یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

پیروزی حماس دکترین بوش در تنگنا


پیروزی حماس دکترین بوش در تنگنا

دکترین آمریکایی دموکراسی خواهی جهانی, در عمل منجر به نتایج چندگانه ای شده است پیروزی حماس در فلسطین نشان داد که شکاف میان حرف ها و لفاظی های زیبا و واقعیات سیاست خارجی به هیچ روی کمتر نشده است علاوه بر آن پیروزی حماس مثال روشنی است از اینکه انتخابات آزاد و دموکراتیک همیشه نتایج دلخواه آمریکا را به همراه ندارد

پرزیدنت بوش بیش از یک سال پیش یعنی در ۲۰ ژانویه ،۲۰۰۵ دومین دور ریاست جمهوری خود را آغاز کرد. او در همان مراسم تحلیف از اعتقاد خود نسبت به اینکه آمریکا فراخواننده همه جهان به دموکراسی و آزادی است، سخن گفت. البته روسای جمهور پیشین آمریکا نیز از چنین ادبیاتی در دوران خود استفاده می کردند، اما جورج دبلیوبوش گامی فراتر از اسلاف خود برداشت. او در آن سخنرانی گفت که ماموریت برای آزادی تنها یک امر و فرمان ایده آل گرایانه نیست بلکه علاقه و اعتماد درونی و ریشه دار ما است: «گسترش آزادی، بهترین امید برای برپایی و رسیدن صلح است» و اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا همه نفوذ خود را برای رسیدن به این هدف بزرگ به کار خواهد گرفت. ناظران آمریکایی در آن زمان به این مسئله اشاره کردند که این ادعا و شعار ایده آلیستی از نظر شخص بوش در راستای منافع سیاسی وی قرار دارد. ناکامی در یافتن سلاح های کشتارجمعی در عراق- که بزرگترین دلیل بوش برای حمله به این کشور بود- دروغگویی و حداقل اشتباه وی و دولتش را بر همگان آشکار کرده بود. و حال دست اندرکاران دولت آمریکا لازم می دیدند تا انگیزه و بهانه دیگری برای حمله به عراق ارائه کنند و در این میان ایجاد مناسبات دموکراتیک در قلب جهان عرب آن هم به عنوان حربه ای برای مقابله با ایدئولوژی خشونت بار بنیادگرایان، می توانست در نظر مردم بهترین انگیزه برای اشغال عراق باشد. افزون بر آن ۱۱ سپتامبر به دردناک ترین وجهی نشان داد که چگونه تروریسم از فروپاشی دولت در افغانستان و دیگر نقاط جهان می تواند به نفع خود بهره برداری کند. ناکامی آمریکا در مبارزه با تروریسم منجر به مطرح کردن ایده جنگ برای دموکراسی که در ظاهر رنگ و لعاب بیشتری دارد، شد. جالب آنکه بسیاری از آمریکائیان عمیقاً و واقعاً به اینکه برپایی دموکراسی در جهان وظیفه آنهاست، باور دارند. در همان حال که بسیاری از طرفداران ایده آلیست دکترین دموکراسی بوش نسبت به بی عملی واشینگتن برای پیشبرد دموکراسی خواهی اعتراض و انتقاد می کردند، از به اصطلاح اردوگاه واقع گرایان این اظهارات بدبینانه به گوش می رسید: آیا آزمون های دموکراسی همیشه در جهت خواست و منافع آمریکا خواهد بود؟ اگر در انتخاباتی مخالفان آمریکا به پیروزی رسیدند، واشینگتن چه واکنشی نشان می دهد؟ و حال پیروزی جنبش حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین یعنی پیروزی جنبشی که نه به سیاست صلح و نه به افکار دموکراتیک اعتقادی ندارد، آن شک و تردید پیش گفته را تقویت کرده است.

حتی نتایج انتخابات در عراق نیز باعث به وجود آمدن احساساتی دوگانه در ایالات متحده آمریکا شد. در آن کشور احزاب و گروه های مذهبی و شیعه تبدیل به قدرت مسلط گردیده اند و بر اساس کتاب خاطرات حاکم غیرنظامی عراق «پل برمر»، چنین چیزی دقیقاً همان بود که اشغالگران از همان روزهای نخست جنگ از آن ابا داشتند. شاید از نظر رسمی و روی کاغذ دولت بوش دچار دوگانگی و تزلزل در این مورد نشده باشد. زیرا دولت وی بر این نکته تاکید دارد که برگزاری یک انتخابات سالم به خودی خود آزمونی مطلوب است و شرکت انبوه رای دهندگان در عراق پاسخی منفی ای است به بنیادگرایان خشونت طلب.

بنا به برخی گزارش ها، ایالات متحده آمریکا در رابطه با فلسطین، قصد داشت به نوعی انتخابات اخیر را به تعویق بیندازد. برخی از مقامات فتح نیز برای جلوگیری از پیروزی حماس نسبت به این تعویق چراغ سبز نشان داده بودند. با این حال ظاهراً نظر آمریکا عوض شد و با برگزاری انتخابات موافقت کرد و از طرف دیگر فشارهایی به اسرائیل وارد کرد تا دولت این کشور مجوز برگزاری انتخابات در اورشلیم شرقی را صادر کند. به عقیده برخی کارشناسان غربی همین مورد ثابت می کند که ادعای دولت آمریکا در مورد برپایی دموکراسی در دنیای عرب تنها یک لفاظی خشک و خالی نیست. با این حال موارد و مثال های زیادی وجود دارد که خلاف این را ثابت می کند، مواردی که مثال های روشن تضاد میان ادعاهای آمریکا و واقعیت مسلم است. همه ما شاهد بودیم که ایالات متحده چطور حداقل با سکوت خود، به قدرت رسیدن دوباره پرزیدنت مبارک در مصر را امکان پذیر ساخت. این پیروزی موجب شد تا رژیم مصر جسارت بیشتری پیدا کند و مخالفانی چون «ایمن نور» را در دسامبر گذشته آن هم با اتهامات واهی و ساختگی پشت میله های زندان بفرستد. البته پس از این اقدام رژیم مبارک، واشینگتن تصمیم گرفت تا حداقل برای حفظ ظاهر قرارداد تجارت آزاد با مصر را به حال تعلیق درآورد. با این حال مصر همچنان یکی از بزرگترین دریافت کنندگان کمک های اقتصادی و نظامی آمریکا به شمار می آید. ظاهراً از نظر دولت ایالات متحده وقتی پای یکی از هم پیمانان در میان باشد می توان دموکراسی خواهی را به نفع مسائل دیگر نادیده گرفت. مثال دیگر در این مورد، رابطه آمریکا با چین و روسیه است. ایالات متحده همواره از این دو کشور به عنوان هم پیمانان امنیتی و اقتصادی خود یاد می کند و گاه تنها برای خالی نبودن عریضه آن هم در حاشیه انتقاداتی در مورد آنها ابراز می کند. جالب آنکه روسیه کشوری است که حداقل در چند سال اخیر، مسئله دموکراسی خواهی در آن عقب گردی فاحش داشته است. اما دولت آمریکا تنها به قدرت های به مراتب ضعیف تر و کوچکتر از روسیه برای به اصطلاح دموکراسی بیشتر و رعایت حقوق بشر فشار می آورد. در رابطه با مسئله ازبکستان نیز دولت آمریکا هیچ واکنش خاصی پس از آن کشتار دسته جمعی در آن کشور از خود نشان نداد و جالب آنکه شخص «کریم اف» بود که پس از این حادثه استفاده نیروهای آمریکایی از پایگاه «چان آباد» را موقتاً ممنوع کرد.

با این حال به عقیده برخی کارشناسان به اصطلاح دکترین دموکراسی بوش چندان هم بی تاثیر نبوده است. تغییر و تحولات سال گذشته در لبنان و قرقیزستان، حق رای برای زنان کویت و گشایش های نیم بند سیاسی در مصر کم و بیش تحت فشار های آمریکا بوده است. برخی گروه های دموکراسی خواه در برمه و روسیه سفید نیز ادعا می کنند که پشتیبانی های ایالات متحده حداقل در حد حرف و سخن به نوعی برای آنها پشت گرمی به همراه داشته است، در حالی که بسیاری از کشورهای دموکراتیک اصولاً فعالیت های آنها را نادیده گرفته اند. البته دولتمردان آمریکا به تازگی ادعا کرده اند که مشکلات داخلی و معضل بزرگی به نام جنگ عراق چنان آنها را تحت فشار قرار داده که از انرژی لازم برای دنبال کردن مستمر پروژه دموکراسی خواهی برخوردار نیستند! ظاهرا دولت آمریکا جز در محدوده حرف چندان توجهی به دکترین دموکراسی ندارد و حتی در بودجه ۲۰۰۶ نیز ردیفی برای آن در نظر نگرفته است و می توان گفت که این دکترین در عمل هیچ پایه و اساسی نداشته و در حد همان لفاظی ها است و البته با رویدادهای اخیر خاورمیانه در همین محدوده فعلی هم دوران سختی را می گذراند.

منبع: NZZ

ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی