جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آلام ”اریکسون“


آلام ”اریکسون“

در جام جهانی ۱۹۹۸ بازیکن نادانی به نام بکهام دچار رفتار بچه گانه شد تا انگلستان در عین شایستگی از صعود به مراحل بالاتر بازبماند و این بار وین رونی همان اشتباه را تکرار کرد و سبب شکست انگلستان شد شاید او هم مثل بکهام, ۴ یا ۸ سال زمان ببرد تا یاد بگیرد اینگونه کارهای احمقانه را کنار بگذارد اما آیا آن موقع توان بدنی و جسارت امروز را خواهد داشت

قصه مرد سوئدی تیم ملی انگلستان پایان خوشی نداشت و با کوله‌باری از غم از جزیره رفت. حالا انگلیسی‌ها به‌قدر کافی فرصت دارند تا ببینند چه بر سر تیمشان رفته است. البته منوط به اینکه دچار یأس فلسفی نشوند؛ چرا که بهترین تیم تاریخشان باز هم نتوانست در رقابت‌های جام جهانی توفیقی پیدا کند؛ توگوئی فوتبال آنها طلسم شده است.

در جام جهانی ۱۹۹۸ بازیکن نادانی به‌نام بکهام دچار رفتار بچه‌گانه شد تا انگلستان در عین شایستگی از صعود به مراحل بالاتر بازبماند و این بار وین رونی همان اشتباه را تکرار کرد و سبب شکست انگلستان شد. شاید او هم مثل بکهام، ۴ یا ۸ سال زمان ببرد تا یاد بگیرد اینگونه کارهای احمقانه را کنار بگذارد؛ اما آیا آن موقع توان بدنی و جسارت امروز را خواهد داشت؟ اینجا است که آن مثل معروف یادآوری می‌شود: ”افسوس که جوانان نمی‌دانند و پیران نمی‌توانند“. با وجود این، شاید انگلستانی‌ها دلیلی نبینند که اریکسون را مقصر ندانند. به هر حال پیروزی و شکست تحت هر شرایطی به مربی تیم بازمی‌گردد و این قضیه در مورد اریکسون هم صدق می‌کند. هنوز چند روزی بیشتر از بازی پرتغال و هلند نگذشته و همگان دیدند چطور پرتغالی‌ها با وجود اینکه در دقایق بسیاری یک بار کمتر داشتند، مقابل هلند تاب آوردند تا به مرحله یک‌چهارم نهائی گام گذارند.

اریکسون در طول این چند سال به‌قدر کافی در فوتبال انگلستان ماجرا داشته تا برای مورد انتقاد واقع شدن، گزک به دست انگلیسی‌ها بدهد. مطمئناً در انگلستان از او به‌عنوان یک مربی خوب یاد نخواهد شد. او قرار است ماجراهای خود را کتاب کند و از این راه هم سود هنگفتی به جیب بزند. اریکسون البته چندان به انگلیسی‌ها بدهکار نیست. اسکولاری گفت به این دلیل به انگلستان نرفته، زیرا در روزی که قرار بوده با این تیم وارد مذاکره شود، از دست عکاس‌های مزاحم انگلیسی کلافه شده است. اریکسون هم دوران خوبی را در فوتبال انگلستان سپری نکرد و بارها و بارها در زندگی خصوصی‌اش دخالت کردند تا او را به ستوه آوردند. از ماجرای روابط عاشقانه این مربی با ”اولریکا جانسون“ گرفته تا ارتباط با ”فاریا آلام“ منشی اتحادیه فوتبال و البته ماجرای ”شیخ قلابی“ و درگیری‌های متعدد بر سر حضور رونی در تیم ملی با فرگوسن، همه و همه، مسببات نگرانی او را فراهم آورده بود. کار کردن در انگلستان پوست کرگدن می‌خواست که او نداشت. چه‌بسا او از این پس به سرزمین مادری‌اش بازگردد و تیمی از آنجا - شاید هم تیم ملی سوئد - را رهبری کند. برای مربی متشخصی چون اریکسون همیشه کار هست.

انگلیسی‌ها حالا باید دوباره صبر کنند؛ مثل همیشه. شاید آنها باید در نوع ستاره‌پروری خود هم تجدیدنظر کنند. بازیکنانی مثل لمپارد، جرارد و رونی، برای روزهای بزرگ، بازیکنان بزرگی نشان ندادند. شاید انگلیسی‌ها بازیکنانی می‌خواهند که نامشان بر بازی آنها سنگینی نکند. پرتغال با بازیکنانی به مراتب سطح پائین‌تر مقابل انگلستان صف‌آرائی کرد - البته به لحاظ شهرت - اما بهتر بازی کرد. انگلستان از همان بازی با ترینیداد و توباگو باید می‌فهمید بازیکنان خوبی به خدمت ندارد. بازیکنانی که در زمین فوتبال، فوتبالیست باشند نه مانکن.

چه‌بسا اگر لمپارد نیمی از بازی باشگاهی خود را انجام می‌داد، انگلستان در بازی با پرتغال برنده از زمین خارج می‌شد، البته کوتاهی از اریکسون است. همیشه حق با تماشاگر است. او باید از مدت‌ها قبل به نفراتی مانند آرون لنون بازی می‌داد و تیمی می‌ساخت که کمتر اسم داشته باشد و در عوض بیشتر بازیکن داشته باشد.

اریکسون باید از دل رقابت‌های لیگ برتر بازیکنانی به مراتب بهتر از بکهام را انتخاب می‌کرد. خیلی از کارشناسان که اغلب بریتانیائی هم هستند به او خرده گرفتند که چرا از بکهام استفاده می‌کند و این رابطه از مدت‌ها است که بر همگان عیان شده تا آنجا که انگلستان مجبور شد با کاپیتانی در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۰۶ حضور پیدا کند که کاپیتان مقتدری نبود. در انگلستان چیزی که زیاد است بازیکن است. اما اریکسون نتوانست بهترین‌ها را انتخاب کند و این چه‌بسا به آلامی بازمی‌گردد که در فوتبال این کشور برایش درست کرده بودند؛ آلامی که در نهایت، هم انگلستان و هم اریکسون را غرق کرد.