پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ضرورت تاریخی


ضرورت تاریخی

نگاه ساده یی به اشیای پیرامون و پدیده های هستی انسان را با یک واقعیت و حقیقت مهمی آشنا می کند که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای اخلاق, متکلمان و دانشمندان علوم تجربی و سیاست و اقتصاد بوده است

نگاه ساده یی به اشیای پیرامون و پدیده های هستی انسان را با یک واقعیت و حقیقت مهمی آشنا می کند که از دیرباز مورد توجه بسیاری از علمای اخلاق، متکلمان و دانشمندان علوم تجربی و سیاست و اقتصاد بوده است. این همه دعوت پیامبران به راه راست و اعتدال و میانه روی و تاکید بر امت وسط بودن و دوری از انحراف و جور و جفا و خروج از مسیر به خاطر در پیش گرفتن اعتدال است.

وقتی در قرآن این همه بر عدل تاکید شده برای این است که انسان از این نظم و هماهنگی حاکم بر هستی و انسجام و همبستگی خارج نشود.

قرابت کلمات و هم ریشه بودن آنها و ارتباط معنایی و مفهومی آنها تاثیر بسیاری در فهم دقیق و عملی کردن آنها دارد. ارتباط کلمات عدل، اعتدال، معادله و عدول می تواند بار معنایی را بهتر مشخص کند. جامعه نیز از این ضرورت رعایت اعتدال خارج نیست. وقتی شخصی از جاده اعتدال خارج شود به نوعی دچار بی عدالتی و مرتکب ستم شده است.

حتی نسبت به وجود انسان همان گونه که در گذشته در میان حکما رایج بوده به نوعی به اعتدال مزاج قائل بوده اند که غلبه یک طبیعت بر طبیعت دیگر احوال فرد را با ناسازگاری و مشکل مواجه می سازد.

در میان همه علما، علمای اخلاق نسبت به عدالت و اعتدال و توازن قوا اهمیت زیادی داده اند، یعنی اگر واقعاً در جامعه این گونه اعتدال مراعات نشود حرکت و نمو و رشد دچار توقف خواهد شد و در عالم سیاست به ویژه در جوامعی که هنوز در گذار به دموکراسی هستند و مقدمات و مراحل ورود به مدرسه دموکراسی پشت سر گذاشته نشده است آموختن درس اعتدال به عنوان پیش درس لازم زندگی آن جوامع است زیرا خروج از جاده اعتدال و وارد شدن به بیراهه بی قانونی و دور شدن از مسیر عدالت و حقوق مردم به مانند انحراف وسیله نقلیه یی است که نه تنها به خود بلکه به صاحبش زیان های فراوانی وارد می کند.

امروز در جامعه ما در محافل و مجالس مختلف و در رسانه ها هجمه زیادی به افراط گرایان و تندروها وارد می شود و در کشاکش و دعواهای سیاسی گناه را بر گردن آنان می اندازند و با این وسیله می خواهند دیگران را مصون بدانند. مسائل جامعه ما از دو حال خارج نیست، یا کنترل اوضاع در دست افراط گرایان است یا در دست عقلا و اعتدال گرایان.

اگر اوضاع در دست نیروهای افراطی است و آنان هرگونه که خواستند رفتار کنند پس سخن از گفت وگو و مذاکره و روش های عقلانی بیهوده است و نباید خود را به زحمت انداخت و اگر نیروهای معتدل از قدرت سازماندهی برخوردارند پس چرا نباید با مذاکره و گفت وگو و استفاده از ابزار عقل و خرد و رهنمودهای دینی و اخلاقی مسائل را حل کنند و ناخواسته به سود نیروهای افراطی تبلیغ نکنند، اما به نظر می رسد مشکل کار ما در جای دیگر است و آن عدم تمرین دموکراسی و پایبندی به الفبای آن است.

هر کسی می داند که رقیب برای از بین بردن مخالف از هر شگردی استفاده می کند و یکی از این شگردها اتهام تندروی و افراطی بودن است. آیا ما تاکنون یک بار نشسته ایم و به سخنان مخالفان خود گوش داده ایم و آنها را با منطق و قانون و عدالت سنجیده ایم تا بدانیم چه کسی افراطی است؟ البته افراطی بودن شاید به نسبت انسان ها متفاوت باشد.

کسی که شدیداً از حق و عدالت و از حقوق ملت دفاع می کند به او لقب افراطی داده شود و بتوان گفت ماندلا و گاندی نیز افراطی هستند چون به دنبال حقوق مردم بودند.

اما به نظر نگارنده باید قبل از هر چیز آزادی و عدالت و مساوات را در جامعه نهادینه کرد و بنا به قول قرآن سخنان را شنید، فضای باز ایجاد کرد و آن وقت قضاوت را به خود مردم داد. پس لازم است برای بستن دهان افراطیون اولاً عدالت را در جامعه در همه جوانب تثبیت و نهادینه کرد، همه امکانات را در اختیار همگان قرار داد، آزادی واقعی را در جامعه اجرا کرد و موازین دموکراسی و رای ملت را محترم شمرد. آنگاه است که هیچ افراطی نمی تواند از قانون تخطی کند و جامعه اجازه رشد افراطی گری را نمی دهد.

جلال جلالی زاده

عضو شورای مرکزی حزب مشارکت