سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

داستان‌نویسی همچون روش تحقیق در علوم اجتماعی



      داستان‌نویسی همچون روش تحقیق در علوم اجتماعی
نسرین قوامی

پاتریشیا لیوی، جامعه‌شناس فمینیستی است که تاکنون دو رمان پرفروش منتشر کرده است. به معنای دقیق کلمه، او همزمان یک جامعه‌شناس و یک رمان‌نویس نیست؛ لیوی رمان را به عنوان یک روش برای عرضه‌ی پژوهش علوم اجتماعی برگزیده است. علایق اصلی لیوی در جامعه‌شناسی حوزه‌های جنسیت و روش‌شناسی است. به نظر او مباحث روش‌شناختی معطوف به این پرسش‌اند که ما چگونه می‌توانیم دانش را ایجاد و آن را در میان همگان منتشر کنیم.  اشتیاق او به سر و سامان دادن به پژوهشی اجتماعی که جذاب، برانگیزاننده، تأثیرگذار و در دسترس باشد، او را به سوی پژوهش مبتنی بر هنر[1] (یا پژوهش هنرپایه) کشاند.

پژوهش مبتنی بر هنر شامل مجموعه‌ی ابزارهای روش‌شناختی‌ای است که هنر خلاق را برای بررسی پرسش‌های پژوهش اجتماعی در قالبی جذاب به کار می‌بندد. این ابزارها می‌توانند برای جمع‌آوری داده‌ها، تولید و تحلیلشان و همین‌طور ارایه‌ی آن‌ها مورد استفاده قرار گیرند.  پژوهش هنرپایه به پژوهشگرانی نیاز دارد که به صورت مفهومی، نمادین و استعاری  بیندیشند و محتاج آن‌ است که محقق نیروی شهود، خلاقیت و انعطاف‌پذیری خود را برای انجام پژوهش به کار گیرد. این نوع پژوهش ما را وامی‌دارد که به مخاطبین پژوهش اجتماعی با همان جدیت بنگریم که در حرفه‌ی نویسندگی به آن‌ها توجه می‌شود. ژانر پژوهش هنرپایه می‌تواند شامل همه‌ی انواع هنرها یا ترکیبی از آن‌ها باشد.

لیوی به دنبال روشی بود که بتواند با استفاده از آن بینش‌های حاصل شده از سال‌ها کار تحقیقاتی‌، تدریس و تجربیات شخصی‌اش را به نحوی جذاب که گستره‌ی وسیع‌تری از مخاطبین دانشگاهی را دربرگیرد، عرضه کند. او قالب رمان را برای رسیدن به چنین هدفی برگزید و به نظر می‌رسد اکنون که دو رمان او «عشق کم‌چرب[2]» و «وضعیت آمریکایی[3]» به انتشار رسیده‌اند و با استقبال مخاطبین روبرو شده‌اند، انتخاب رمان، انتخاب درستی بوده است.

او می‌گوید «حوزه‌ای به نام «عصب‌شناسی ادبی» وجود دارد که به به مطالعه‌ی تأثیرات ادبیات بر مغز می‌پردازد. در این رشته تحقیقات متعددی به انجام رسیده که نشان می‌دهد خواندن داستان می‌تواند در مقایسه با مطالعه‌ی نوشته‌های غیر داستانی ذهن‌های ما را به طرزی عمیق‌تر متأثر کند و بخش‌های بیشتری از ذهن ما را درگیر موضوع کند».

دو رمان منتشر شده‌ی لیوی مستقیماً از تحقیقات پیشین اجتماعی او حاصل شده است. او در طول دوره‌ای بیش از ده سال، صدها مصاحبه با زنان و مردان درباره‌ی موضوعاتی همچون روابط عاطفی، پنداشت از بدن و هویت جنسی و جنسیتی انجام داده است. او در خصوص این تحقیقات می‌نویسد « از خلال این مصاحبه‌ها درباره‌ی چالش‌های زنان در خصوص عزت نفس، نقش زهرآلود رسانه‌ها در تصور افراد از بدن و هویت جنسی‌شان و چالش‌هایی که زنان جوان در مواجهه با روابط عاطفی و غیر عاطفی‌شان آموختم. در طول همین دوران من به عنوان یک استاد جامعه‌شناسی، دوره‌هایی را در زمینه‌ی جنسیت، فرهنگ عمومی و روابط صمیمی تدریس کردم. دانشجویان کلاس‌های من اغلب تجربه‌های شخصی‌ و داستان‌هایی از فرهنگ همسالانشان را با من به اشتراک می‌گذاشتند. من از این تجربه‌ها، آموخته‌های فراوانی از جمله درباره‌ی مشکلات و کشمکش‌های زنان در احترام به خود و هویتشان کسب کردم».

