیین های قومی در فرایندهای جهانی از جمله مهاجرت اقوام ایرانی به غرب است. اما علی رغم گستردگی نسبی این مطالعات، اغلب آنها یا از منظر ادبی است و به ستایش نوروز و بهار اختصاص دارد، یا از منظر تاریخی است و به ریشه های تاریخی و اسطوره ای آن می پردازد. برخی نیز مطالب سرگرمی، تجاری و تبلیغی هستند که اغلب در مطبوعات و رسانه ها منتشر می شوند. تاکنون کمتر برای تبیین نوروز در بافت و ساختار جهان مدرن نظریه ای ارائه شده است، زیرا گفتمان نوروز پژوهی اساساً مبتنی بر نگرشی تاریخی- ادبی و فولکلوریک است، نه انسان شناختی. از این رو حتی مطالعات انسان شناختی این حوزه نیز یا به همان بررسی های تاریخی محدود می شود یا آنکه به گزارش های فولکلورشناختی در زمینه گردآوری آداب و رسوم نوروزی در مناطق مختلف، یا در لا به لای متون ادبی و تاریخی اختصاص دارند.
نوروز یکی از عناصر فرهنگ ایرانی است که در چند دهه اخیر توانسته است بیش از هر زمانی در تاریخ گذشته به خارج از مرزهای سرزمین ایران بزرگ یا سرزمین های حوزه فرهنگ ایرانی - یعنی آسیای مرکزی، هند و کشورهای شبه قاره - گسترش یابد. این فرایند را می توان فرایند جهانی شدن مجدد نوروز نامید زیرا پیش از این نیز در دوره ای از تاریخ نوروز گستره جهانی داشته است. اگرچه نوروز از جهاتی، جشنی منطقه ای و سرزمینی شناخته می شود و بیش از هر چیز با نام سرزمین ایران پیوند خورده است اما در واقعیت همواره گستره ای بیش از ایران داشته است. از این منظر می توان دو مرحله اساسی در تاریخ نوروز را از هم تفکیک کرد. نخست، دوره باستانی که تقریباً در تمام جهان متداول بوده است. با رواج مسیحیت، ظهور اسلام و افول دین های ایرانی میترایسم و زرتشت، گستره نوروز محدود می شود. دوم، دوره اخیر که همگام با فرایند های جهانی شدن و مهاجرت اقوام ایرانی از ایران، افعانستان، تاجیکستان و آسیای مرکزی به کشورهای غربی و سراسر جهان، مجدداً آیین های نوروز نیز در سراسر جهان توسط این مهاجران برپا می شود (نعمت ا... فاضلی، نوروز و جهانی شدن).
● گوناگونی ملل و اقوام برگزار کننده نوروز
نوروز در میان ترکان
اقوام ترک بعد از اقوام ایرانی از جمله مسلمانان اند که نوروز را برپا می دارند و در گسترش و زنده نگه داشتن آن کوشا بوده و هستند. بطوری که برخی از ملل و اقوام ترک تا بدانجا پیش رفته اند که نوروز را از منشاء ترکی می دانند. اگرچه نام و معنی نوروز ایرانی و فارسی و خود گویای منشاء ایرانی است ولی به هر جهت باید این موضوع را پاس بداریم که این عنصر وحدت بخش می تواند ما را بهم نزدیک کند. نوروز جشن آغازین سال نو بوده که از سوی ملتهای مختلفی در دوران حاکمیت اسلامی و ترکها آن را برگزار میکردهاند و شکلی غیر مذهبی به خود گرفته است. به همین دلیل گفتگوها در زمینه الهیات، در باره تاریخ نوروز که با موضوع مهمی در میان گروههای مختلف زردشتی در دو قرن گذشته بوده است، توجه بسیاری از مردم را به خود جلب نکرده است. اما موضوع آیینهای نوروز بسیار جبرگرایانه دنبال میشده است. ممکن است تصور کنیم که پریدن از روی آتش که نه تنهادر جشن نوروز بلکه در جشنهای «خیدرالیاس» (خذر الیاس)که در ماه می برگزار میشوند، دیده میشود به عنوان یاد بود از آن آیینها باقی مانده باشد. به گفته بویجه، هفت عنصر روی سفره نوروز که در ایران و آذربایجان و ازبکستان دیده میشوند، مربوط به هفت امشاسپندان زردتشتی است. بنا به باورها، نوروز روزی است که در آن خورشید شروع به حرکت میکند.
باور به نوروز در ارتباط با آغاز سال نو و بیداری طبعیت، موجب شکلگیری برخی افسانهها در میان ترکها شده است. حتی یکی از این داستانها که در آذربایجان به ثبت رسیده، نوروز را با شخص اسطوره ای به نام «اوغوزخان» مرتبط میداند. یکی از سرزمینهای نوروز از گستره جهانی فرهنگ و میراث نوروز بهاری، کشور دوست، برادر و همسایه جمهوری آذربایجان است. سرزمینی که موسیقی ایرانی و دستگاههای آن از چارگاه و سه گاه و همایون و بیات ترک و شور، در آن به جاودانگی رسیده است. شعر و ادبیات از نظامی، حکیم گنجه و خاقانی آن نابغه شیروان و از فردوسی طوسی و ملای رومی و حافظ شیرین سخن گرفته تا همین اواخر، و مذهب شیعه و هزاران واژه پارسی و تعداد زیادی نامهای جغرافیایی، برخی باورها، مثلها، چیستانها و آیینها و چهره و قیافه ظاهر تا پندارهای مردمان سخت کوش و صمیمی آن با ایرانیان پیوستگی عمیق تاریخی و فرهنگی دارد. اکنون به مناسبت فرارسیدن نوروز باستانی ۱۳۸۵ و به یاد برقراری ارتباطات و نزدیکهای بیشتر دو ملت برادر در سالهای آینده، باید مورد ملاحظه قرار میگیرد.
