چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

صد سال دموكراسی خواهی در ایران و جهان اسلام


صد سال دموكراسی خواهی در ایران و جهان اسلام

در بزرگداشت سده انقلاب مشروطه در ایران, مرور دستاوردهای یك قرن دموكراسی خواهی در جهان اسلام, كارنامه امیدبخشی را به نمایش نمی گذارد

در بزرگداشت سده انقلاب مشروطه در ایران، مرور دستاوردهای یك قرن دموكراسی خواهی در جهان اسلام، كارنامه امیدبخشی را به نمایش نمی گذارد. در غالب جوامع اسلامی دولت ها مردم خود را نمایندگی نمی كنند و عملا سد اصلی راه نهادینه شدن دموكراسی در این جوامع هستند. گرایش های افراطی و رادیكال بافت اصلی تمایلات مردم را تشكیل می دهند و همچنان بیگانگان قدرتمند و دارای نفوذ، در بسیاری از جوامع اسلامی تصمیم گیرندگان واقعی محسوب می شوند. در بسیاری از كشورهای اسلامی اصولا پدیده توسعه سیاسی تحقق نیافته و در برخی از كشورها نیز روند دموكراسی به پوپولیسم منجر شده و حركت های دموكراسی خواه جای خود را به حركت ها و دولت های پوپولیستی داده اند.

۱۰۰ سال پیش در هنگامه تحولات بزرگ دموكراسی خواهی در اروپا، بخش عمده جهان اسلام دستخوش استعمار و گرفتار دخالت بیگانگان بود. هنگامی كه انقلاب مشروطه ایران به عنوان یكی از اولین حركت های دموكراتیك در سرزمین های اسلامی، جامعه ایران را به سمت حكومت مدرن و جامعه مدنی مدرن می كشاند، تقریبا تمامی كشورهای اسلامی گرفتار فقدان یك دولت مركزی مستقر و مقتدر بودند. عمده سرزمین های اسلامی میان قدرتمندان عالم دست به دست می شد و فروپاشی امپراتوری عثمانی نیز منجر به تولد دولت های كوچك جدید و گسترش قلمرو نفوذ غربیان در كشورهای اسلامی می شد.

در این دوران جنبش مشروطه خواهی تنها حركت مهم در جهان اسلام نبود. در كشورهای تحت استعماری مانند مصر و تونس جنبش های اسلام گرا و ملی گرای تاثیر گرفته از تحولات سیاسی در اروپا، در مسیر مبارزه با استعمار و شكل دادن ساختارهای دموكراتیك ملی و بومی، گام های مهمی برمی داشتند و در هسته باقی مانده از امپراتوری عثمانی، كشمكش میان ملی گرایی قومی و اسلام خواهی، دموكراسی خواهی را تحت الشعاع خود قرار داده بود. اما انقلاب مشروطه ایران، یگانه تحول دموكراسی خواهی در سرزمینی از جهان اسلام بود كه به ظاهر هرگز مستعمره نشده بود و یك دولت مستقر و به ظاهر مستقل آن را اداره می كرد.

انقلاب مشروطه خواهی ایران را می توان نوع ایرانی مواجهه با تمدن غرب نیز تلقی كرد. این انقلاب سازگار با حركت های مشروطه خواهی در كشورهای اروپایی، از اولین حركت های تجددخواهی در جهان اسلام تلقی می شد.

اما همچون تمامی حركت های تجددخواهی در جهان اسلام و به طور كلی سرزمین های شرقی با دو مسئله اساسی مواجه بود مسئله اساسی اول فقدان فرهنگ مردم سالاری در میان مردم و نخبگان و فقدان نهادهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی سازگار با روند دموكراسی در این جوامع بود و مسئله اساسی دوم وجود تعارضات بعضا واقعی و بعضا موهوم میان توسعه سیاسی برگرفته از الگوهای غربی و باورهای دینی و اعتقادی مردم بود. مردم ایران در ۱۰۰ سال گذشته با سه حركت بزرگ انقلاب مشروطه، ملی كردن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ایران در سه فراز اساسی از تحولات دموكراتیك و ملی در جهان اسلام در سه پدیده دموكراسی خواهی، استقلال خواهی واقعی و سازگار كردن دموكراسی خواهی با باورهای دینی، از سایر جوامع اسلامی پیشی گرفتند. بی تردید پیشگامی ملت ایران در هر سه این تحولات، تاثیر زیادی در روند جنبش های دموكراسی خواه و ملی گرا در جهان اسلام و به طور كلی جوامع شرقی داشته است. اما امروز یك قرن بعد از انقلاب مشروطه، بیش از نیم قرن پس از جنبش ملی كردن نفت و بیش از ربع قرن پس از انقلاب اسلامی ایران، در جهان اسلام هیچ ساختار مطلوب سیاسی كه با این سه پدیده به درستی مواجه شده و به نمونه كارآمدی برای سایر جوامع بدل شده باشد وجود ندارد و جمهوری اسلامی ایران نیز نه تنها الگوی جامعی برای جوامع اسلامی محسوب نمی شود بلكه نسبت به توسعه سیاسی جهان توسعه یافته، نارسایی های چشمگیری از خود نشان می دهد و حتی در جهان اسلام، برخی كشورهای فاقد پیشینه تاریخی و تازه از راه رسیده می روند كه در این مسیر از ایران پیشی بگیرند. علت این نابسامانی ها را باید در عوامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در بیشتر جوامع اسلامی و از جمله ایران جست وجو كرد، عواملی كه همه دست به دست هم می دهند تا شكل گیری، ماندگاری، تداوم و نهادینه شدن نهادهای مدنی و دیرپا شدن یك جامعه مدنی قدرتمند را به چالش بكشانند و تحقق آن را ناممكن كنند. چیزی كه اگر شرط تحقق یك حركت بنیادین دموكراتیك نباشد، شرط ماندگاری ساختار دموكراتیك حاصل از آن حركت بنیادین خواهد بود. موفقیت نسبی برخی كشورهای تازه از راه رسیده را هم می توان در همین عوامل جست وجو كرد.



همچنین مشاهده کنید