جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاد بر مبنای ارزش های الهی


اقتصاد بر مبنای ارزش های الهی

یکی از عوامل بسیار حساس و حیاتی در امر تخصیص و توزیع منابع محدود در اختیار جامعه, نوع تعریف و تصور آن جامعه از مفهوم خوشبختی و سعادت است

یکی از عوامل بسیار حساس و حیاتی در امر تخصیص و توزیع منابع محدود در اختیار جامعه، نوع تعریف و تصور آن جامعه از مفهوم خوشبختی و سعادت است. وقتی خوشبختی تعاریف متعدد و مختلف داشته باشد، سازوکارها و شیوه های دستیابی به آن نیز متفاوت خواهد بود . اصولا مفهوم خوشبختی و رفاه مطرح در علم اقتصاد را، جهان بینی تعیین می کند . پاره ای از مسائلی که جهان بینی می کوشد برای آنها پاسخی در خور بیابد عبارتند از: چگونگی آفرینش کاینات، معنا و هدف زندگی انسان ها، مالکیت نهایی و اهداف منابع محدود در اختیار انسان، حقوق و تکالیف افراد و خانواده ها در قبال همدیگر و نسبت به محیط فیزیکی و اجتماعی شان .نوع پاسخ به این پرسش ها، آثار پر دامنه ای بر اندیشه و رفتار آدمیان دارد و به چارچوب های نظری و توصیه های سیاستی متعددی منتهی می گردد . برای نمونه، اگر باور این باشد که کاینات به خودی خود آفریده شده اند و انسان در برابر هیچ کسی مسئول نیست، در این صورت انسان ها مختارند هر طور که می خواهند زندگی کنند . هدف از زندگی تامین منافع شخصی و نیل به حداکثر ثروت و ملاک خوشبختی، میزان برخورداری از لذایذ جسمانی و تمایلات نفسانی خواهد بود . بقای انسان شاید بهنجارترین الگوی رفتاری بوده و قضاوت های ارزشی، محلی از اعراب نخواهند داشت .

اما بی شک در سال های اخیر ناکارآمدی نظریه اقتصادی غرب نیز آشکار شده است چرا که امروز اقتصاد غرب در بحرانی جانکاه قرار دارد و اعتراضات مردمی روز به روز در این کشور ها افزایش می یابد.از این روست که می توان گفت به دلیل نقدهای فلسفی به نظریه اقتصاد سرمایه داری و همچنین بروز بحران های جدی در این نظام به نظر می رسد که جوامع باید به نظریه های اقتصادی مبتنی بر نیازها و همچنین فرهنگ خود دست پیدا کنند که در این میان بی شک نظریه اقتصاد اسلامی یکی از نظریه های غنی و قوی است که می توان جایگزینی برای نظام سرمایه سالار غرب باشد.

در واقع قطار پیشرفت در هر جامعه حرکت اولیه خود را باید از ایستگاه های داخلی آغاز کند. با این حساب پاسخ درست و واقع بینانه ای که به نیاز های اقتصادی جامعه ما داده می شود نمی تواند یک کپی برداری صرف از فرهنگ توسعه اقتصادی درغرب باشد.جامعه سنتی و اسلامی ما خود دارای یک سری اهداف ، آرمان ها و بن مایه های فکری است که می بایست تمامی فعالیت های توسعه ای آن در چارچوب این مفاهیم انجام بگیرند.به عنوان مثال مفهومی که از عدالت در دین شریف اسلام برگرفته می شود با تعریف عدالت در جامعه لذت گرا و منفعت طلب که اساس بنیان خود رادر تامین فرصت برای کسب هرچه بیشتر سود افراد قرار داده است بسیار متفاوت است .در فرهنگ اقتصادی اسلام پیرامون واژه عدالت مفاهیم گسترده ای مطرح می شود.در واقع در توسعه عدالت اسلامی ضمن توجه به مسائلی مانند ایجاد فرصت های برابر برای رشد اقتصادی افراد مفاهیم والای اخلاقی نیز مطرح می گردد.نقش یک فرد در سیستم اقتصاد اسلامی همواره باتوجه به موضوعاتی مانند زکات ، خمس ، وقف ، اطعام ایتام و حتی ولایت پذیری تعریف می شود.

به عبارت دقیق تر با آنکه در میان جهان بینی های اکثر ادیان مهم جهان مخصوصا اسلام، مسیحیت و یهود، نکات مشترک بسیاری وجود دارد، نمی توان گفت که در مورد جهان بینی اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف نیز این قضیه مصداق دارد . جهان بینی های این دو نظام از ریشه با هم متفاوتند . جهان بینی اسلامی یک جهان بینی سکولاریستی، غیر ارزشی، مادیگرایانه و یا معتقد به دارونیسم اجتماعی نیست، بلکه بر مفاهیمی استوار است که با اساس این دکترین ها در تضاد قرار دارد . جهان بینی اسلامی برای ارزش های اخلاقی، اخوت انسانی و عدالت اجتماعی اقتصادی اهمیت بیشتر قائل است و در امر رسیدن به آرمان خود نه به دولت و نه به بازار بر هیچ یک اتکای کامل ندارد و بلکه بر نقش مختلط ارزش ها، نهادها، بازار، خانواده ها، جامعه و دولت برای دستیابی به آرمان تامین و تضمین خوشبختی همگانی، پای می فشارد . تاکید جهان بینی اسلامی عمدتا بر دگرگونی اجتماعی از راه اصلاح افراد و جامعه معطوف است; اصلاحی که بدون آن هم بازار و هم دولت حاصلی جز تشدید نابرابری ها نخواهند داشت . بنیادی ترین اصل اسلامی آن است که کاینات و مافیها، از جمله انسان، آفریده خداوند یکتای بی همتاست . انسان ها خلیفه خدا بر زمین و برادران همدیگرند .

هیچ کسی را بر دیگری از لحاظ نژاد، جنس، ثروت یا قدرت برتری نیست . انسان در این سرا مسافری است که به سوی مقصد نهایی اش در جهان دیگر ره می سپرد امروزه بنیان های نظام سرمایه داری در غرب که شالوده توزیع ثروت و قدرت را تعیین می کند بر اساس منفعت گرایی افراد در جامعه شکل گرفته است.اصول اقتصادی این نظام نیز بر پایه ربا ، مشاغل کاذب و ایجاد ذائقه های مصنوعی در جوامع برای کسب هرچه بیشتر درآمد تدوین یافته است.از همین روست که می توان گفت نظام سرمایه داری لیبرال پاسخی واقعی به نیاز های اقتصادی جوامع سنتی و

علی الخصوص کشورمان نیست چرا که نظامی مبتنی بر نفسانیت انسان نمی تواند در یک جامعه والانگر و اسلامی پیاده شود.البته غالب نقدهایی که امروز بر نظام سرمایه داری وارد می شود در خصوص فلسفه اقتصادی این تمدن است که باآزاد سازی هوس و شهوت انسان ها را حریص به کسب پول می کند.