او به عنوان نمونه‌هایی از این آموخته‌ها به زنان جوان بسیاری اشاره می‌کند که همگی تجربیات روابط عاطفی کژکارکرد و آشفته، تجاوز  و نارضایتی جنسی را از سر گذرانده‌اند؛ یا زنانی که قادر نیستند برای خود هیچ هویتی مستقل از روابط عاطفی‌شان و وضعیت این روابط عاطفی برای خود متصور شوند. او به داستان‌هایی اشاره می‌کند که در آن‌ها زنان با تصویر تحقیرآمیز و چه بسا نفرت‌آمیز و کینه‌توزانه از بدن خود، با رنج از ناشی از اعتماد به نفس ضعیف، با عادت‌های غذایی مضر و ورزش‌کردن افراطی و مواردی مانند آن روبرو بوده‌اند. اما او پس از شنیدن این داستان‌ها، احساس می‌کند در قالب‌های رسمی عرضه‌ی پژوهش اجتماعی، نمی‌تواند دستاوردهای پژوهشش را به طور کامل و راضی کننده برای همگان ارایه کند.

او می‌نویسد «مسئله‌ی ناامیدکننده در تمامی این تحقیقات آن بود که من به عنوان مصاحبه‌گر/استاد توان محدودی برای نشان دادن واکنش آزادانه برخوردار بودم. مصاحبه‌گران روان‌درمان‌گر نیستند، آن‌ها با افراد مصاحبه نمی‌کنند برای این‌که درباره‌ی وضعیت مصاحبه‌شوندگان قضاوت کنند یا به آن‌ها درباره‌ی این‌که چگونه زندگی کنند، مشورت بدهند».

او ادامه می‌دهد «اگرچه من برخی از پژوهش‌هایم را در قالب مقالات پژوهشی در نشریات و همایش‌های علمی منتشر کردم، اما این قالب‌ها بسیار محدود بودند و من نمی‌توانستم آن‌طور که شایسته بود داستان‌هایی که شنیده بودم و تفسیرهایی که از این داستان‌ها داشتم را با دیگران به اشتراک بگذارم... احساس می‌کردم چیزهای بسیاری آموخته‌ام که می‌خواستم آن‌ها را با این امید که به به یاری دیگران بیاید، به اشتراک بگذارم. از طرف دیگر من نسبت به زنانی که وقت و اعتمادشان را به من هدیه کرده‌ بودند، احساس دِین می‌کردم، زنانی که داستان‌هایشان درست برای دیگران تعریف نشده بود».

لیوی قالب رسمی مقالات پژوهشی را برای عموم مردم خشک و غیر قابل فهم و خارج از دسترس می‌داند و می‌گوید همین محدودیت‌ها او را برانگخیته است که نخستین رمانش را با نام «عشق کم‌چرب» به نگارش درآورد. این رمان کاوشی در‌باره‌ی موضوعاتی همچون روابط عاطفی همراه با نارضایتی، هویت‌سازی، ساخت اجتماعی زنانگی در چارچوب محدودیت‌های فرهنگ عامه و اهمیت پذیرش خویشتن در میان زنان است. رمان با تحلیلی انتقادی درباره‌ی این‌که زنان چگونه اغلب اوقات در دام تصورات محدود خود می‌افتند، تکمیل می‌شود. از عشق کم‌چرب می‌آموزیم که زنان به طور پیوسته تصورات کوته‌نظرانه از خود را به عنوان بخشی از استراتژی «حفظ ظاهر» به کار می‌بندند تا بر احساس شرم ناشی از جایگاه نازل خویش سرپوش بگذارند. این کتاب به زنان پیشنهاد می‌کند راه‌های تازه‌ای را بیازمایند، خود را از چشم مردان و در وابستگی به آن‌ها ننگرند، برای خود ارزش قایل شوند و روابط تحقیرآمیز را پس بزنند.

