جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دوره سوم ولادیمیر پوتین, مرکز توجه سیاستمداران


دوره سوم ولادیمیر پوتین, مرکز توجه سیاستمداران

آیا ولادیمیر پوتین برای سومین دوره نیز رئیس جمهور روسیه باقی خواهد ماند یک مقاله تحلیلی آلفا بانک یکی از بزرگترین بانک های روسیه به نوشته کریستوف ویفر درباره جو سرمایه گذاری در روسیه که در ماه گذشته منتشر شده بود, توجه بین المللی را به این مسئله جلب کرد

آیا ولادیمیر پوتین برای سومین دوره نیز رئیس جمهور روسیه باقی خواهد ماند؟ یک مقاله تحلیلی "آلفا-بانک" - یکی از بزرگترین بانک های روسیه - به نوشته "کریستوف ویفر" درباره جو سرمایه گذاری در روسیه که در ماه گذشته منتشر شده بود، توجه بین المللی را به این مسئله جلب کرد. وی در این مقاله می نویسد که سناریوی ایده آل برای سرمایه گذاران، پدیدار شدن مکانیزمی است که اجازه بدهد ولادیمیر پوتین پس از سال ۲۰۰۸، یعنی پس از پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود نیز بر سر قدرت باقی بماند. این تحلیل گر به این تجربه بین المللی که به خوبی برای جامعه تجاری در جهان آشناست اشاره می کند که "در گذشته یکی از مهمترین دلایل اقتصاد موفق و توسعه مند، طولانی بودن دوران قدرت یک رهبر مقتدر بود."علاقه و همهمه حول این موضوع را در داخل روسیه، سیاستمداران داخلی با پیشنهاد قوانین مربوطه افزایش می دهند، هر چند که فعلاً بی نتیجه است. در آخر ماه ژوئن سال جاری مجلس دوما تصحیح "الکساندر موسکالتس" مبنی بر اعطای حق قانونی به پوتین برای شرکت در انتخابات در دوره سوم را رد کرد و چندی پیش نیز "سرگی میرونوف" دبیر شورای فدراسیون، واکنش منفی خود را به پیشنهاد ارائه شده توسط نمایندگان شورای قانونگذاری منطقه پریمورسک اعلام کرد.برخورد منفی سیاستمداران مطرح مسکو به طرح "دوره سوم" کاملاً قابل توضیح است و کلاً بر اساس موضع خود رئیس جمهور می باشد. پوتین به کرات گفته است که "دوره سوم" با قانون اساسی روسیه مغایرت دارد و وی مخالف ایجاد تغییر در قانون اساسی است. وی در فنلاند اظهار داشت که "ثبات تنها بر اساس عملکرد طبق مصوبات قانون بدست می آید."

آیا این بدین معناست که مسئله به همین جا ختم می شود؟ احتمالاً بالعکس، با نزدیک شدن به سال ۲۰۰۸ بحث حادتر می شود و با فراتر رفتن از جمع سیاستمداران، بخش عمده جامعه را نیز فرا خواهد گرفت.

هواداران "دوره سوم" در بین دلایل اصلی خود به این مطلب اشاره می کنند که سیاستمدارانی قابل مقایسه با پوتین در روسیه وجود ندارند و معلوم نیست که در آینده ای نزدیک پدیدار خواهند شد یا خیر. در ضمن کشوری که هنوز از مرز عدم ثبات کاملاً نگذشته است و در سال های دهه ۹۰ حملات انبوه تروریستی را پشت سر گذاشته است، کشوری که دارای مشکلات جدی در روابط بین المللی است، و در حال متحقق ساختن سخت ترین برنامه های اصلاحات اجتماعی-اقتصادی است و با مشقت بسیار جایگاهی ارزشمند را در جهان برای خود می جوید، نیاز به رهبری مقتدر، معتبر و محبوب دارد. پوتین دقیقاً توانست حتی در آغاز اولین دوره ریاست جمهوری خود این گونه رهبری گردد. وی موفق شد که طرح بریزد و وارد عمل شود تا برنامه های ایجاد ثبات سیاسی خود را که به طور قابل ملاحظه ای روسیه را به سوی مدرنیزه سازی در دوران پس از کمونیسم پیش برد، متحقق سازد.در حال حاضر اساسی ترین سوال در رابطه با مشکل "دوره سوم" این است که تا چه حد پوتین به پایان تحقق برنامه های سیاسی خود نزدیک است و تا سال ۲۰۰۸ چه قدر نزدیک خواهد شد. طی این پنج سال رئیس جمهور روسیه موفق شده است اقدامات سازنده بسیاری را انجام دهد و مهم تر از هر چیز توانسته است در روسیه و بر اساس قانون دموکراسی موجود، سیستم اداره پایدار دولت را ایجاد کند که رابطه ای مؤثر و کارآمد را بین ریاست جمهوری و قدرت های منطقه ای، تجارت ملی، دولت، مجلس، احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی برقرار کرده است. این "قدرت عمودی" به روش پوتینی است که به خاطر آن سیاستمداران درجه دوم غربی اغلب از پوتین انتقاد می کنند. به دلایل متعدد نه گورباچوف و نه یلتسین در زمان خود نتوانستند این "عمود" را بسازند و به همین دلیل موفق به ایجاد ثبات سیاسی، بیمه در برابر تجزیه طلبی و بحران های حاد اجتماعی-اقتصادی نشدند که پس از آن نیز هیچ کس از آنان این درخواست را نکرد که بیش از زمان مقرر در کرملین باقی بمانند. تضاد در این است که اگر اصلاحات پوتینی دولت واقعاً ایجاد شده است، پس آفریننده آن با قلبی پاک می تواند کرملین را ترک کند چرا که ماموریت مهم وی به انجام رسیده است، اما در غیر این صورت، بحث درباره "دوره سوم" اساسی جدی خواهد داشت، چه در حال حاضر و چه در آینده.