پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ماهیت انقلاب امام حسین ع


ماهیت انقلاب امام حسین ع

انقلاب و قیام مقدس حضرت اباعبدالله الحسین ع مهمترین رویداد تاریخ بشریت است, نهضتی که در تمامی اضلاع و ابعاد وجودی خود, با تمامی حوادث و انقلاب های مختلفی که در تاریخ حیات بشری روی داده تفاوتی شگرف دارد

انقلاب و قیام مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) مهمترین رویداد تاریخ بشریت است، نهضتی که در تمامی اضلاع و ابعاد وجودی خود، با تمامی حوادث و انقلاب‌های مختلفی که در تاریخ حیات بشری روی داده تفاوتی شگرف دارد.

با کمی تأمل، به خوبی روشن می‌گردد که تمامی انقلاب‌ها و اعتراض‌هایی که در دوران تاریخ زندگانی انسان صورت گرفته، محدود به ۳ حصار بوده است: یکی ظرف و محدوده جغرافیایی که آن قیام در آن رخ داده و دیگری زمان و دوره مخصوص به آن قیام و سوم ملیت و شاکله نژادی قیام‌کنندگان.

در سراسر تاریخ قیام و انقلابی را نمی‌توان یاد کرد که توانسته باشد مرزهای جغرافیایی و زمان خود را شکسته باشد و برای ملت‌ها و دوره‌ها و مکان‌های بعد از خود تأثیرگذار و الگوبردار باشد.

و البته نقص دیگر قیام‌ها در این معنا خلاصه می‌شود که ماهیت آنها منحصر به یک یا چند انگیزه حرکتی است. مثلاً فقط جنبه سیاسی و حکومتی دارد و محرکان آن احزاب هستند و توده مردم براساس شور سیاسی نه شعور سیاسی موجب تقویت و تحقق نتیجه انقلاب می‌شوند و یا فقط زمینه فرهنگی دارد و خاستگاه آن تنها مراکز علمی است و مردم بر مبنای تقلید کورکورانه، ابزار تحقق اهداف انقلاب می‌گردند؛ نه آگاهی عالمانه و یا رنگ نظامی و کودتاگری دارد و عاملان آن نظامیان می‌باشند و...

همین نقص بزرگ سبب بی‌تأثیر بودن انقلاب‌ها می‌شود و اجازه عبور آن قیام از مرزهای جغرافیایی و حصار ملیت و زمان وقوع انقلاب را نمی‌دهد.

البته اگر از قیام‌های متعدد در میدان تألیف و تحقیق نامی رفته، فقط برای تکمیل فهرست حوادث است و این یاد برای درس گرفتن و تأثیر پذیرفتن نبوده و نیست.

اما نهضت عظیم حسینی (ع) ظرف تحول بزرگی در تمامی اضلاع و ابعاد حیات بشری است و تنها قیامی است که هیچ گاه زندانی جغرافیا و ملیت و زمان وقوع خود نشد و در سراسر تاریخ ضمن این که انقلاب‌ها و جنبش‌های قبل از خود را کم‌رنگ کرد، بر تمامی قیام‌های پاک بعد خود تأثیر مطلق داشت تا آنجا که معروف است گاندی برای آگاهی دادن به هندوستانی که دربردارنده صدها مسلک و مذهب عقیدتی است، تنها راه پیروزی بر طاغوت را اقتدا و آموختن از حسین بن‌علی (ع) اعلام می‌کند و چنین می‌گوید: من برای مردم هند چیز تازه‌ای نیاوردم، فقط نتیجه‌ای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آوردم ارمغان ملت هند کردم، اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود. (۱)

این حقیقت که ما می‌بینیم در رابطه با قیام و انقلاب حسینی کتاب‌های فراوانی نوشته شده که نویسندگان آن از شیعه اثنی عشری گرفته تا زرتشتی، مسیحی، سنی و... می‌باشند خود گواه عظیمی است بر تمام بودن ماهیت این انقلاب در طول حیات بشری.

ماربین محقق آلمانی می‌نویسد: حسین اول شخص سیاستمداری است که تا به امروز هیچکس مانند او سیاستش مؤثر نبوده است... او با نثار عزیزترین افراد خود درس فداکاری و جانبازی به جهانیان داد. (۲)

گیبون مورخ انگلیسی می‌نویسد: با آن که مدتی ازواقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هموطن نیستیم با این حال موانع و مشکلاتی که حسین بن‌علی تحمل نمود احساسات سنگدل‌ترین محقق را برمی‌انگیزد... (۳)

کلودین رولو، مفسر روزنامه لوموند می‌نویسد: امام حسین نمادی از دلیری، عدالت علیه تجسم پلیدی و نیروی شقاوت است. (۴)

توماس ماساریک می‌گوید: مصائب مسیح در برابر مصائب حسین مانند پر کاه در مقابل کوه است. (۵)

علامه دکتر محمدحسن شحاته می‌گوید: اگر از من سؤال کنند حسین بن علی را در شرق می‌توان یافت یا در غرب می‌گویم امام حسین را در قلب می‌توان یافت. (۶)

آری یاد از نهضت حسین بن علی(ع) فقط برای تکمیل فهرست کتاب تاریخ مورخ نبوده بلکه تجزیه و تحلیل آن توسط نویسندگان و گویندگان برای آموزش ارزش‌ها و درس‌گرفتن تشنگان حقیقت و طالبان سعادت بوده است. تحلیل این رویداد عظیم برای معرفی والاترین نماد آزادگی و آراستگی و بهترین الگو و روشن ترین و پاک‌ترین راه آزادی و رستگاری است.