نوروز با گذر از مرزها، به عید ملی و بشری ملل و اقوام تبدیل شده است، هر ملتی کوشش میکند نوروز را عید ملی خود بشمار آورده و بدین ترتیب در جهان شرق درباره نوروز ملاحظات گوناگون، آداب و آیینها، مراسم، افسانهها و روایتها پدید آمده است. حتی در جهان تُرک نیز، اقوام گوناگون به نوروز آرایههای هنری داده، آن را عید ملی عمومی خود بشمار میآورند. ولی بدون در نظر گرفتن همه این موارد، نوروز در بین مللی که آن را برگزار میکنند، ویژگیهای اصلی خود را حفظ و نگهداری کردهاست. ملل شرق، نوروز را آغاز سال نو خود به شمار آورده، آن را چون رمز فراوانی و برکت میدانند (آزاد نبییف، ایل آخیر چرشنبه لر (چهارشنبههای آخر سال)، باکو ۱۹۹۲(به زبان آذری). ترکمنها پس از دستیابی به استقلال و در راستای احیای آداب و سنن ملی خود، نوروز را یکی از جشنهای ملی اعلام کردند. مطبوعات ترکمنستان با اشاره به آمادگی مردم این کشور برای برپایی این جشن ملی نوشتند که در ترکمنستان، جشن بهار برپا می شود. در طول قرون متمادی ترکمنها این جشن را به عنوان «روز اعتدال بهاری» بر گزار می کردند. رئیس جمهور فقید ترکمنستان، در مورد نوروز گفته است که «نیاکان ما برای نوروز اهمیت زیادی قائل بوده اند زیرا در ایام نوروز سال دگرگون شده و طبیعت دوباره زنده می شود، حقیقتاً نوروز عید واقعی ملتهاست». ترکمنستان در جریان اجلاس دوازدهم مجلس مصلحت خلق با تغییر اسامی ماههای میلادی به ایجاد «تقویم ترکمنی» اقدام کرد و در این راستا نام ماه «مارس» را به دلیل همزمانی با ایام این جشن به «نوروز» تغییر داد(روزنامه اطلاعات ۱۵/۱۲/۱۳۸۱).
چند روز پیش از بر پایی جشنهای نوروز مردم شروع به منظم کردن زندگیشان می کنند و لباسهای نو به تن می کننند و با لباسهای نو به سال نو خوش آمد می گویند. همه چیزهای خانه پاکیزه می شوند. ظروف مسی و تیرها، برق انداخته می شود. تشک ها و قالیچه ها و قالی ها را تکان داده و تمیز می کنند. هنگامی که نوروز می آید، گلها ی خانه منظم شده و میز غذاخوری آماده می شود. برای نوروز هفت نوع غذا که نام آنها با حرف«س» شروع می شود، بر روی میز چیده می شود که «هفت سین نوروز» نامیده می شود. این هفت نوع غذا عبارتند از: سنجد، سیر، سرکه، سماق، سنبل، سبزی، سمنو. ادامه تهیه سمنو، یعنی پختن بدون نمک تا کنون، نشان دهنده شاخص کهن ترین جشن نوروز است. بعد از چیدن میز غذا خوری با غذاهایی که با هفت سین شروع می شوند، کلوچه کامل و کاسه آب که با برگ سبز پوشیده شده، و یک شمع نیز گذاشته می شوند. کتاب قرآن و گل سرخ در بشقاب روی میز قرار می دهند. ابتدا کوچکترین فرد به والدین و برادران و خواهرانش، اقوام، همسران، و دوستان تبریک می گویند. آنها به همدیگر هدیه می دهند. بر اساس سنتی قدیمی «قونشی اوکارا» غذاهایی بین همسایگان توزیع می شود. والدین به عنوان یادگاری این روز و که تبدیل به شکل باورها شده است، به فرزندانشان هدیه می دهند. وقتی نوروز جشن گرفته می شود، تمام کدورتها و خشم ها به سال گذشته داده می شود و سال نو با دلی روشن و لباسهای نو دیده می شود، که در زمره بهترین و با شکوه ترین رسم ها می باشد(نورزتان مبارک)...(آمدن نوروز به جهان، پروفسور دکتر آتا ساری یف[۱]).
در قرقیزستان که قریب به هفتاد سال حاکمیت نظام کمونیستی شوروی سابق بر این جمهوری این عید و مراسم مربوط به آن منسوخ و فراموش شده بود، از سال ۱۹۹۱ میلادی که قرقیزستان مانند دیگر جمهوریهای شوروی، به استقلال رسید، این مراسم هر سال باشکوهتر از سالهای قبل برگزار میشود. در قرقیزستان ملاحظه ساعت تحویل سال، سفره هفت سین، دید و بازدید و پذیرایی با آجیل و شیرینی، زیاد متداول نیست. عید نوروز از اولین لحظه بامداد بیست و یکم مارس شروع میشود و تا غروب همان روز ادامه دارد. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک میبیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند. محل برگزاری مراسم در شهرها بزرگترین میدان مرکزی شهر و در روستاها در بیابانهای اطراف میباشد. البته در شهرها علاوه بر میدان مرکزی، بسیاری از برنامههای ورزشی و هنری را در سالنها و استادیومهای ورزشی و یا سالنها و آمفی تئاترها، نیز برگزار میکنند.
