دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مغالطه های کاهش مالیات و مخارج دولت


مغالطه های کاهش مالیات و مخارج دولت

عین مطلبی را که یک تحلیلگر اقتصادی چند روز پیش در تلویزیون می گفت, نقل می کنم «همین طور که ما برای پوشش دادن کاهش مالیاتی مان بیشتر و بیشتر در بدهی فرو می رویم, در پکن دارند به ما می خندند »

عین مطلبی را که یک تحلیلگر اقتصادی چند روز پیش در تلویزیون می‌گفت، نقل می‌کنم: «همین طور که ما برای پوشش دادن کاهش مالیاتی مان بیشتر و بیشتر در بدهی فرو می‌رویم، در پکن دارند به ما می‌خندند.»

از کجا شروع کنیم؟ آنچه در ادامه می‌آید نظراتی است که با شنیدن این جمله به همین ترتیب فورا به ذهنم آمد.

۱) اول از همه هیچ «کاهش مالیاتی» در کار نیست. کنگره سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ مالیات‌ها را پایین آورد؛ بنابراین نقشه مالیاتی کنونی همان است که اکنون حدود ۷ تا ۹ سال در حال اجراست. مالیاتی که از نیروهای مولد اقتصاد گرفته می‌شود که غیراخلاقی بوده و حتی در مواردی بیش از حد بالا هستند.

منظور از این کاهش یا «برش» مالیاتی اخیر، تنها این است که مالیات‌ها بیش از این افزایش نخواهند یافت.

۲) هیچ کس «کاهش مالیاتی» را پرداخت نمی‌کند. کاهش یا برش مالیات نداریم، اگر هم داشتیم فقط به این معنی بود که دولت آن اندازه که افراطی‌های چپ دوست دارند از ما پول نمی‌گیرد. شاید این خیلی از قدرت‌طلبان را ناامید کند، کسانی که خیلی دلشان می‌خواست بیش از اینها به تولیدکنندگان گوشمالی بدهند.

این مفهوم تحریف شده که می‌گوید کسی بهای کاهش مالیاتی را می‌پردازد، منعکس‌کننده کمونیسم خالص است: یعنی ریشه در این اعتقاد دارد که دولت مالک تمام ثروت یک ملت است. بر این اساس هر پولی که دولت دریافت نکند، انگار از توبره او رفته است. به عبارت دیگر این دیدگاه می‌گوید هر دلاری که توی جیب شما باقی می‌ماند، پولی است که دولت مجبور به پرداخت آن شده است.

۳) استمرار نرخ‌های فعلی به خودی خود چیز خوبی نیست. از آنجا که مخارج دولت نه تنها کاهش نیافته به شدت هم رو به افزایش است، طبق اصول کینزی، دولت با کمبود منابع روبه‌رو خواهد شد؛ بنابراین این پول کسری بودجه باید از یک جای دیگر تامین شود – یا از طریق استقراض یا احتمالا به راه انداختن ماشین‌های چاپ پول. در هر صورت مالیات پایین‌تر به این معنا نخواهد بود که می‌توانید بخش بیشتری از عایدی‌تان را برای خود نگه دارید.

با تمام اینها حاکمیت فعلی در دست نخورده نگه داشتن نرخ‌های کنونی مالیاتی یک نوع پیروزی نیز داشته است: امید چپ‌ها را برای افزایش مالیات ثروتمندان ناامید ساخته است. این واقعیت که اینها موفق نشدند مالیات ثروتمندان را به طور خاص افزایش دهند نشان‌دهنده قدرت جنبش «مهمانی چای» (تی پارتی) و بازگشت سبک زندگی آمریکایی است.

آنچه به لحاظ اخلاقی و نمادین اهمیت دارد، یکنواختی نرخ مالیات است نه کل میزان درآمدی که به همراه می‌آورد. حتی می‌توان گفت که بهتر می‌بود نرخ مالیاتمان کاهنده می‌شد، بر اساس این تفکر که ارزش ثروت توسط یک نفر، به همه انسان‌ها سود می‌رساند. هر کس که سالی بیش از یک میلیون دلار درآمد دارد به ارتقای سطح زندگی ملی کمک کرده است، بنابراین درآمدهای بالای این سقف نباید مشمول مالیات شوند. (در مقابل کسانی که سالی حدود ۳۰ هزار دلار درآمد دارند در واقع هیچ خدمتی به سایر اعضای کشور نکرده‌اند و بزرگ‌ترین مصرف‌کننده منابع دولت به شمار می‌روند.)

بی‌شرمانه است که از مولدترین نیروهای جامعه بیشترین مالیات گرفته می‌شود و آنها به خاطر تلاش‌هایشان در واقع تنبیه می‌شوند. (البته روشن است که در نهایت هرگونه مالیاتی باید ملغی گردد.)

۴) بازگردیم به همان نقل قول ابتدای این مطلب: نقل قول به کسانی اشاره داشت که در پکن دارند به ما می‌خندند. اول از همه، آیا این یک مصداق بیگانه هراسی نیست؟ دوم، به وارونه نمایی بی‌نظیر این گفته دقت کنید: وام‌دهنده خوشحال می‌شود از اینکه ببیند دارایی‌اش تقریبا بی‌ارزش شده؟! مثل اینکه بگوید: «هاها! من کلی پول به آمریکایی‌ها قرض دادم و انگار نمی‌توانند هیچ وقت این پول را به من پس بدهند. چقدر لذت بخش است!»

باید دید چه جور ذهنیتی منجر به چنین تناقض‌گویی‌هایی شده است. مثلا می‌گویند «وام دهی تخریبی»، انگار هیچ وقت به ذهن هیچ کدام از این نوابغ خطور نمی‌کند که وام‌دهنده مایل به بازپس گرفتن پولش است؛ بنابراین رفقای چینی ما نمی‌خندند، بلکه دارند گریه می‌کنند.

۵) مخارج دولتی نوعی چپاول است. دولت فقط کالاها را از دست یکی می‌گیرد و آنها را می‌گذارد کف دست عده‌ای دیگر. مالیات و کسری بودجه را فراموش کنید. تمام آنچه اهمیت دارد این است که دولت چقدر خرج می‌کند – به عبارتی چه میزان از کالاها و خدمات نیروهای مولد را از چنگ‌شان می‌گیرد. روش‌های خاصی که در این جهت به کار گرفته می‌شود – چه اجبار (مالیات)، چه فریب (تورم) و چه ترکیبی از هر دو (افزایش فروش اوراق قرضه دولتی)– اهمیت جنبی دارد. تکیه کلام ما باید این باشد: جلوی چپاول را بگیرید.

هری بینسوانگر

مترجم: مانی گلستانی