انقلاب امام حسین (ع)، قیامی نبود که فقط در جنبه سیاسی و حکومت‌خواهی آن محدود شود و یا جنبشی فرهنگی صرف باشد و یا انگیزه‌های اقتصادی و... داشته باشد.

قیام امام حسین (ع) مانند شخصیت رهبر آن یک قیام کامل و جامع در تمام اضلاع و ابعاد حیات بشری بود. لذا در آن از لطیف‌ترین حالات خانوادگی (مانند اذن اجازه گرفتن فرزند از پدر با آرام کردن همسر و...) تا خشن ترین حرکات نظامی و از ابتدایی ترین مناسبات دیپلماسی (نامه نگاری و ارسال سفیر) تا کاربردی‌ترین ابزار سیاسی (تحریم‌های سیاسی و اقتصادی) یافت می‌شود.

جامع الاطراف بودن این قیام سبب شد تا هیچگاه نهضت حسینی علی رغم تلاش فوق‌العاده طاغوت‌های زمان، به فراموشی و بی تأثیری نینجامد. با این که حکومت‌های ظلم با به استخدام گرفتن تمام نیروهای منفی و ضدارزش تلاش کردند این نهضت را گرفتار تحریف و خرافه و... نمایند تا از تأثیر آن کاسته شود ولی از آنجا که این قیام ریشه در منتهای عمق فطرت پاک و خواسته‌های صحیح انسانی داشت هرگز آلوده شیطنت طاغوت‌ها نشد و حتی ممنوعیت‌های حکومت‌ها هم نتوانست آن را محصور سازد، تا آنجا که می‌بینیم روز به روز ملت‌ها و حتی دولت‌ها به قیام حسینی آشناتر و نزدیکتر می‌شوند.

آری ماهیت قیام امام‌حسین‌(ع) معرف تمام خواسته‌های فطرت انسانی بود یعنی: سلامت در همه ابعاد، یعنی شکستن دیوار پوچ نابرابری و تبعیض مذموم، استعمارگری و استثمار، شکستن برتری ثروت بر فقر، حفظ کانون عفت و پاکدامنی در جامعه، خاصه محیط مقدس خانواده، آزادی اعتقاد سالم بدون توهین و تحریف عقاید دیگران و... و این معنای ماهیت قیام حسینی است که ضامن بقا و سلامت آن شد.

آری قیام حسینی‌(ع) یک حرکت ساده درون‌گروهی و یا قبیله‌ای نبود تا آیندگان از کنار آن ساده عبور کنند. اگرچه خیلی‌ها خواستند قیام حسینی‌(ع) را یک جنگ فامیلی معرفی کنند؛ ولی این تحلیل احمقانه رنگ نگرفته محو شد زیرا ژرفای این قیام عظیم آنقدر عمیق بود که هر سطحی‌نگری هم می‌فهمد این همه ظهور فضیلت و در مقابل رونمایی توحش و ستمگری نمی‌تواند در محدوده یک نزاع فامیلی باشد و همین که پس از قرن‌ها اینان به تحلیل این واقعه پرداخته‌اند و نتوانسته‌اند در برابر عمق نفوذ آن سکوت کنند و به راه‌اندازی سایت‌های متعدد اینترنتی و شبکه‌های مختلف و چندزبانه ماهواره‌ای اقدام کرده‌اند، یعنی این رویداد، یک نزاع فامیلی و قبیله‌ای نبوده است والا جنگ فامیلی که راه‌اندازی چندین شبکه ماهواره‌ای و سایت اینترنتی آن هم به چند زبان مختلف، نیاز ندارد.

انقلاب حضرت ابا عبدالله‌الحسین‌(ع) یک تحول تصادفی نبود تا برخی بتوانند با دید مادی گرایانه آن را تحلیل کرده و در ظرف زمان و مکان و ملیت محصور و مسجون کنند.

برخی خواسته‌اند انقلاب حسینی را یک جنبش بدون دلیل بدانند تا بتوانند آن را یک رویداد جبری انگارند زیرا این تحلیلگران اصولاً انقلاب را اینگونه معنا می‌کنند: «انقلاب از روی قصد و میل انجام نمی‌گیرد بلکه در هر زمان و در همه‌جا نتیجه ضروری و اوضاعی است که به هیچ‌وجه با اراده و رهبری یک حزب و یا طبقات اجتماعی ارتباطی ندارد.»

اینها با این تعریف وجود اراده و اختیار را در پیدایش تاریخ و انقلاب انکار می‌کنند و با پذیرش جبر تاریخ و سیر جبری جامعه و انکار نقش انسان در پیدایش رویدادهای مختلف تأثیر انقلاب‌ها را بی‌رنگ می‌دانند. اینها با این نگاه کوتاه و ناقص به واقعیت اراده انسان در ایجاد تحول عبرت‌آموزی و الگوپذیری از انقلاب‌ها را ناممکن می‌دانند زیرا وقوع انقلاب را امری تصادفی و خود به خود می‌دانند و ریشه‌یابی آن را محال دانسته‌اند.

باطل بودن این نظریه از گفته‌های بی‌منطق آن هویداست زیرا هیچ چیزی نمی‌تواند بی‌علت باشد و اگر چیزی ریشه منطقی نداشت شأنیت بقا نمی‌یافت و اگر وقوع انقلاب را جبر بدانیم لزوماً اراده و اختیار انسان‌ها را منکر شده‌ایم و این امری بی‌منطق است.

امام حسین‌(ع) با قیام خود اعلام کرد در هر زمان و مکانی برای هر آدمی، ابلیسی و برای هر ابراهیمی، نمرودی و برای هر موسایی، فرعونی، برای هر رسول خاتمی‌(ع)، ابوجهل و ابوسفیانی و برای هر حسینی‌(ع)، یزیدی است که باید با اختیار و آگاهی به مبارزه و طرد آنها بپردازد و این همان درس ماندگاری است که قیام حسین‌(ع) دارد که ماهیت آن را هم نمایان می‌سازد و البته قیام‌های دیگر فاقد آن هستند.

امام حسین‌(ع) در قیام خود نقش انتخاب درست مردم در سایه ولایت را بخوبی تعلیم فرمود و با تبیین این حقیقت اعلام کرد تا مردم به جنبشی صحیح، با اراده‌ای آگاهانه در سایه رهبری عالم دست نزنند، هماره در ذلت و خواری گرفتارند و از امداد و مدد الهی بهره‌ای نخواهند داشت و این مهم از نامه حضرت به مردم بصره هویدا می‌گردد: «و انا ادعوکم الی کتاب‌الله و سنة‌نبیه فان السنة قد امیتت والبدعة احییت فان تسمعوا قولی اهدکم الی سبیل الرشاد»؛ «و من شما را به قرآن و سنت پیامبر(ع) دعوت می‌کنم (تعلیم جایگاه رهبری) زیرا سنت پیامبر(ع) متروک مانده و بدعت‌ها زنده شده است (انتخاب و اختیار آگاهانه مردم و اراده برای انجام تغییرات) اگر گوش به دعوت من دهید شما را به راه رستگاری هدایت می‌کنم.‌(۷)

آری این همان درسی بود که خمینی کبیر‌(قدس‌سره) از عاشورا گرفت و مردم را در سایه ولایت مطلقه فقیه که همان ادامه ولایت و امامت و رسالت و اصل رستگار آفرین توحید است، جمع نمود و فریاد زد و ثابت کرد تا ولایت فقیه هست عزت و شرف و آزادی و فضیلت و... هست. فریادی که برخاسته از متون حدیث ما است که می‌فرماید «ولم یناد بشی کما نودی بالولایة»‌(۸)

آری امام حسین‌(ع) عزت شهادتی عزتمند را بر ذلت زندگانی کوتاه ذلت‌بار اختیار و انتخاب کرد.

امام حسین‌(ع) هم می‌توانست برای زندگی کوتاه دنیایی خود، مانند معاویه ملعون قراردادی ننگین انعقاد نماید ولی فطرت قدسی او اجازه چنین امری را نداد و لذا فریاد زد: «والله لا اعطیکم بیدی اعطاء‌الذلیل و لا افر فرار العبید» به خدا قسم نه دست ذلت برای بیعت با شما دراز می‌کنم و نه مانند بردگان فرار می‌کنم.‌(۹)

نقل است معاویه برای اینکه از حمله رومیان در امان باشد طی قراردادی سیاسی حاضر شد سالانه ۳۰ هزار مسکوک طلا و ۸۰۰ رأس اسب به رومیان خراج دهد و در مقابل رومیان به سرحدات او حمله نکنند و این قرارداد ننگین تا زمان ولید بن عبدالملک رعایت می‌شد. خوب به اعداد و ارقام دقت کنید و با وسائل آن زمان تهیه آن را برآورد نمایید تا به عمق ذلت معاویه پی ببرید ولی در مقابل حرکت امام حسین‌(ع) را ببینید که سراسر عزت و شرف و فضیلت است «صلی‌الله علیک یا باب نجات الامة یا رحمة‌الله الواسعه یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک»

منابع دردفتر روزنامه موجود است