اکثر خانوادههای قرقیزی در شهرها و تمامیخانوادههای قرقیزی در روستاها از ساعات اولیه صبح روز عید از خانه هایشان خارج میگردند و در مکان هایی که قبلاً در نظر گرفته شده است، گرد میآیند. در شهرهای بزرگ مانند بیشکک و اوش و جلال آباد و تالاس، در حواشی میدان بازارهای موقت ایجاد میشود و انواع اجناس از قبیل خوراکی و پوشاک و وسایل بازی بچهها، خصوصاً بادکنکهای رنگارنگ در اندازههای گوناگون، عرضه میشود. در شهرهای کوچک و روستاها که وجود بازار آن چنان رونقی ندارد، بعضی خانوادهها به پختن غذاهای سنتی در حاشیه میدانها اقدام میکنند و به طور رایگان بین حاضران توزیع مینمایند. در بعضی از روستاها، پختن غذاهای سنتی به صورت مسابقه انجام میشود. بدین ترتیب که عدهای از بزرگان و سالمندان بین خانواده هایی که اقدام به پختن غذا کردهاند، گردش میکنند و از هر نوع، مقداری میخورند و بعد درباره کیفیت و نوع غذا نظر میدهند، و برای کسی که خوشمزهترین غذا را ارایه داد جایزه در نظر میگیرند.
از معروفترین غذاهای ملی و سنتی در قرقیزستان میتوان از «بِش بارماق» و «مانْنَه» و از نانهای مخصوصی که در این روز پخته و عرضه میشود میتوان از «کالاما» و «بُرسک» و «کاتَما» نام برد. امروزه بسیاری از مردم در یک منطقه جغرافیایی که مرزهای آن آنقدر وسیع است که نمیتوان برایش حدی قائل شد، عیدی را جشن میگیرند که نوروز نامیده میشود. این کلمه در اصل از فارسی گرفته شده و میتوان آن را به روز نو، آغاز سال معنی کرد به این صورت که «نو» به معنی جدید و «روز» به همان معنی روز است. در واقع نوروز که مطابق با ۲۱ مارس است، به طور رسمی در ایران به عنوان آغاز سال جدید جشن گرفته میشود. از آنجا که ترکها از ابتدا از تقویم میلادی استفاده میکردند، نوروز ارتباط خود را از هر نظر با این تقویم از دست داده است، اما با وجود قرنها ذخیره فرهنگی و مراسم مبتنی بر این امر، مسلم به نظر میرسد نوروز هنوز اهمیت خود را حفظ کرده است. پس از سال ۱۹۹۱ یعنی زمانی که جمهوریهای آسیای مرکزی اعلام استقلال کردند، نوروز که گاهی اوقات دور از چشمها و گاهی اوقات با تردید جشن گرفته میشد شکل رسمی پیدا کرد. امروزه میان ترکها و ایرانیان در مناطقی از بالکان تا چین جشنهایی مرسوم میباشد( نوشته ایلکر اوریم بین باش)[۲]
تا سال ۱۹۹۱ نوروز در ازبکستان به ویژه در مناطق روستایی به طور غیر رسمی برگزار میشد. هنگامی که ازبکستان در سال ۱۹۹۱ استقلال خود را اعلام کرد، نوروز به عنوان یکی از اعیاد ملی پذیرفته شد. پس از روز استقلال، این عید با شور و شوق بیشتری نسبت به گذشته برگزار میشود. در مناطق مختلف ازبکستان نامهایی همچون «ییلباشی» و «جیلباشی» به نوروز دادهاند. دادن و گرفتن هدیه، دیدار خویشاوندان و همسایگان در کشور ازبکستان در زمان نوروز رسم است. نکته دیگر این است که همه چیزهای زنده و طبیعت به نوروز سلام و خوشامد میگویند. نزدیکی طولانی مدت محیط فرهنگی ایران و ازبکستان و آشنایی با ادبیات ایران، موجب تشابهاتی در بسیاری از رسوم شده است.مهمترین این تشابهات، اهمیتی است که به سفره نوروز داده میشود و آن خویشاوندی و همبستگی که در سفره مراسم نوروز بوجود میآید یکی از مهمترین این رسوم در ازبکستان پختن «سومنَک»(سمنو) است. بسیاری از غذاهایی که برای نوروز تهیه میشوند از این غذا که از حبوبات تهیه میشود، پیروی میکنند. شاخه هفت درخت روی سفره نوروز قرارداده میشوند که به اهمیت آن پیشتر اشاره کردیم نامهای این درختان که شاخهای از آنها روی سفره نوروز قرارگرفته عبارتت از:
۱) شاخه درخت «بید مجنون»
۲) شاخه درخت زیتون
۳) شاخه درخت به «گینجه»
۴) شاخه درخت فندق «گردو»
۵) شاخه درخت بادام
۶) شاخه درخت دیزتا
۷) شاخه درخت انار. به همین تعداد هفت نوع غذای مختلف باید بر روی سفره نوروز وجود داشته باشد.در پایان هفت چیز که نامشان با حرف سین شروع میشوند باید روی سفره قرار بگیرند که هفت سین نامیده میشود «هفت سین»
۱)سیر
۲) سماق
۳) سرکه
۴) سنبل
۵) سبزه
۶) سمنو
۷) سنجد.
