چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

اینجا تهرونه


اینجا تهرونه

تهران در ۷۸۰ سال پیش دهکده سرسبزی بود با ۲۷ ۰ کیلومترمربع و چون مغولان ری را گشودند و سپس خرابش کردند این قصبه به وسعت ۰۶ ۱ کیلومتر مربع رسید و چون قباله این شهر به صفویان رسید و مردم و مال و حشمش فزونی یافت, گسترش اش به ۴ ۴ کیلومتر مربع رسید و دارای دیوار و برج و کندگ خندق و جانشین شهرری شد

تهران در ۷۸۰ سال پیش دهکده سرسبزی بود با ۲۷/۰ کیلومترمربع و چون مغولان ری را گشودند و سپس خرابش کردند این قصبه به وسعت ۰۶/۱ کیلومتر مربع رسید و چون قباله این شهر به صفویان رسید و مردم و مال و حشمش فزونی یافت، گسترش‌اش به ۴/۴ کیلومتر مربع رسید و دارای دیوار و برج و کندگ (خندق) و جانشین شهرری شد. با همین وسعت صفویه، اشرف غلجایی (افغان)، نادر و زندیه را پشت سر نهاد و چون ناصرالدین شاه بلاد کفر را دیده و دیار فرنگ چشم‌اش را گرفته بود، هوش از سرش رفت، تمام آثار گذشته را تخریب و وسعت را به ۱۹ کیلومتر مربع رساند.

رضاشاه هم که چیزی جلودارش نبود، در و دروازه‌های شهر را به هم ریخت و مساحت این عروس هزارداماد را به ۳۰ کیلومتر مربع رساند، در زمان فرزندش به ۵۰۰ کیلومتر مربع و فی‌الحال ۹۰۰ کیلومتر مربع، کوه، جنگل، حریم رودها و سدها هم در امان نیستند. بر سرمان چتری سیاه، آسمان هر روز تنگ‌تر، دره‌های زیبای اوین درکه پرساخت و سازتر و فرحزاد زیبا درختانش کپک زده، زمین‌های حاصلخیز شهرری و به طور کلی جنوب شهر آکنده از فاضلاب شمال شهر، پسماند مصالح ساختمانی و پساب پالایشگاه و شهر هم در حال تهوع از ماشین و ضایعات سمی.

بله، شاه طهماسب طهران را به چهار در و چهار دروازه بیاراست و سنگلج هم جزء محلاتش شد و ارگی برای خود بنا نهاد. ارگ و سنگلج از یادگارهای شاه طهماسب‌اند. اشرف‌افغان دروازه پنجمی به دروازه‌های قبلی اضافه کرد که در مواقع ضروری استفاده می‌شد. این دروازه در زمان فتحعلی‌شاه (باباخان) تبدیل به دروازه‌ای بزرگ شد. ناصرالدین‌شاه جلوه بیشتری به این محل داد و سردر الماسیه یا باب همایونش نامید. بوذرجمهر شهردار (نظامی خشک‌مغزی بود که رضاشاه تهران را به وی سپرد) گویا این جلوه معماری را خراب کرد.

تا به اینجا موقعیت جغرافیایی طهران را گفتم اما در اصل هر قبیله‌ای که قباله این شهر را به نام خود می‌کرد، این محل برایش اطراق‌گاه بود نه پایتخت، که خدایش بیامرزد کریمخان را که چون از سرکوب محمدحسن‌خان قاجار فارغ شد، به طهران آمد و در دیوانخانه (عمارتی کوچک از دوره صفویان بود که کریمخان آن را توسعه داد و قاجاریان ساختمان ایوان مرمر را در جای آن بنا نهادند) به تخت پادشاهی نشست و پس از پنج سال ماندن در تهران به شیراز رفت و با درگذشت کریمخان (به روایت نویسنده محترم نخبه‌کشی در ایران جناب رضاقلی «والا» قبیله غارتی) و دعواهای ایل و قبیله‌ای زندیه، آقامحمدخان فاتح، تهران را (۲۳۹ سال پیش) به پایتختی برگزید.

حال من در پی هویت جایی هستم و بر این مهم جسته گریخته از یاقوت حموی در معجم‌البلدان، زکریای قزوینی در آثارالبلاد و سفرنامه‌های گوناگون کمک می‌گیرم، حال آنکه‌خان حاکم کلیه آثار‌خان محکوم از جمله کتاب‌ها و آثار فرهنگی را از بین برده و مورخ مجبور است به میل حاکم رفتار کند و نوشته‌ها سوال‌برانگیز است.

اما با این شوربختی سند معتبری هم هست و آن در منبت‌کاری شده و عتیقه امامزاده اسماعیل است که نام سازنده آن، استاد حسین بن پیرعلی حداد طهرانی ذکر شده و این کتیبه مربوط به ۵۳۰ سال پیش یعنی سال ۱۴۸۱ میلادی یا ۸۸۶ ه.ق است. گزینش تهران به عنوان مرکز من را بر آن داشت که با ابهام بگویم خواجه قجر اطلاعی از مراکز کشورهای آن زمان نداشت و ناخودآگاه جایی را به پایتختی برگزید که طهرانش گویند، مرکز دارالخلافه! مطلع‌اید اغلب پایتخت‌ها را رودخانه‌ای جلا می‌دهد. از جنوب شرقی و غربی آسیا گرفته تا قاهره، لندن، برلین و رم. اگر سکنایشان قابلیت دارد به برکت آب است. ایل و قبایل هم پس از غارت ایل حاکم محل اطراق‌شان مجاور آب بوده، اما این طایفه قجر همه چیزش غیرآدمیزاد بوده. آن بنیانگذارش که آغای‌اش نه آقا بود و خاقان بعدی که ایران را به باد داد و حرمسرا را ‌آباد و بعدی که قاتل وزیر دانشمندش میرزا ابوالقاسم‌خان فراهانی بود و... این سلطان ابتر که به جغرافیا آشنایی داشت، سلسله‌جبال البرز را ندید که چطور نسیم شمالی را از این مرز و بوم دریغ می‌کند؟ حتی به ابرها اجازه ورود به طهران را نمی‌دهد، حال و روزمان را در زیر این آسمان سیاه می‌بینید!

اما اینکه طهران چگونه تهران شد، آورده‌اند که شاه طهماسب صفوی قزوین را به پایتختی برگزید و هر از گاهی برای زیارت حضرت عبدالعظیم و دیدار مقبره جدش سیدحمزه، با قریه خوش‌آب و هوا و درختانی بسیار و چنارستانی سر به فلک کشیده ای روبه‌رو می‌شود که از روستاهای اطراف ری بوده و طهرانش می‌گفتند. دستور داد اطراف این قریه دیواری به طول ۸۵۰۰ متر، ۱۱۴ برج (به‌یمن ۱۱۴ سوره قرآن) و کندگ (خندق)، چهار پل در برابر چهار دروازه و دو برج دیده‌بانی در کنار هر دروازه بنا کنند:

۱) دروازه شمیران در شمال شرقی (تقاطع پامنار و امیرکبیر)

۲) دروازه دولاب در جنوب شرقی (ابتدای بازارچه نایب‌السلطنه از خیابان ری)

۳) دروازه شاهزاده عبدالعظیم در جنوب (ابتدای بازار حضرتی از خیابان مولوی)

۴) دروازه قزوین در جنوب غربی (ابتدای بازارچه قوام‌الدوله در میدان شاهپور) این فرمان شاهانه به سال ۹۷۱ ه.ق روی داد. از طرفی ‌خان قجر طهران را به علت نزدیکی به مازندران و استرآباد ستاد مرکزی جنگ با زندیه انتخاب کرد و در ادامه آبادانی این شهر، فتحعلی‌شاه جانشین خواجه تاج‌دار، مسجد سلطانی و تعدادی حمام و کاروانسرا در این شهر بنا نهاد. بنا به گفته نایب سفارت انگلیس در سال ۱۲۲۲ه.ق طهران دیدنی‌هایش تعدادی کاروانسرا و دو میدان و دو عمارت سلطنتی و مسجد سلطانی بوده. لازم به ذکر است که بازماندگان فتحعلی‌شاه و خود ایشان، پرداخت غرامت به روس و از دست دادن مملکت برایشان مهم‌تر از رسیدن به پایتخت و آبادانی ایران بود. ۲۰ سال اول سلطنت ناصرالدین‌شاه دولتمردان را بر آن داشت شهر را گسترش دهند و طهران به دارالخلافه ناصری مزین شد. این شکل جدید دارای برج نبود. دور شهر کندگی به گودی ۶ الی ۹ متر و به عرض ۱۲ متر حفر شد و با انباشتن خاک‌های کندگ خاکریزی بلند ایجاد شد. برج و باروهای شاه طهماسب را خراب کردند.

بنا به گفته اعتماد‌السلطنه جماعت از همه ممالک برای رویت جمال خورشید مثال ذات اقدس همایونی به پایتخت سرازیر بودند. متولی گسترش و تهیه نقشه طهران علیقلی میرزای اعتضاد‌السلطنه وزیر علوم و مهندس عبدالغفار نجم‌الملک معلم علوم و ریاضی و جمعی دیگر از دانش‌آموختگان دارالفنون بودند. این تصمیم در سال ۱۲۸۵ه.ق اتخاذ شد. از چهره و بافت تهران نقشه‌ای به مقیاس یک دوهزارم تهیه شد.

باروی اطراف به طول ۱۹۲۰۰ متر، جمعیت به میزان یکصد و شصت هزار نفر، تعداد خانه‌ها نه هزار باب و مساحت پایتخت سه فرسخ و نیم ثبت شد. نقشه مزبور با امکانات فنی آن زمان پس از نه سال صرف وقت آماده و در سال ۱۳۰۹ به چاپ رسید. رفت و آمد به شهر از دوازده پل و دروازه انجام می‌پذیرفت، البته یک دروازه و پل جداگانه هم برای راه‌آهن ایجاد شد.

خیابان‌های منتهی به دروازه‌ها به همان نام دروازه اسم‌گذاری شد، پس ورودی‌های شهر به دوازده دروازه رسید که در شمال (دولت، یوسف‌آباد و شمیران)، در جنوب (دروازه غار، رباط کریم و حضرت عبدالعظیم)، شرق (خراسان، دولاب و دوشان‌تپه)، غرب (باغ شاه، قزوین و گمرک). ضمناً پایتخت به پنج ناحیه دولت، سنگلج، چاله‌میدان، بازار و عودلاجان تقسیم شد.

۱) ناحیه دولت: این ناحیه از مرکز به شمال ۳۵/۰ کیلومتر مربع مساحت داشت. به علت نزدیکی به کاخ‌های سلطنتی و قنسول‌خانه‌ها به این نام مفتخر شد. دروازه دولت، یوسف‌آباد و شمیران در شمال، دروازه باغ شاه در غرب، دروازه دوشان‌تپه در شرق و ناحیه سنگلج در جنوب دولت بود.

خیابان‌ها: لاله‌زار، شاه‌آباد، علاء‌الدوله (فردوسی)، لختی (سعدی)، واگون خانه (اکباتان)، دوشان‌تپه (ژاله)، نظامیه (بهارستان).

▪ باغات: امین‌السلطان، ظهیرالدوله، امین‌حضور و باغ حسن‌آباد (مستوفی الممالک) مناطق مهم دولت بودند.

۲) ناحیه سنگلج: این ناحیه سراسر غرب شهر بود و حدود ۱۶/۱ کیلومتر مربع مساحت داشت. سنگلج مخفف سنگلاخ جی است. جی قصبه‌ای بوده که از سنگ‌های مرغوبش عمارات امرای ناصری بنا شده بود. (نقل از کتاب چاپ نشده تاریخچه شهر قدیم طهران دکتر بهمن کریمی) دولت در شمال، بازار و عودلاجان در شرق، دروازه قزوین و گمرک در غرب و دروازه غار در جنوب این ناحیه واقع بود.

▪ خیابان‌ها: ارامنه، شیخ هادی، الماسیه، خانی‌آباد و قاپوق.

▪ باغات: میرزا، وزیرنظام، نصرت‌الدوله، ابوالفتح‌خان، قوام‌الدوله.

▪ محله‌ها: دباغ‌خانه، چاله سیرابی، قورخانه، درخونگاه و تکیه‌های سنگلج و شریف‌الدوله و گذر تقی‌خان از نواحی پررونق و پرجمعیت این ناحیه از طهران ۱۵۸ سال پیش بوده است.

۳) ناحیه چاله‌میدان: این ناحیه در جنوب شرقی بود و ۸۶/۰ کیلومتر مربع مساحت داشت. چاله‌میدان در جنوب خیابان مولوی فعلی و در دو طرف خیابان ری واقع است و به علت برداشتن خاک برای ساختن برج و باروهای طهماسبی این طورش نامند. عودلاجان در شمال این ناحیه، دروازه حضرت عبدالعظیم در جنوب، در غرب محله بازار و دروازه دولاب در شرق این ناحیه قرار داشته. این ناحیه قبلاً محل انباشت زباله و پاتوق ولگردها و فواحش بوده، لیکن در زمان ناصرالدین‌شاه فرخ‌خان امین‌الدوله مسجدی در آنجا بنا کرد و به دلیل قرار گرفتن مرقد امامزاده اسماعیل و آب‌انبار میرزا موسی‌خان تفرشی به حالت تجاری و مسکونی در آمد و از حال قبلی خارج شد.

این ناحیه شامل سر قبر آقا، قبرستان کهنه، محله دولاب، محله حاج‌ابوالفتح، میدان مال‌فروش‌ها، میدان امین‌السلطان، میدان قاپوق و بازار کفن‌فروش‌ها بوده است.

۴) ناحیه بازار: این ناحیه از مرکز به سمت جنوب ۹۳/۰ کیلومتر مربع مساحت داشت. محله عودلاجان در شرق بازار، سنگلج در غرب، در جنوبش دروازه حضرت عبدالعظیم و دروازه غار قرار داشته است. محله‌ها: چاله‌حصار(جنوب غربی چهارراه گلوبندک است و چال بودنش مربوط می‌شود به خاک‌برداری زمان طهماسبی)، باغ و میدان ارگ، تالار تخت مرمر، تکیه دولت، باغ مروی، چاله‌سیرابی و پایین بازار محله‌های مهم این ناحیه بوده است.

۵) ناحیه عودلاجان: این ناحیه از مرکز شهر به شمال شرقی ۰۹/۱ کیلومتر مربع مساحت داشت. محله در جنوب دولت بوده، مهم‌ترین خیابان آن زمان یعنی ناصریه (که از شرق توپخانه تا مسجد سلطانی ادامه داشته و مرز مشترک سنگلج و بازار و عودلاجان بوده است) در این ناحیه است.

▪ محله‌ها: دولاب، سرتخت، عرب‌ها، سادات و سرچشمه بالا و پایین همچنین باغ امین‌الضرب، باغ نصیرالدوله و باغ سادات محله‌های مهم این ناحیه‌اند. واقع شدن تجارتخانه‌های هندی در این محل و عرضه عود و لاجورد در این تجارتخانه‌ها در نامگذاری این محل بی‌تاثیر نبوده یا به روایتی دیگر، عودلاجان جایی است که آب در آنجا تقسیم می‌شود و هنوز هم در رودبار قصران این اصطلاح به کار برده می‌شود. این پنج ناحیه چند پاتوق داشت و هر پاتوق چند گذر (گذر: محله‌های کوچکی که فقط بخشی از آنجا مسقف بود) و نام افراد سرشناس بر این گذرها حک شده بود. مثلا گذر نوروزخان، جناب حاج شیخ هادی، مستوفی، تقی‌خان، لوطی صالح، نوروزعلی، هفت‌تن، فیل‌خانه و چهل‌تن. مختصری از طول، عرض و جغرافیای آن روزگار بیان شد اما چنین حکایت کنند بزرگان و قدما از تهران و فضایش:

▪ خیابان جلیل‌آباد یا خیام: از گلوبندک شروع می‌شد و به خیابان مریضخانه یا سپه وصل می‌شد. از خیابان‌های پررفت و آمد بوده و در سمت شرقی این خیابان دیوار و برج‌های ارگ و دهانه خیابان درب اندرون و در سمت غرب محله قورخانه (اسلحه‌خانه یا کارخانه اسلحه‌سازی) و محله سنگلج واقع بوده.

▪ خیابان الماسیه یا باب‌همایون: این خیابان از شمال به جنوب نیمه شمالی میدان ارک را به دو قسمت کرده بود.

خیابان بسیار تنگ و کم‌عرض و بی‌قواره‌ای بود که در سال ۱۲۸۸ ه.ق به دستور ناصرالدین شاه و به همت محمد رحیم‌خان علاءالدوله (امیرنظام) به خیابانی عریض با دکان‌ها و حجره‌هایی منظم در طرفین همراه با درختکاری و حاشیه‌بندی و سنگفرش اصلاح شد. مدرسه نظام، قورخانه، مجمع‌الصنایع و مسجد مهد علیا در این خیابان بوده. امیرکبیر به یاری نایب‌السلطنه وزیر جنگ و حکمران دارالخلافه مجمع الصنایع را تاسیس کرد و آنجا را محل اجتماع حرف و صنایع قرار داد. هر حجره به جهت صنعتگری:

▪ حجره میرز مصطفی: سازنده آیینه دستی مصور و تذهیب شده و قلمدان مرصع.

▪ حجره آق سیدعلی: تولید‌کننده انواع یراق، گلابتون ابریشمی، قیطان دور مخده، بند قداره نظامی و یقه نظامی

▪ حجره میرزغلامعلی میناکار: سازنده سرقلیان طلایی و میناکاری شده

▪ حجره حاج‌اسماعیل: سازنده آفتابه و لگن برنجی، قلمدان مطلا و قاب و قداره طلاکوب

ترگل منطقیان