لیوی می‌گوید«برای من بهره‌گیری از داستان به عنوان بخشی از کردار جامعه‌شناختی‌ام بسیار ارزنده و پرثمر بود. من توانستم افکار و بینش‌های جامعه‌شناختی‌ام را آزادانه به اشتراک بگذارم، مخاطبان عام برای آن‌ها بیابم و با خوانندگانی ارتباط برقرار کنم که مشتاقند شباهت‌های زندگی‌های فردی‌شان را با داستان‌هایم برای من بازگو کنند».

لیوی برای همه‌ی جامعه‌شناسانی که مایلند از قالب رمان برای نشر افکار و نتایج پژوهش‌هایشان استفاده کنند، توصیه‌هایی در قالب 10 نکته بیان کرده است:

‌‌ 1. اهداف: مهم است که کار را با روشن کردن اهدافتان آغاز کنید. وقتی می‌خواهید داستانی بنویسید، باید مشخص کنید چه مفهوم یا موضوعی را می‌خواهید بررسی کنید؟ قصد دارید خوانندگانتان درباره‌ی چه چیزی از داستان شما بیاموزند یا درباره‌ی آن بیندیشند؟

2. مخاطب هدف: مشخص کردن مخاطبین هدف به شما کمک می‌کند ژانر، اسلوب و لحن مناسب داستان‌نویسی را انتخاب کنید.

3. پژوهش دقیق: پس از آن‌که موضوع را برگزیدید، جستجو و یافتن منظرهای گوناگون درباره‌ی آن موضوع اهمیت دارد. تحقیق شما می‌تواند شامل مرور ادبیات مرتبط با موضوع در نگاه متخصصان آن حوزه و/یا اطلاعات دست اول حاصل شده از مصاحبه یا روش‌های مشابه آن باشد.

4. تقلیل مضامین: پس از انجام پژوهش، آن‌ها را مرتب کنید و به مضامین کلیدی داستان تقلیلشان دهید.

5. فراتر بروید: برخلاف همه‌ی آن‌چه در طول انجام تحقیقات انجام می‌دهید، لازم است از آن‌ها فراتر بروید تا شما را از نگارش یک داستان بزرگ بازندارند. هرگز نخواهید توانست همه‌ی نتایج پژوهش‌هایتان را به قالب داستان دربیاورید.

6. داستان خوب: هدفتان را که نوشتن یک داستان خوب است، فراموش نکنید. در پایان اگر کار شما جذاب از آب درنیاید، مخاطب از آن بهره‌ای نخواهد برد. پس به زیبایی‌شناسی، مهارت نویسندگی و ساخت روایت توجه کنید.

7. ابزارهای ادبی: از قدرت نگارش ادبی ، به عنوان مثال توان توصیف و بازنمایی حالات درونی شخصیت‌ها از طریق گفتگوهای درونی استفاده کنید.

8. ویژه بودن: جزئیات خاص را از تحقیقاتتان به داستان اضافه کنید تا به آن سندیت و باورپذیری و اعتبار ببخشید.

9. مقدمه/مؤخره: بخشی را به عنوان مقدمه یا مؤخره در نظر بگیرید که در آن به پژوهش‌های انجام شده اشاره کنید.

10. ادامه دهید: نوشتن شجاعت می‌خواهد. وقتی دست به نوآوری می‌زنیم، امکان نقدهای بالقوه‌ی بیشتری را فراهم می‌کنیم. اهدافتان را باور کنید و در راه رسیدن به چشم‌اندازتان ثابت‌قدم باشید.

 

منابع

Leavy, P. (2015). Method Meets Art: Arts-Based Research Practice Second Edition. New York, NY: Guilford Press

Leavy, P. (2015) Social Fiction: Writing Social Science Research as Fiction. The Sociological Imagination.

Saldaña, J. (2011). The Fundamentals of Qualitative Research. New York, NY: Oxford University  Press

Leavy, P. (2015). .

 

 

 

 

[1] arts-based research (ABR)

[2] Low-Fat Love.

[3] American Circumstance