به نظر میرسد چنین رسومی که نظایر آن در آذربایجان نیز دیده می شود به شکل فرهنگ ایرانی - ترکی متجلی شده است. از نظر مطالعات و تحقیقات نوروزی باشقیردستان یکی از جالبترین کشورهاست. جمهوری باشقیردستان، در ترکیب فدراسیون روسیه و در بخش اروپایی آن در منطقه ولگا واقع شده است. منابع نوشتاری و گفتههای افرادی که در باشقیردستان از آنها نظر خواهی شد نشان میدهد که نوروز را در آنجا جشن میگرفتهاند. اما امروزه هیچ جشن نوروزی که بتوان آن را جشن نوروز در دیگر کشورها (جمهوریها) مقایسه کرد وجود ندارد. نخستین چیزی که در باشقیردستان توجه ما را به خود جلب کرد، شیوه بسیار پیچیده جشنهای آن بود. آنها نه تنها نوروز بلکه ایجاد اعیاد دیگری را در اوقات مختلف همچون عید «ناردویان» (بیست و پنجم دسامبر) «باغ چای آویشن»(ککلیک سئی،در آغاز ماه مای)، چای مای(سئی مای)، «ییل بارسی»، «کارگا اوتی» و برخی دیگر را جشن میگیرند. میتوان گفت تمامی این اعیاد بخصوص اعیاد تابستانی که «یی یان» نامیده میشود و در روستا جشن گرفته میشوند عناصر اعتقادی محلی بسیاری دارند.
در این باره تصور میکنم جالب باشدکه شیوه اعیاد فصلی را با شیوه اعیاد اعتقادی علوی و جوامع اهل حق مقایسه میکنیم چرا که در این دو شیوه تنها یک شیوه اعیاد فصلی بلکه چندین نوع شیوه برگزار ی اعیاد فصلی، وجود دارد. از این نقطه نظر تأثیر مسافتهای طولانی بین باشقیردستان و مناطق مسکونی ایران، خاورمیانه و محل جغرافیایی اهل حق و جوامع قزلباشیه در مرکز عثمانی و سیستم مرکزی ایران قابل بحث و گفتگو است. دراین متن «ابرهار» اعیاد مجارها را عید نوروز را که براساس کشاورزی بنیان نهاده شده است، تفکیک میکند که بسیار جالب است. عیدی در فصل بهار، آن زمان که علفهایتازه میرویند و اسبها تولید مثل میکنند، برگزار میشود که بخاطر فراوانی نعمت نیست بلکه جشنی براساس (نوشدن) زمین است.
همان گونه که میبینم شیوه اعیاد در باشقیردستان ما را به سوی شیوههای بسیار قدیمیتر که بیشتر عثمان توران مشخص کرده بود، رهنمون میشود(۴۷). جالب است بدانید که اعیاد نوروز در باشقیردستان با رسومی همچون مسابقات اسب دوانی، دید بازدید افراد در روستا و مسابقات کشتی همراه است که بر اجتماع تأکید میکنند. بر خلاف رسومی همچون «سومه لک» «برنج نورزی در میان ازبکها» یا هفت سین «وجود هفت چیز بر سر سفره که با حرف سین آغاز میشود» که تاکیدشان بر غذا و خانواده است(ایلکر اوریم بین باش). علاوه بر باشقردستان، در جمهوری تاتارستان به مرکزیت قازان نیز نوروز جشن گرفته می شود. در سال ۱۷۸۰ در قازان کتابی به نام «نوروز نامه» به زبان تاتاری منتشر شده است. تاتارهای مسلمان نوروز را با شکوه تمام جشن می گیرند. دولت ترکیه از چندی پیش توجهی خاص به نوروز معطوف میدارد و به برپایی کنفرانسها و سمینارها و انتشار مقالات و کتابها دست میزند. در سال ۱۹۹۱ میلادی نوروز به عنوان عید و روز مشترک دنیای ترک اعلام گردید و دولت خاطرنشان ساخت که نوروز را به عنوان عید و تعطیل رسمی قبول خواهد کرد. رئیس جمهور در قبول هیأتی مرکب از وزیران، سفیران، ورزشکاران و هنرمندان جمهوریهای ترکنشین از عید نوروز با عبارت «امیدی تازه» در راه تحقّق آرمان تشکیل دولت بزرگ ترک یاد کرد. تشکیل مجمع دنیای ترک همزمان با مراسم نوروزی سال ۱۹۹۶ نیز نشان داد که ترکیه میخواهد از این جشن برای همبستگی بیشتر با جمهوریهای آسیای میانه استفاده کند. ترکیه از عنصر نوروز به عنوان دیپلماسی فرهنگی سود جسته است و جشنواره های نوروزی چندی را با جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز که نوروز را گرامی می دارند، برگزار کرده و از آن بهره گرفته است و به نزدیک کردن دیدگاههای فرهنگی این قلمروهای نوروز اقدام کرده است.
