جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

هیجانی که تمامی ندارد درباره ورزش پارکور و زنان ایرانی بخوانید


هیجانی که تمامی ندارد درباره ورزش پارکور و زنان ایرانی بخوانید

برایش درخت و دیوار و زمین تفاوت چندانی ندارد ساناز مدنی از هر جا که دوست داشته باشد می پرد, می دود و می نشیند حرکاتش آنچنان با شتاب است که در لحظه دقیقا متوجه نمی شوی چه کار کرد و از کجا به کجا رفت اما هر لحظه خیال می کنی ممکن است بیفتد به قول خودش آنقدر زمین خورده که زمینگیر شده متولد ١٣٦٨ است و از ١٤سالگی علاقه اش را به پارکور کشف کرده آن هم با دیدن فیلم B١٣ هر چند او اولین دختری نیست که به این رشته ورزشی گرایش پیدا کرده اما سماجتش برای ماندن و ادامه دادن پارکور در نوع خودش بی نظیر است

بیا از اول شروع کنیم. چطور شد که پارکور را شناختی و تصمیم گرفتی به صورت حرفه ای این رشته را دنبال کنی؟

١٤ سالم بود که کلاس بدنسازی می رفتم. بعد از کلاس ما، یک کلاسی تشکیل می شد به اسم میکس! همیشه برای من جای سوال داشت که چه ورزش هایی را با هم ترکیب کرده اند که اسمش را گذاشته اند میکس. یک روز بعد از کلاس، تصمیم گرفتم بمانم و از نزدیک ببینم چه خبر است. این کلاس در حقیقت ترکیبی از حرکات رزمی و ایروبیک بود. یعنی هم نیاز به تمرکز داشت و هم سرعت عمل. برایم خیلی جالب بود که چطور می شود در صدم ثانیه تصمیم گرفت و حرکت کرد تا اینکه در دوران دبیرستان فیلمی را تماشا کردم به نام بلوک ١٣. این فیلم مربوط بود به یک محله ای در شهر پاریس؛ محله ای که به دلیل داشتن تعداد زیاد مافیای موادمخدر به کل از کنترل پلیس خارج شده بود و مردم این محله مجبور بودند با شرایط خودشان را وقف دهند و برای ادامه زندگی خودشان را به حداکثر توانایی جسمی برسانند... جدا از داستان فیلم، شخصیت اول داستان را پسری بر عهده داشت که بی نهایت باهوش بود. در لحظه تصمیم می گرفت، عمل می کرد و البته پشیمان هم نمی شد! این فیلم را بارها و بارها تماشا کردم... آنقدر زیاد که حفظ شدم. بعد از این فیلم به صورت جدی پیگیر این رشته شدم و درنهایت با بچه های گروه AS آشنا شدم.

حالا چرا AS؟

منظور از این نام گذاری همان آس خودمان است! یعنی ما بهترین گروه ایران هستیم!

تو اولین دختر گروه بودی؟

در حقیقت نه اولین؛ قبل از من هم نرجس میرزایی که برادرش سرگروه است، پیشنهاد داده بود که به او هم آموزش بدهند اما گروه قبول نکرده بود. وقتی من ابراز علاقه کردم، تصمیم بر این شد که هر دوتایمان با هم وارد شویم.

بیا کمی اختصاصی تر به این رشته نگاه کنیم. پارکور دقیقا یعنی چه؟

پارکور در حقیقت یک رشته ورزشی است که شامل تعداد زیادی از رشته های ورزشی دیگر می شود. از ایروبیک و دوومیدانی گرفته تا ژیمناستیک و پرش. اما برخلاف آنچه مردم عامه از این رشته ورزشی در ذهن دارند، این رشته نه ربطی به دعواهای خیابانی دارد و نه کل کل! پارکور مجموعه ای از یکسری حرکاتی است که ٦٠ تا ٧٠ درصد آنها از پیش تعیین شده اند. در زمان اجرا فرد به آمادگی نمایش دادن آنها رسیده و در نهایت آنها را نشان می دهد.

پس یعنی این رشته حرکات پایه ای و خاصی دارد؟

بله، ما کلا در پارکور نزدیک به ١٥ – ٢٠ حرکت داریم.

اما به نظر می رسد که تعداد این حرکات خیلی بیشتر از ٢٠ نوع باشد!

علت اینکه این طور به نظر می رسد این است که شرایط برای نمایش آن حرکات متفاوت است. مثلا ما در پارکور یک حرکت به نام Rolling داریم که به معنای غلت خوردن است. این حرکت در شرایط مختلف به نظر متفاوت می آید اما در کل کسی که می خواهد این تکنیک را نمایش بدهد باید به پهلو سر بخورد بدون اینکه دست و پایش به زمین کشیده شود.

پس تفاوت بین فری رانینگ و پارکور در همین حرکات است؟

فلسفه پارکور و فری رانینگ با هم متفاوت است. از نظر من، پارکور یعنی حرکاتی که هدف نهایی آن نجات از خطر باشد. یعنی زمانی که برای رها شدن از شرایط باید دست به اختراع زد! اما فری رانینگ یعنی انجام حرکات نمایشی و حرکات آزاد

دیگر چه حرکاتی دارید؟

تعادل، چرخش، landing و پرش و...

به نظر خودت سخت ترین شان کدام است؟

نمی توانم بگویم که چه تکنیکی از آن یکی سخت تر است. به نظر من هر کدام شان نیاز به تمرکز بالای دارند.

یعنی می خواهی بگویی که نسبت به هیچ کدام از این حرکات ترس نداری؟!

یکی از فلسفه های این رشته مقابله با ترس است. یعنی اگر بترسی، باید بروی ته صف! یادم می آید در یکی از جلسه های تمرین زمین خوردم. شدت آسیب آن قدر زیاد بود که احساس می کردم دیگر پا ندارم. هم از اینکه دختر بودم و دلم می خواست گریه کنم خجالت می کشیدم و هم از اینکه زمین خوردم. علی میرزایی که اولین مربی ام بود، بالای سرم آمد و گفت: «گریه کن! » منم گریه کردم... فکر کنم ١٠ ثانیه نگذشته بود که گفت: «فقط ٢٠ ثانیه دیگر فرصت داری گریه کنی! بعدش باید بلند شی و ادامه بدهی... » دقیقا متوجه نمی شدم چه می گوید اما هر طور که بود خودم را جمع کردم و تمرین را ادامه دادیم. بعد از جلسه من را صدا زد و گفت: یکی از فلسفه های این رشته ورزشی مقابله با لحظاتی است که احساس می کنی دیگر کاری از دست ات بر نمی آید. دنیا تمام شده! در همان لحظه باید بتوانی بر ذهنت مسلط شوی و خودت را جمع کنی. کاری که تو امروز کردی را هیچ وقت فراموش نمی کنم. این جمله آن قدر به من انرژی داد که به کل درد پایم را فراموش کردم. اما حالا که فکر می کنم، احساس می کنم بیشتر از این می ترسیدم که به من بگویند دختر است دیگر! اینکه کلا اجازه ندهند سر تمرین بروم. برای همین پابه پای پسران تیم تمرین می کردم. حتی در لحظاتی که پسر های تیم کم می آوردند، من برای نشان دادن خودم هم که شده بود ادامه می دادم. به اعتقاد من جدا از اینکه در این رشته آمادگی جسمانی برای ورزشکار لازم است، آمادگی روحی و البته تسلط به آن از همه فاکتور ها مهم تر است.

من شنیده ام که اصولا کسانی که در این رشته فعالیت می کنند، کلماتی شبیه «نمی شود» را نمی شناسند!

(می خندد) دقیقا! خیلی ها بعد از آشنایی با پارکور، اصول آن را در زندگی شان استفاده می کنند. یعنی یاد می گیرند که در زندگی شان هم مشکلات را حل کنند. حالا به هر نحوی که شده؛ یا از روی آنها می پرند، به چالش می کشند و هزار راه دیگر برایش پیدا می کنند. اما مهم این است که در نهایت بر آن غلبه می کنند.

کلا زندگی را آسان می گیرید! جالب اینجاست که این رشته برخلاف رشته های دیگر نیاز به تجهیزات هم ندارد

بله! البته اگر بخواهیم به صورت استاندارد تمرین کنیم باید در باشگاه و با وسایل خاص تمرین کنیم. اما متاسفانه این رشته هنوز سرو سامان نگرفته و اغلب مجبور هستیم در پارک ها مخصوصا زمین های بازی تمرین کنیم.

لباس چطور؟

لباس خاصی نمی خواهد. همین که گشاد باشد و در آن احساس راحتی کنی کافی است. اما کفش اصولا یکی از مهم ترین نکات اصلی این ورزش است. کفش پارکور باید نرم و انعطاف پذیر باشد. البته چند ماه پیش خواندم David Belle گفته بهترین کفش پارکور، پای برهنه است! من خودم هم با این حرف موافقم. اگر کفش نداشته باشیم و در شرایط سختی هم به سر ببریم باید با پای برهنه هم که شده کاری کنیم و نداشتن کفش صرفا نمی تواند بهانه خوبی برای دست کشیدن از تلاش باشد.

البته با اینکه می گویی این رشته هنوز سروسامان نگرفته موافق نیستم. پارکور به نسبت چند سال پیش، رشد خوبی داشته؛ انجمن سر و سامان گرفته و اطلاع رسانی نسبتا خوبی هم در مورد فستیوال ها می شود.

بله این را قبول دارم. انجمن خیلی پا گرفته و حتی گروه هایی که در این رشته فعالیت می کنند مشخص شده اند. اما مشکل اصلی ما نداشتن فضای ایمن است.

اما اخیرا که باشگاه های زیادی برای این رشته معرفی شدند، خصوصا برای دختران.

بله در تهران دو باشگاه به صورت رسمی از طرف انجمن معرفی شده و انصافا شرایط خوبی هم دارند اما واقعیت این است که تعداد این باشگاه آنقدر کم است که مجبور هستیم نزدیک ترین شان را انتخاب کنیم. که البته از خانه ما تا بولینگ عبدو یک ساعتی طول می کشد.

شنیدم که چند ماه پیش برای حمایت مالی از بچه های زلزله زده، فستیوال برگزار کردید.

گروه هیتال یکی از بهترین گروهای این رشته است. فستیوال های پی درپی و البته پیگیری هایشان حرف ندارد. ماه رمضان در پارک پلیس هماهنگی هایی شد و در نهایت این گروه توانست نمایش اجرا کند. البته این جشنواره منحصرا برای پارکور نبود و از رشته های دیگر هم ورزشکاران حضور داشتند.

این رشته در حال حاضر شرایطی ندارد که بشود به صورت بین المللی در آن حضور داشت. دقیقا برای چه این همه تلاش می کنی و گاهی سلامتی ات را هم به خطر می اندازی؟

این را قبول دارم که در حال حاضر هیچ تورنمنتی نیست که برای ما مثل المپیک باشد اما به نظر من روح این رشته ورزش خیلی خاص است. آینده بچه هایی که در پارکور فعالیت می کنند خیلی روشن نیست و از آنجایی هم که حمایت مالی نمی شویم، اصولا برای دل خودمان تمرین می کنیم. اما واقعیت این است که همیشه لازم نیست اتفاق خاصی بیفتد. این رشته سرتاسر هیجان و شور است. هر چند من به شدت اعتقاد دارم که در پارکور فقط نباید عاشقانه عمل کرد، بلکه باید عاقلانه هم بود. منظورم این است که صرفا علاقه و شجاعت برای یادگیری کافی نیست، بلکه باید تعقل و تمرکز و تفکر هم داشت. از طرف دیگر هم باید بگویم، نگاه جامعه به این رشته تغییر کرده... تعداد زیادی از مربیان این رشته، به سینما رفته اند و بدل کاری می کنند. مثلا حامد هایدی که یکی از بهترین مربیان این رشته است، توانسته در پروژه های سینمایی و تبلیغاتی به عنوان مشاور و کارشناس ورزشی فعالیت کند.

الان نزدیک به پنج سال است که در این رشته فعالیت می کنی. روند حضور دختران تغییر کرده؟

خیلی زیاد. اوایل که من شروع به فعالیت در این رشته کردم، حتی اعضای خانواده ام با این کار مخالفت می کردند. خانواده همیشه نگران این بود که من آسیب ببینم. اما الان کار به جایی رسیده که پدرم به دوستانش توصیه می کند که دختران شان را به باشگاه پارکور بیاورند! حقیقت این است که پارکور جدا از جسم و فعالیت های ورزشی، پر است از راه برای کشف رمز و راز. همین باعث می شود که نگاه آدم ها به مسایل تغییر کند.

نگار خسروی



همچنین مشاهده کنید