چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

چرا مدیریت تکنولوژی


چرا مدیریت تکنولوژی

مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین رشته ای است که علوم, مهندسی, و مدیریت را به هم پیوند می زند از دیدگاه مدیریت تکنولوژی, تکنولوژی اصلی ترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که می تواند عواملی همچون ارتقاء دانش, سرمایه ی فکری, استفاده ی موثر از منابع, حفظ منابع طبیعی و سایر عوامل موثر در ارتقاء استاندارد و کیفیت زندگی را شامل شود

مدیریت تکنولوژی یک مبحث بین‌رشته‌ای است که علوم، مهندسی، و مدیریت را به‌هم پیوند می‌زند. از دیدگاه مدیریت تکنولوژی، تکنولوژی اصلی‌ترین عامل تولید ثروت است و ثروت چیزی بیشتر از پول است که می‌تواند عواملی همچون ارتقاء دانش، سرمایه‌ی فکری، استفاده‌ی موثر از منابع، حفظ منابع طبیعی و سایر عوامل موثر در ارتقاء استاندارد و کیفیت زندگی را شامل شود.

مدیریت تکنولوژی، در واقع مدیریت سیستمی است که خلق، کسب، و به‌کارگیری تکنولوژی را ممکن می‌سازد و شامل مسوولیتی است که این فعالیت‌ها را در راستای خدمت به بشر و برآورده ساختن نیازهای مشتری قرار می‌دهد. تحقیق، اختراع، و توسعه، اساسی‌ترین مولفه‌های خلق تکنولوژی و وقوع پیشرفت‌های تکنولوژیک هستند. اما در مسیر تولید ثروت، مولفه‌ی مهم‌تری نیز وجود دارد که همان به‌کارگیری یا تجاری‌سازی تکنولوژی است. به بیان دیگر، مزایای تکنولوژی هنگامی تحقق می‌یابند که نتیجه‌ی آن به دست مشتری برسد. مشتری می‌تواند فرد، شرکت، یا یک نهاد دولتی باشد. اختراعی که در قفسه نهاده شود، ثروت تولید نمی‌کند و ایده‌ای که بروز می‌کند و به کار بسته نمی‌شود ـ حتی اگر به‌عنوان اختراع به ثبت برسد ـ بازده مالی ندارد.


چرا مدیریت تکنولوژی

شورای تحقیقات ملی آمریکا، مدیریت تکنولوژی را چنین تعریف کرده است: "یک حوزه‌ی بین‌رشته‌ای که با طرح‌ریزی، توسعه و پیاده‌سازی توانمندی‌های تکنولوژیک برای شکل دادن و تحقق اهداف استراتژیک و عملیاتی یک سازمان سروکار دارد."مدیریت تکنولوژی به این دلیل یک حوزه‌ی بین‌رشته‌ای محسوب می‌شود که دانش حاصل از رشته‌های علوم، مهندسی و مدیریت اجرایی را ترکیب می‌کند. مدیریت تکنولوژی بر بسیاری از اجزاء کارکردی سازمان همچون تحقیق و توسعه، طراحی، تولید، بازاریابی، مالی، پرسنلی، و اطلاع‌رسانی تأثیر می‌گذارد. گستره‌ی آن، هم مقولات استراتژیک و هم مقولات عملیاتی سازمان را شامل می‌شود. ابعاد عملیاتی با فعالیت‌های روزمره‌ی سازمان سروکار دارند و ابعاد استراتژیک بر موضوعات بلندمدت متمرکز هستند. سازمان باید به هر دو بعد توجه داشته باشد. بررسی‌ها نشان داده‌اند که اکثر مهندسان و مدیران صرفاً به ابعاد عملیاتی و نتایج کوتاه‌مدت توجه دارند و به مقولات استراتژیک بی‌توجه هستند. این کوته‌بینی موجب شده است که تأثیرات اقدامات امروز خود را بر آینده‌‌ی سازمان نادیده بگیرند. مدیریت تکنولوژی با تأکید بر اهداف استراتژیک سازمان، به حذف این نارسایی از سیستم مدیریت کمک می‌کند. مدیریت تکنولوژی، مدیران را در تلاش‌هایشان برای بهبود بهره‌وری، افزایش اثربخشی، و تقویت جایگاه رقابتی بنگاه هدایت می‌کند. در دهه‌‌ی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، صنایع آمریکا به تدریج جایگاه رقابتی خود را در مقابل محصولات ژاپنی و حتی محصولات برخی دیگر از کشورهای آسیایی از دست دادند. این رویداد، بسیاری از سازمان‌های آمریکایی را تحت تأثیر قرار داد و آن‌ها را برآن داشت که رویکردهای گوناگونی را برای کمک به صنایع آمریکا و بازیافت جایگاه رقابتی آنان در پیش گیرند. از میان این سازمان‌ها می‌توان به شورای تحقیقات ملی، فرهنگستان ملی مهندسی، بنیاد ملی علوم، بسیاری از سازمان‌های صنعتی، و نهادهای آموزشی آمریکا اشاره کرد. تلاش این سازمان‌ها، آنان را متوجه جهان نمود. در گزارش شورای ملی تحقیقات که در سالی ۱۹۸۷ منتشر گردید، پیشنهاد شده بود که باید شکاف دانش و عملکرد را بین مهندسی و علوم از یک طرف، و بین کسب‌و‌کار، و کشاندن تکنولوژی در قالب محصولات و خدمات به صفحه‌ی بازار، به تولید ثروت برطرف گردد.به نظر می‌رسید که در پارادایم‌های صنعتی، سیاست‌های دولتی، و نهادهای آموزشی، ارتباط بین تکنولوژی و کسب‌وکار نادیده گرفته شده است. برنامه‌های آموزشی در رشته‌های مهندسی و مدیریت، و ساختارها و نهادهای صلب مرتبط با آن‌ها، کارایی خود را از دست داده بودند و به بازنگری‌های جدی نیاز داشتند. علاوه‌براین، معلوم شده بود که به برنامه‌های آموزشی دست اولی نیاز است که مدیران و مهندسان را برای برخورد با تحولات تکنولوژیک و نفوذ در بازارهای جهانی آماده سازد. روش‌های جدیدی برای تفکر درباره‌ی این برنامه‌ها و محتویات آن‌ها پیشنهاد گردید. ظهور برنامه‌های جدید تخصصی در زمینه‌ی مدیریت تکنولوژی، یکی از دستاوردهای این خودارزیابی است. مدیریت تکنولوژی، رشته‌های ناظر بر خلق تکنولوژی را به رشته‌های ناظر بر تبدیل تکنولوژی به ثروت پیوند می‌زند.