● قلمروهای ایرانی تباران
بنا به نوشته اصل بیگم منظر شاه آوا، از اندیشمندان تاجیکی برای نیاکان تاجیک نوروز معنای پیروزمندی عدالت و آغاز زندگی جدید را داشت. آنها اول بهار را که ایام برابری شب و روز و هنگام احیای طبیعت و موسم کشت و کار بود جشن میگرفتند. از نظر آنها جشن نوروز نسبت به دیگر جشنها اعتبار بیشتری داشت. مسلّم است که نوروز یکی از جشنهای ایرانیان بوده و رسم و سنتهای خوبی را تجسم میکند. در بدخشان هم که یکی از بخشهای ایران بوده عید نوروز را به شکل گستردهای برگزار میکنند. عید نوروز که برای بدخشانیان عید ملی اجدادی است به عنوان رمز دوستی و زنده شدن کل موجودات به شمار میرود و به اسم «خیدیر ایام» یعنی عید بزرگ معروف است. معمولاً بدخشانیان به ویژه در محلات «روشان» و «شغنان» عید را «ایام» میخوانند و هر یـک از آنها سنـتهای خاصـی دارند، از جـمله این که در بعضی از مناطق نوروز را در نیمه دوم ماه فوریه یا همزمان با مراسم «خفت براران» (یعنی براوردن برزگاوان گاو نر) برای شدگار (شخم زدن) جشن میگیرند. اما معمولاً جشن عید نوروز هنگام برابری شب و روز به وقوع میپیوندد. چنان که از پیشینیان میراث مانده است هر خانواده چند روز قبل از نوروز برای برگزاری عید آماده میشود. خانه را پاک کرده، تمام ظرفهای خانه را تمیز میکند تا گردی از سال کهن باقی نماند. روز نوزدهم را خلیفه ده (خادم مذهبی) معین نموده به همه مردم اعلام میدارد. برابر رسم، دو روز قبل از نوروز کدبانوی خانه وقتی که خورشید به اندازه یک قد نیزه بالا آمد دو جارو را بسته آن را جایی راست میگذارد. میگویند که این جارو از جاروهای معمولی نیست رنگش سرخ است و آن را در فصل پاییز از کوه و پشته برای نوروز جمع کرده و تا جشن نوروز نگاه میدارند.
این به آن خاطر است که رنگ سرخ برای بدخشانیان رمز نیکی و پیروزی است و جارو را هم در سر چوبی که ارتفاع آن به اندازه یک نیزه است با پارچه سرخ میبندند. کودکان،جوانان و کهنسالان با بیقراری منتظر فرا رسیدن نوروز هستند. با دمیدن صبح کاذب همه از خواب بلند میشوند که این نیز رمز خاصی دارد. یعنی تا پایان سال جسم و روح انسان پاک، سالم و نیرومند خواهند ماند(اصل بیگم منظر شاه آرا). آغاز سال نو سنتی در میان تاجیکان چین، نوروز را روز «شگون» نیز می نامند. پیش از رسیدن روز شگون، نخست خانه تکانی می کنند و بر دیوار ها نقاشی های نمادین و نشانه های خوشبختی میکشند که معنای آنها، شکوفایی و از نو زاده شدن جهان هستی، انسان، حیوان و گیاه است. در بامداد نوروز، بر پایه یک سنت بسیار کهن، گاوی را به درون خانه یا چادر عشایری می کشند، آن را به دور اتاق می گردانند و سپس کمی آرد گندم را به نشانه خیر و برکت به روی گاو میپاشند. آنگاه کمی نان به گاو میدهند و آن را از خانه بیرون میبرند. پس از آن، کلان سالترین دهگان یا کدخدای ده بیرون میآید و در میان خانواده ها که یک جا، گرد آمدهاند، نخست نیایش نوروزی میخواند و سپس نوروز را به همه خانواده ها شادباش گفته، سالی خوش و پر برکت را برای مردم آرزو میکند. نیایش نوروزی که عشایر تاجیک میخوانند این گونه است و لازم به یاد آوری است که از این نیایش روایات چندی موجود است که با هم تفاوتهایی اندک دارند:
فاتح کار فاتح کار مبارک شگون بهار
سال نو، ماه نو، روز نو، ساعت نو، کار نو، عمر نو مبارک
یک دانه هزار دانههزار دانه بیشمار
عمر دراز، بنیاد سبزمبارک باد
هر بلا، هر قضا که از پیش آیددفع کن پروردگار
از کل پریشاندر امان
کارهای گَنِدگی بماند و کارهاب خوب برآید
از یک دانه هزار دانه، از هزار بیشمار اللّه اکبر
سپس دید و بازدید های نوروزی آغاز می شود و خانواده ها به دیدار یکدیگر می روند و نوروز را شادباش می گویند. تاجیکان به جای هفت سین «هفتی» می گویند و نوروز در میان اینان بر شگون عدد هفت استوار است. هنگام آمدن مهمانان نوروزی اگر تعدادشان زیاد باشد، هر هفت نفر، هفت نفر، در یک جا می نشینند، نان را که مقدس ترین خوراک آنان به شمار می رود، هفت تکه کرده بر خوان نوروزی می نهند و هفت تکه نان سرخ کرده را از خانه بیرون میاندازند. در نیایش نوروزی حتماً نام هفت تن از نیکان را می برند و بر خوان نوروزی، هفت ظرف یا سینی که در آنها انواع خوراکیها، گوشت، شیرینی و میوه چیده شده است، می نهند و بر پایه کهن ترین سنت نوروزی، هفت چین می گذارند نه هفت سین! به هنگام رسیدن میهمان، بانوی خانه در کنار میایستد و کمی آرد گندم را به روی شانه مهمان میریزد که به معنای آرزوی سالی خوش و پر برکت است.
روز سوم نوروز، مراسمی ویژه برگزار میگردد که همانند چهارشنبه سوری است. در این روز به هنگام فروخفتن خورشید، هر خانواده به تعداد اعضای خود مشعل آماده میکند و هنگام آغاز مراسم، همه افراد خانواده گرد هم می آیند و نام هر فرد خانواده را میخوانند. هر کس که نامش خوانده میشود بر میخیزد و یکی از مشعلها را به نام خود روشن میکند و شامگاهان مشعلهای روشن را بر پایه های چوبی بلند قرار میدهند و بر بام خانه میگذارند و سپس در حیاط یا فضایی باز، آتش می افروزند و ضمن پریدن از روی آتش در زیر پرتو مشعلها و در کنار آتش تا بامداد دست افشانی و پایکوبی می کنند و شام را به بام میرسانند و چنان که در باورهای آیینی کهن آمده است، در نوروز «فروهر» رفتگان از آسمانها به زمین میآیند تا هنگام فرارسیدن سال نو در کنار خانواده و فرزندان خود باشند و به همین دلیل در روزگاران گذشته، بر فراز خانه ها مشعل یا آتش میافروختند تا فروهران را نیک آید.
در وادی فرغانه که بنا به نوشته حدود العالم من المشرق الی المغرب(قرن چهارم هجری)«درِ تُرکستان است» و موزائیکی است از اقوام، نوروز پرفروز را تاجیکان، ازبکان، ترکها، قرقیزها و اویغورها با هم جشن میگیرند. زیرا آنها خلقهاییاند که در طول چند عصر همزیستی و از فیض دوستی و برادری با هم قرین گشتهاند. ساکنان موضع «سوخ» نوروز عجم را «عیدِ سرِسال» نام میبرند. آنها به مثل اکثر مردم ایرانینژاد هفته پیش از آغاز نوروز آمادگی میگیرند. مردان بام و دیوارها را ترمیم کرده، زنها در نوبت اول آتشدان(اُجاق) را با گِلِ سرخ، اندوده میکنند. چونکه آتشدان تمثال زندگی است. کدبانوان بالین و بستر، لباس و پلاس را بیرون برآورده، آفتاب میدهند. خانه را تازه و تمیز میکنند. مردها با همیاری یکدیگر جویبارهای دیه را ترمیم میسازند. سوخیان، سومنک(سمنو) را «بیبیسومنک» میگویند و زنها با پای طهارت به طبق پرگندم، که رویش با پارچه پوشیده شده است، نزدیک میشوند و تا نیش زدنِ آن، هر روز یک پنجه آب میپاشند. در بخارا آن سرزمین شریف و ایرانی، واقع در ازبکستان کنونی و سرزمینی پارسی زبان و ایرانی تبار، در فاصله سه کیلومتری شهرک «کاگان» استان بخارا، روستایی به نام «زیرآباد» واقع شده است. مردم این روستا را «ایرانیان» و یا به تعبیری دیگر «فارسها» یا «فارسیان» می خوانند. مردم این روستا رسوم فراوانی دارند که از سرزمین آبا و اجدادیشان به این دیار کشاندهاند. یکی از این مراسم «جشن نوروز» است که جایگاه ویژهای در بین مردم دهستان دارد. ایرانیان بخارا و ایرانیتباران «زیرآباد» گرامیداشت سال نو را به زمان خلافت حضرت علی(ع) نسبت میدهند. نقل است: آن روز که حضرت محمد (ص) تاج و تخت خلافت را به داماد خود حضرت علی شیرخدا میسپارند، دوستداران و پیروان امام علی(ع) بینهایت شادمان میشوند و با خرسندی جشن میگیرند و هم آن روز را نوروز میخوانند. مردم «زیرآباد»، به ویژه زنان و کودکان، دو سه ماه مانده به جشن نوروز، آمادگی خود را برای برگزاری جشن تدارک میبینند. والدین به مناسبت عید برای فرزندان و اهل خانواده، لباسهای نو میدوزند و یا میخرند.
مردم ده اعتقاد دارند که باید در روز عید لباس نو بپوشند. افراد فقیر نیز که توانایی خرید لباس نو را ندارند با دوختن یک پارچه نو بر روی لباس کهنه به استقبال جشن نوروز میروند. خرید لباس نو و پوشیدن آن، یکی از برنامههای گوناگون عید نوروز است و آن را «عید لباسپوشی» میخوانند. به مناسبت نوروز، ۴۰ تا ۸۰ نوع شیرینی و غذاهای نوروزی تهیه میشود. خانمها، یک هفته پیش از فرا رسیدن عید نوروز، در بشقابهایی گندم را سبز میکنند و خانه و ایوانها را ترمیم و تمیز میکنند. تازه عروسها به آرایش و تزئین میپردازند و موهایشان را میبافند که در اصطلاح محلی به آن «میدهبافی» میگویند. در آستانه عید، دامادها به نامزدهایشان به مناسبت عید نوروز تبریک میگویند و برای آنها هدایای عیدی میفرستند. صبح نوروز، هر یک از افراد خانواده، با فرارسیدن بهار نازنین، به همدیگر مبارکباد میگویند و آرزو میکنند ارزانی و امانی (امنیت) برقرار شود، فیض و برکت افزایش یابد، خانوادهها آباد و افراد خانواده شاد و خرم باشند، گرانی و سختی، رنج و محنت و مرارت و غم و درد از سر مردم دور گردد(قاسم مولودآوا، نوروز در بخارا). اما در افغانستان آن سرزمین آریایی و ایرانی تبار و جهان ایرانی، از هزاران سال پیش، روز اول سال و آغاز بهار را با برگزاری مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانی جشن می گرفتند و سرور وشادمانی در این روز را به فال نیک گرفته و به برکت فیوضات آن، سالی را که پیش رو داشتند، نیک بخت می پنداشتند. از روزگاران قدیم تاکنون ساکنان این سرزمین باستانی و ساکنان سرزمین آریانا(ایران، افغانستان و تاجیکستان)، قدرشنانی و بزرگداشت از نوروز تاریخی را فراموش نکرده و درهر عصر و زمانی از آن قدردانی وتجلیل می کنند.(عبدالحکیم صافی پژوهشگر افغان).
جشن نوروز در بسیاری از نقاط افغانستان، باشکوهمندی خاصی برگزار می شود، در مزارشریف، در زیارتگاه منسوب به حضرت علی، جشن بزرگی به نام میله های گل سرخ برگزار می شود و همه ساله، هزاران نفر از زایران آن زیارتگاه و علاقه مندان نوروز از نواحی مختلف کشور، حتی از کشورهای ایران و تاجیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه به شهر مزارشریف می روند و این جشن ملی و پارینه را با شکوهمندی هرچه بیشتر برگزار می کنند. در شهر کابل پایتخت نیز، میله های نوروزی درمحلاتی به نام خواجه صفا، شاه شهید، دامنه سخی، کاریز میر، تپه زیبای استالف، گُلغَندی چاریکار برگزار می شود. در هرات نیز، مردم به این مناسبت، روزهای اول سال و چهارشنبه اول سال و نیز در سیزدهمین روز از نوروز، در تفریحگاههای داخل و خارج شهر گرد هم می آیند و جشن نوروز را گرامی می دارند.از جمله سنتهای جشنهای نوروزی و آغاز سال نو، راه اندازی میله سمنک(سمنو)درشب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنین تهیه و توزیع آب هفت میوه (هفت نوع آجیل که در افغانستان به نام میوه خشک معروف است)، تهیه هفت سین هم در برخی نقاط افغانستان متداول است.
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مرکز آن مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برکزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ ودیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود گویی بلخ سبدی از گل سرخ است یا به عبارتی مانند اجاق بزرگی که در آن لاله میسوزد این گل فقط در بلخ به وفور و کثرت میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود. در اولین روز عید نوروز علم امام علی با مراسم خاص و با شکوهی در صبح آن روز برافراشته میشود. با افراشته شدن آن جشن نوروز نیز رسما" آغاز میشود و تا چهل شبانه روز ادامه مییابد و در این چهل شبانه روز حاجتمندان و بیماران برای شفا در پای این علم مقدس به چله مینشینند. گفته شده بسیاری از بیماران لاعلاج در زیر همین علم شفا یافته اند. مردم این سرزمین بر این باورند که اگر بر افراشته شدن علم به آرامی و بدون لرزش و توقف از زمین بلند شود سالی که در پیش است نیکو و میمون است. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود. نوروز در ترکیه عثمانیان یا مردم ترکیه امروز عید نوروز را به عنوان یکی از معدود ایام جشن میگرفتند. در این روز حکیم باشی معجون مخصوصی که (نوروزیه) نامیده میشد جهت پادشاهان و درباریان تهیه مینمود که گفته شده است این معجون از چهل نوع ماده مخصوص تهیه میشده است که شفابخش بسیاری از بیماریها و دردها بوده و باعث افزایش قدرت بدنی میشده است. مردم این سرزمین نوروز را آغاز بهار طبیعت و شروع تجدید حیات و طراوت در جهان و برخی روز مقدس در مقابل شب قدر و شب برائت و برخی عامل اتحاد و همبستگی و حتی آن را زادروز امام علی و تعیین ایشان به خلافت و سالروز ازدواج ایشان با حضرت فاطمه دانسته اند(عبدالکریم میثاق، سایت ویکیپدیا)..
پس از ترکها اعراب بین النهرین نیز از دیگر اقوام غیر ایرانی هستند که نوروز را بر پا می دارند. می دانیم که بین النهرین در دوره ساسانیان بخش غربی امپراتوری ایران را تشکیل می داد و پایتخت زمستانی شاهان ایران در تیسفون واقع بود. ایوان مداین یاد آور شکوه و عظمت ایران بود. ایوان مدائن را طاق کسری هم می گویند ولی ایوان کسری شهرت بیشتری دارد. این ایوان تنها قسمتی از کاخ عظیم شاهان ساسانی است که مقر معمولی آنان بود. دهانه ایوان که دارای طاق بزرگ بیضوی شکل است تا آخر ایوان پیش رفته و عظمت آن نظر هر بینندهای را به خود جلب می کند. طول کنونی ایوان ۷۲/۴۳ متر و عرض آن ۶۳/۲۵ متر است. پس از شکست یزدگرد در سال ۱۴ قمری این ایوان در سال ۱۶ قمری به مسجد تبدیل شد و مسلمانان در آن نماز می خواندند. هنگامی که سلمان فارسی والی شهر مدائن شد، خانه محقر خویش را در نزدیکی همین ایوان مدائن بنا کرد و بعد خانهاش محل دفن وی قرار گرفت. بنا بر قول مشهور، سلمان ایوان مدائن را مسجد قرار داد و و در این مکان اقامه نماز جماعت می کرد. نیز در کتب تاریخ مسطور است که حضرت علی امیرالمومنین(ع) در این ایوان نماز بجا آورد و شیعیان قبله گاه این ایوان را مقام حضرت علی(ع) می دانند.
