شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

خدایا ! صبر می کنم ! چون تو می خواهی ...


ای خداوندگار مهر مرا دریاب ! مرا دریاب كه در آتش دایمی می‌سوزم.
صبرم به پایان رسیده . دل پردردم دیگر طاقت ندارد ...
با اشك به خود سكون می‌بخشم، ولی دیدگانم دیگر رمقی ندارند...
خدایا …

ای خداوندگار مهر مرا دریاب ! مرا دریاب كه در آتش دایمی می‌سوزم.

صبرم به پایان رسیده . دل پردردم دیگر طاقت ندارد ...

با اشك به خود سكون می‌بخشم، ولی دیدگانم دیگر رمقی ندارند...

خدایا به تو پناه می‌برم !

ای درد ! ... اگر تو نماینده خدایی كه برای آزمایش من قدم به زمین گذاشته‌ای تو را می‌پرستم ...

تو را در آغوش می‌كشم و هیچگاه شكوه نمی‌كنم .

بگذار بند بندم از هم بگسلد، هستیم در آتش درد بسوزد ...

و خاكسترم به باد سپرده شود. باز هم صبر می‌كنم ...

و خدای بزرگ را عاشقانه می‌پرستم ...

خدای من ! این آزمایش‌ها ی دردناكی كه فرا راه من قرار داده‌ای ...

این شكنجه‌های كشنده‌ای را كه بر من روا داشته‌ای ...

همه و همه را می‌پذیریم....

خدایا ! با غم و درد انس گرفته‌ام.

آتش بر من سلامت شده و شكست و ناملایمات عادی گشته است ...

خدایا !

صبر می کنم چون تو می خواهی .

خدایا !

مگذار بی تاب شوم ...

خدایا !

تنها تو می توانی آتش دلم را با مهرت خاموش کنی ...

خدای من بر من رحم کن ! ...

من انسانم و از احساس سرشار ...

خدای من تو خود میدانی که انسان بودن چه سخت ست و چه می کشد آنکه انسان ست و از احساس سرشار ...

بر من رحم کن بزرگوارا .