دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

عصر روز دهم, یک ملودرام مستند


عصر روز دهم, یک ملودرام مستند

تیغ و ابریشم

عصر روز دهم متفاوت‌ترین فیلم مجتبی راعی است و از لحاظ فضاسازی و معماری تصویر تفاوت‌هایی اساسی با فیلم‌های قبلی او دارد. بیشتر صحنه‌های فیلم خارجی هستند و در محیط‌هایی فیلمبرداری شده‌اند که نه‌تنها برای مخاطب غیربومی، بلکه حتی برای کسانی که با جغرافیای ویژه عراق (و مشابهش خوزستان) آشنا هستند نیز تا حدی اگزوتیک و غریب جلوه می‌کند.

تقریباً همه ماجراهای عصر روز دهم در نجف و کربلا اتفاق می‌افتند و همین موضوع وابستگی این فیلم به لوکیشن و فضا را نشان می‌دهد، حتی اگر این پیوستگی فقط در پس‌زمینه بصری فیلم دیده شود. نماهای طولانی خارجی که شخصیت اصلی را در قاب‌های بسته و بر زمینه‌ای از چشم‌اندازهای خشک، بیابانی و بدوی شهرهای سنتی عراق نشان می‌دهد یکی از ابزارهای کارگردان برای رسیدن به کیفیت بصری ویژه‌ای است که عصر روز دهم را در ادامه فیلم اکران‌نشده همین کارگردان (سفر به هیدالو) قرار می‌دهد. در آن فیلم هم با فضاهای بیابانی و خشک یک شهر سنتی مثل شوشتر مواجه بودیم و جنس تصویرها شباهت زیادی با عصر روز دهم داشت، با این تفاوت که فیلم قبلی در خوزستان می‌گذشت و این یکی در عراق و شباهت‌های این دو اقلیم با نحوه قاب‌بندی و چینش پس‌زمینه پررنگ‌تر می‌شد. به هر حال این نکته که دو فیلم یک کارگردان از لحاظ بصری تا این اندازه یکدست باشند و عناصر مشترک داشته باشند می‌تواند نشانگر این واقعیت باشد که فیلمساز به سبک و زبان ویژه‌ای رسیده و رگه‌هایی از یک کارگردان-‌مولف در روند حرفه‌ای‌اش دیده می‌شود.

تصویری که راعی از جامعه عراق و زندگی روزمره در شهرهای این سرزمین ارائه می‌دهد تصویری واقع‌گرایانه است و این حس را القا می‌کند که فیلمساز این محیط را از نزدیک می‌شناسد و می‌داند شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستانی‌اش را در چه جغرافیایی قرار داده است. تصویر عراق در عصر روز دهم تفاوت زیادی با فیلم‌های خبری و مستندهای پرتنشی که هر روز از رسانه‌های عمومی می‌بینیم، دارد. نجف و کربلا شهرهایی سنتی هستند که حضور مذهب در آنها بسیار پردامنه است و روی همه شئون زندگی مردم تاثیر می‌گذارد. در عصر روز دهم از فضای ملتهب و دوزخی شهرهای عراق خبری نیست و در پس‌زمینه یک درام پرافت‌ و خیز شاهد زندگی عادی مردمی هستیم که دغدغه‌های ساده و روزمره دارند. کارگردان سعی کرده میان اتفاقات دراماتیکی که در فیلم می‌افتد و پس‌زمینه غیرنمایشی و شبه‌مستند شهر تعادل ایجاد کند.

تم جست‌وجو در عصر روز دهم بسیار پررنگ است و در واقع محرک اصلی شخصیت‌ها پرسش‌هایی است که از گذشته همراه‌شان بوده و اکنون بر همه افکار و اعمال‌شان سایه می‌اندازد. داستان درباره دختر جوانی است (با بازی خوب هانیه توسلی) که در جست‌وجوی خواهر گمشده‌اش به عراق آمده و در قالب ماموریتی انسان‌دوستانه، دغدغه‌های شخصی‌اش را نیز پی می‌گیرد. از لحاظ داستانی هیچ ارتباط مستقیمی میان ماجراهای فیلم و عزاداری روز عاشورا (که اثرگذارترین سکانس فیلم است) وجود ندارد، اما دختر در ادامه جست‌وجوهایش به ظهر عاشورا و عزاداری عظیم مردم در فاصله دو حرم مقدس شیعیان می‌رسد. او همچنان مشغول جست‌وجوی گمشده خویش است، اما در پس‌زمینه این جست‌‌وجو، تماشاگر شاهد شکل‌گیری فرآیند انسانی عظیمی است که به سنت «تواریج» معروف است و یکی از بدیع‌ترین و دیده‌نشده‌ترین سنت‌های سوگواری شیعیان عراق محسوب می‌شود. در اینجا هم تعادل میان اتفاق دراماتیک و پس‌زمینه مستند حفظ شده، اما در این مورد خاص اتفاق مستندی که در لایه زیرین درام می‌افتد بیش از ماجرای اصلی مورد توجه قرار می‌گیرد.

نمونه مشابه این رویکرد در سکانس «وادی‌السلام» دیده می‌شود؛ جایی که تصویرهایی تاثیرگذار از قدیمی‌ترین گورستان جهان روی پرده نقش می‌بندد و روایتی تصویری از یک معماری غریب و وهم‌افزا ارائه می‌شود. چالش اصلی این بوده که میان این سکانس‌های جذاب مستندگونه و بافت دراماتیک فیلم هماهنگی ایجاد شود که البته مهم‌ترین نقطه ضعف عصر روز دهم از همین‌جا شکل گرفته است.

یعنی تصویرهایی که به آنها اشاره شد بدون اتصال به داستان و فقط در پس‌زمینه می‌آیند و می‌روند، بدون آنکه نقشی در تکامل درام داشته باشند. به این ترتیب عصر روز دهم را می‌توان ترکیبی از یک مستند تکان‌دهنده و یک ملودرام پراحساس متوسط دانست که تم اصلی هر دو جست‌وجو است؛ جست‌وجوی شخصیت اصلی برای یافتن تکه گمشده‌ای از گذشته‌اش و جست‌وجوی کارگردان برای رسیدن به تصویری نو و واقع‌گرا از عراق امروز. فیلمبرداری عصر روز دهم با دوربین روی دست انجام شده که با اهداف فیلم در زمینه ارائه تصویری شبه‌مستند از زندگی روزمره مردم شهر همخوانی دارد، اما این شیوه بدون پرش‌ها و لرزش‌هایی که مثلاً در بدرود بغداد (مهدی نادری) فضایی ملتهب و خطرناک را القا می‌کرد، به کار گرفته شده و تصویرهایی پاکیزه و آنکادر را به نمایش می‌گذارد. استفاده دقیق از تروکاژهای دیجیتالی (به ‌خصوص در صحنه‌ای که یک بمبگذار انتحاری در محل تجمع سربازان امریکایی منفجر می‌شود) نشان از حوصله و دقتی دارد که برای ساخت فیلم به خرج داده شده و اینکه عصر روز دهم برای سازندگانش اینقدر اهمیت داشته که برای یک پلان کوتاه، چندین تصویر را روی هم بگذارند و بارها آن را ترمیم کنند تا به کیفیت مطلوب دست پیدا کنند.

شاهین شجری‌کهن