ساکنان تمامی نواحی ایوان کسری را که امروزه به «سلمان پاک» شهرت دارد و از بهترین نواحی کشاورزی اطراف بغداد است، از سال ۱۶ قمری تا عصر حاضر، شیعیان تشکیل می دهند. شیعیان نواحی مجاور ایوان کسری در سال دو مرتبه یکی در نیمه شعبان که ولادت حضرت حجه بنالحسن (عج) است و دیگری در نوروز، مراسم با شکوهی بر پا میداشتند و در این ایوان عظیم تجمع می کردند و خطبا و شعرا مناقب اهل بیت(ع) را میخواندند. این مراسم در ایام نوروز بیش از ۱۵ روز طول میکشید. در اطراف چادر های زیادی برپا میکردند و شیعیان از بغداد و دیگر شهرهای عراق برای اقامت در آن ایام در اطراف ایوان کسری سکنی میگرفتند. در تمام عراق شیعیان مردم را تشویق به شرکت در این مراسم میکنند. شعاری محلی نیز دارند تحت عنوان «ال مایزور سلمان، عمره خساره» هرکس در این روزها آستانه و شهر سلمان پاک را زیارت نکند، عمرش به هدر رفته است. این اجتماعات با شکوه شیعی تا قبل از حمله انگلیسیها به عراق و مبارزات علما به رهبری میرزای دوم شیرازی علیه آنان از رونق خاصی برخوردار بود، ولی بر اثر دشمنی شیعیان با انگلیسیها در ایام اشغال عراق، آنها با این گونه اجتماعات مذهبی مخصوصاً در نزدیکی بغداد سخت مخالفت می ورزیدند و این مخالفتها توسط دولتهای دست نشانده انگلیسها ادامه داشت و امروزه از این گونه مراسم در نزدیکی ایوان کسری آثاری در ابعاد کوچک و چند خانواری باقی مانده است و دیگر از اجتماعات بزرگ خبری نیست. در عصر حاضر اکثر زمینهای کشاورزی این ناحیه به محله های مسکونی مبدل شده است، ولی هنوز تمامی مردم این نواحی شیعه مذهب و اکثریت غالب آنان ایرانیالاصل هستند.
با توجه بر آنچه گذشت، آیینهای نوروزی در قلمرو وسیعی که معرفی شد، پابرجاست و گرامی داشته می شود. این قلمرو فرهنگی بر چندین منطقه همکاریهای اقتصادی نیز انطباق دارد که از آن جمله می توان به سازمان کنفرانس اسلامی، سازمان همکاری شانگهای، بخش وسیعی از اوراسیا و سازمانهای مرتبط با آن، سازمان همکاریهای اقتصادی(اکو) و مهمتر از همه قلمرو سه کشور همزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان اشاره داشت. توانمندیهای نهفته در جوهره نوروز برای جلب همکاری در چارچوب دیپلماسی فرهنگی برای ایران به عنوان خاستگاه نوروز بیش از همه و بیشتر از گذشته فراهم است. برگزاری نشستها و همایشهای مربوط به فرهنگ نوروز نظیر آنچه در کمیته ملی یونسکو در تهران در سال ۱۳۸۱ برگزار شد، می تواند در بهره گیری از نوروز برای نزدیکتر کردن ملل منطقه و همگرایی ملل و اقوام حوزه نوروز یاری رسان باشد. برگزاری جشنواره های نوروزی و اشاعه فرهنگ نوروز از طریق تهیه فیلمهای مستند تلویزیونی و نمایش آن از شبکه های ماهواره ای، به ویژه آداب و رسوم و آئینهای زیبای آن در بین نواحی مختلف ایران و در میان اقوام ایرانی از جمله فارس زبانان، آذریها، بلوچها، کردها، ترکمنها، لرها، گیلکها، مازنیها و طبریها، خوزی ها و دیگر اقوام ایرانی جاذبه های بسیاری برای نشان دادن همبستگی بین اقوام ایرانی و الگوی قابل تعمیم و توسعه آن به ملل منطقه دارد.
اکنون که سازمانهای فرهنگی و رسانه ای دولتی و خصوصی ایران توانایی پرداختن بدان را دارا هستند و به کمک وزارت امور خارجه و نهادهای مرتبط با مسائل فرهنگی باید در راستای دیپلماسی فرهنگی و با توجه به استعدادهای ملل و اقوام حوزه نوروز گام بردارند و از این عنصر فرهنگی، آئینی و مذهبی و دینی برای گسترش نفوذ ایران و نشان دادن دوستی ملل ایران با ملل منطقه در همگرایی بهره گیرند. ملل منطقه اکنون بیش از هر زمان دیگری به وحدت و همگرایی فرهنگی نیاز دارند و برای دوری از نایره جنگ سردی دیگر، می خواهند با یکدیگر در ارتباط باشند و از فرصتهای همگرایی بهره مند شوند.
نویسنده: بهرام - امیر احمدیان
منبع: سایت خبری - زمان - تاریخ شمسی نشر ۲۰/۱۲/۱۳۸۹
پینوشتها
[۱] رئیس دپارتمان، دانشکده زبانهای شرقی، دانشگاه دولتی مختومقلی، ترکمنستان.
[۲] - Ilker Evrim Binbash دستیار تحقیق در METU
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست