دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

ازدواج شراکت روحی و عاطفی


ازدواج شراکت روحی و عاطفی

برای هر مرد و زنی ازدواج به منزله آغاز دوباره زندگی است هر دو افکار و آرزوهایی برای این زندگی مشترک دارند و تمایل دارند نقش پررنگی در این میان داشته باشند و هر یک نیز به شیوه خود عمل می کنند

برای هر مرد و زنی ازدواج به منزله آغاز دوباره زندگی است. هر دو افکار و آرزوهایی برای این زندگی مشترک دارند و تمایل دارند نقش پررنگی در این میان داشته باشند و هر یک نیز به شیوه خود عمل می‌کنند.

خانواده و داشتن مسوولیت موهبتی الهی است و نقش زنان در اداره خانه از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.

به همین دلیل ازدواج برای یک زن مفهوم خاصی دارد. به عبارت دیگر، ازدواج برای یک زن بیشتر مفهوم احساسی دارد. برای وی ازدواج به معنی استقلال و خارج شدن از محدودیت‌هایی است که والدین برایش تعیین کرده بودند.

در عین حال او لذت شیرین مادر شدن را نیز تجربه می‌کند. پس او با فرزنددار شدن، شخصیت خود را به عنوان همسر و مادر تکمیل می‌کند.

گفتنی است از نظر یک زن، همسر به معنی امنیت، حمایت، قدرت و فردی صمیمی‌ برای در میان گذاشتن احساسات و افکار است.

بدین ترتیب شوهر کسی است که با او می‌توان هر آنچه را با دیگران حتی والدین، خواهر و برادر نمی‌توان تقسیم کرد در میان گذاشت و به معنی واقعی کلمه شریک شد.

از طرف دیگر، شوهر کسی است که پدر فرزندان اوست. پس نقش او در هماهنگ کردن این نقش‌ها بسیار است. به عبارت دیگر بیشتر این نقش‌ها برای زن از نقطه نظر احساسی حائز اهمیت است.

بنابراین چنانچه زن متوجه شود که همسرش مسائل و احساسات خود را با دیگران در میان می‌گذارد، احساس خوبی نخواهد داشت، زیرا از نظر او همسر یعنی همه چیزش و او خواهان صمیمیت و صداقت با همسرش است و در بسیاری موارد یک حس وابستگی نیز در او شکل خواهد گرفت.

اما اگر شوهر از این مساله طبیعی آگاه نباشد و سعی نکند به همسرش اطمینان خاطر دهد که زندگی مشترکشان در اولویت است مشکلاتی برای زن ایجاد خواهد شد که برخی از آنها عبارتند از:

▪ زن اعتماد و وابستگی خود را از دست می‌دهد.

البته شاید این احساس آشکار نباشد، اما شدت آن به طور قطع کاهش می‌یابد. زن در افکار و روحیات خود دچار استرس و تنش شده و بتدریج به انواع بیماری‌های جسمی ‌و روحی هر چند خفیف دچار می‌شود.

▪ احساس امنیت خاطر او از میان می‌رود.

با توجه به این‌که از نظر زن، شوهرش به معنی امنیت است، وقتی او وابسته به شوهر باشد اما احساس راحتی و آرامش خاطر نکند، از نظر امنیت بویژه امنیت مالی نیز احساس ناامنی خواهد کرد.

▪ احساس خواهد کرد شریک احساسی خود را از دست داده است.

▪ هر چقدر هم زن به والدین، خواهر، برادر و دوستان و آشنایان نزدیک باشد وقتی احساس کند شوهرش از نظر روحی نزدیک به او نیست احساساتی از قبیل خشم، تاسف و نارضایتی بر او مسلط شده و به روحیه او حمله می‌کنند.

▪ احساس اعتماد به نفس در او ضعیف می‌شود.

حتی اگر بسیاری از افراد به او احترام بگذارند از آنجا که وقتی همسرش دور و بر اوست احساس اعتماد به نفس بیشتری می‌کند با نبودش نیز این احساس دچار ضعف می‌شود، پس احساس می‌کند نیاز به تایید و تحسین را از جانب افراد دیگری دریافت کند که همین مساله موجب بسیاری از دلسردی‌ها و دلزدگی‌ها از زندگی مشترک خواهد شد.

▪ نگران ارتباطات خارج از منزل نیز نخواهد بود.

وقتی زنی از جانب همسرش احساس حمایت نکند دیگر ارتباطات خارج از منزل نیز برایش اهمیت چندانی نخواهد داشت. به همین دلیل در بسیاری از موارد اینچنینی، روابط عمومی‌ او نیز دچار مشکل خواهد شد، چرا که دیگر انرژی و وقت کافی برای تقویت و گسترش ارتباط با دیگران را نخواهد داشت.

یادآوری می‌کنیم که زندگی مشترک به معنی شراکت واقعی همه چیز از جمله روح طرفین است و با تحقق این امر احساس شادابی در طرفین ایجاد می‌شود و در غیر این صورت بتدریج رابطه تخریب خواهد شد و این موضوع برای خانم‌ها که از حساسیت عاطفی بیشتری برخوردارند شدت بیشتری می‌یابد.

وقتی زنی احساس می‌کند شوهرش به اندازه کافی با او صادق و صمیمی‌ نیست، احساس جذابیت از جانب او نیز کاهش می‌یابد و بتدریج سعی در دوری از همسرش دارد و از آنجا که افکار و احساسات انسان‌ها موجی تولید می‌کند که دامنه آن طرف مقابل را نیز تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد این موج بتدریج منفی شده و موجب دوری طرف مقابل از وی نیز می‌شود.

اما این فقط بخشی از مشکلات عاطفی میان زوجین است، در صورتی که در پی آن مشکلات اجتماعی بسیاری نیز ایجاد خواهد شد.

در چنین شرایطی چنانچه زن توانایی ترک و جدا شدن از همسر را داشته باشد این کار را خواهد کرد، اما چنانچه این امکان وجود نداشته باشد به طور پیوسته در یک حالت تهاجمی‌ و تدافعی به سر می‌برد که این مساله نه تنها امکان تجدید رابطه و اصلاح آن را دشوار می‌کند، بلکه به طور غیرمستقیم بر روحیه فرزندان نیز تاثیرخواهد گذاشت.

در بسیاری از کشورها که ازدواج‌ها از طریق والدین تنظیم و اداره می‌شود شاید امکان صمیمیت روحی پس از ازدواج افزایش یابد، زیرا طرفین در آغاز زندگی مشترک امکان تاثیر روحی بر یکدیگر را پیدا می‌کنند. پس باید این کار با آگاهی کافی انجام شود. در غیر این صورت احساس راحتی و آرامش در خانواده ایجاد نخواهد شد. طرفین منتظر خروج از منزل و راحتی بیشتر خواهند بود. خشونت و پرخاشگری افزایش می‌یابد. احساس محبت و عشق درونی طرفین سرکوب می‌شود.

فرزندان بخوبی متوجه عدم رضایت والدین در زندگی شده و در مواردی احساس گناه می‌کنند که همین مساله نیز می‌تواند منشأ بسیاری از کجروی‌ها شود.

در نهایت نیز زوجین بظاهر در کنار هم زندگی می‌کنند، اما به واقع از نظر عاطفی از یکدیگر طلاق گرفته‌اند و عشق و گذشت نیز در چنین خانه‌ای جایی نخواهد داشت.

پس بهتر است مراقب تاثیر رفتار و کردار خود بر همسرمان باشیم تا شاید بتوانیم با کمی‌ محبت و توجه احساس خوشبختی و امنیت را به خانواده خود هدیه دهیم

مترجم : سحر کمالی‌نفر}

منبع:rd. com