در حوزه نفت و گاز نیز برخی از کشورهای پیشرو در این زمینه اقدامات خوبی به انجام رسانیده اند که از آن جمله می توان به تدوین استراتژی تکنولوژی صنعت نفت نروژ و تشکیل انجمن انتقال تکنولوژی صنعت نفت آمریکا اشاره داشت. این نمونه ها به همراه تجربیات فراوان دیگر در صنعت نفت و گاز جهان به خوبی نمایانگر حرکت رو به رشد صنعت نفت جهان در این حوزه می باشد. در حوزه مدیریت مخازن نیز با توجه به تنوع متغیرها و ضرورت کسب و بکارگیری تکنولوژیهای بروز و مناسب جهت توسعه میادین و ازدیاد برداشت لزوم توجه به مقوله مدیریت تکنولوژی‌ ضروری می‌نماید.عمده مخازن کشور در نیمه دوم عمر خود به سر می‌برند و نیازمند اعمال روشهای ادیاد برداشت و بکارگیری تکنولوژیهای مناسب در این راستا می‌باشند. این موضوع با توجه به نوع خاص مخازن کشور که عمدتا از نوع کربناته شکافدار می‌باشند با دشواریهایی مواجه می شود. نکته مهم دیگر تحولات بازار و اقتصاد بین الملل است که تاثیرات فراوانی در حوزه تکنولوی خواهد داشت .این تاثیرات در قالب رویش تکنولوژیهای جدید، اقتصادی شدن برخی از تکنولویها و تسریع برخی از تحقیقات و...خواهد شد. درک تحولات مذکور و توجه به نیازمندیها و توانمندیهای داخلی، لزوم توجه به حوزه مدیریت تکنولوژی را دو چندان می‌سازد.در این حوزه به پایش تحولات و روندهای جهانی در حوزه تکنولوژی و بافت آن پرداخته (tech monitoring) و آینده های ممکن و مطلوب را در حوزه مورد نظر بررسی خواهیم کرد (tech foresight) همچنین به ارزیابی تکنولوژیهای موجود و در حال ظهور ،تکنولوژیهای رقیب و مکمل خواهیم پرداخت(tech assessment) و تکنولوژیهای مذکور و روند توسعه آنها را در بافت چند بعدی و پیچیده شان (tech in context) مورد بررسی قرار خواهیم داد و بر این اساس راه ها و گزینه های پیشرو را بررسی خواهیم کرد و مسیر مناسبی را جهت کسب تکنولوژیهای مورد نظر ترسیم خواهیم کرد.(tech strategy)

منبع: مدیریت تکنولوژی، تالیف طارق خلیل، ترجمه کامران باقری

علی رضا عمادی

توسط مهدی یاراحمدی خراسانی

http://athir.blogfa.com