جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

دلسردی ازبکستان از غرب


ازبکستان, این کشور بسیار مهم استراتژیک در آسیای مرکزی چنان از غرب رنجیده است که نیروهای مسلح غربی را از خاک خود بیرون راند

چندی پیش، ازبکستان استفاده از خاک و حریم هوایی خود به منظور حمایت از عملیات نظامی در کشور همسایه اش (افغانستان) را برای متحدان ناتو ممنوع کرد. پافشاری مقامات ازبکستان از این بود که اعضای پیمان (بویژه آلمان و اسپانیا) تا اول ماه ژانویه این کشور را ترک کنند. تاشکند از ایالات متحده که در عملیات ضدتروریستی اختصاصی در افغانستان شرکت دارد، پیشتر خواسته بود که پایگاه نظامی «خان آباد» را تخلیه کند که چنین هم شد.

نمایندگان ناتو و آمریکا این رفتارها را به عنوان واکنش بسیار بیمار ازبکستان در مقابل انتقاد غرب از وضعیت حقوق بشر در این کشور تعبیر می کنند و به همه کسانی که حاضرند به حرف های آنها گوش بدهند، اطمینان می دهد که در هر صورت، امکانات حمایت لجستیکی عملیات آنها در افغانستان دچار اشکال نمی شود. اما تحلیلگران مستقل نظامی، نظری مخالف ابراز می دارند.

البته حرف بر روی این دو نظر مخالف نیست، بلکه موضوع جالب توجه، همان عقیده راسخ واشنگتن و اتحادیه اروپا است به اینکه رنجش خاطر یک کشور به خاطر انتقاد از وضعیت دموکراسی آن می تواند دلیل اصلی سردی شدید روابط و حتی قطع آن بشود. چون می بینیم کم نیستند کشورهایی که از لحاظ سطح آزادی های شهروندی در پایین جدول رده بندی های وزارت امور خارجه آمریکا قرار داشته اند و دارند. ولی آمریکا در عین حال، روابط بسیار دوستانه ای با آنها داشته است و دارد. به نظر می رسد که نه واشنگتن و نه تشکیلات مدیریتی اتحادیه اروپا در پی تجزیه و تحلیل عمیق تر در مورد علت موضع تاشکند نیستند، چون بیم دارند که دلایل ازبکستان برای اینگونه رفتارش چندان باب میل غرب نباشد.

به سال های ۹۰ میلادی بازمی گردیم؛ به زمانی که ازبکستان دیگر به عنوان یک کشور مستقل، خود را بازیگر مطمئنی در اقتصاد آسیای مرکزی احساس می کرد. ذخایر و منابع طبیعی این کشور بویژه پنبه، اورانیوم و طلا لقمه چربی برای شرکت های غربی بود، برای همین، این شرکت ها اقدام به گشایش شعبات خود در این کشور کردند. همچنین وضع ژئوپولتیکی سودمند این کشور امکان می دهد که دو کشور وسیع روسیه و چین، یعنی کارشناسان نظامی ناتو زیر نظر گرفته شود.

«اسلام کریم اف» رئیس جمهوری ازبکستان، سیاستمدار باتجربه و با انعطاف به روش شرقی، قبل از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک، چنان امکانات مطلوبی را برای نظامیان و سرویس های ویژه آمریکا فراهم کرده بود که در هیچ یک کشور آسیای مرکزی نبود. مورد خاص، این بود که حتی قبل از حمله به افغانستان، پنتاگون و سیا، هوس دستگیری بن لادن را در داخل ازبکستان داشتند. گروه های جست وجو، کار خود را از ازبکستان آغاز کردند و هواپیماهای اطلاعاتی بدون سرنشین آمریکا «پریدیتور» از آنجا پرواز می کردند. پس از ۱۱ سپتامبر، تاشکند جهت گیری سیاست خارجی خود را به یکباره به سمت ایالات متحده چرخاند و پایگاه هوایی «خان آباد» و فرودگاه کمکی «کوکویتی» را در اختیار آمریکا قرار داد. همزمان، نیروی هوایی آلمان در پایگاه «ترمز» مستقر شد. بدین ترتیب، ازبکستان به شکل اساسی جزو سیستم حمایت منافع نظامی _ استراتژیکی آمریکا و ناتو در آسیای مرکزی قرار گرفت.

سیاست خارجی تاشکند در آن هنگام بر اساس مکانیسم عمل الاکلنگی استوار بود، یعنی وقتی یک طرف به بالا می رفت، طرف مقابل باید به پایین می رفت. از سال ۱۹۹۹ تا ،۲۰۰۲ ازبکستان توانست از قرارداد امنیت دسته جمعی که بین روسیه و تعدادی از کشورهای اتحاد شوروی سابق امضا شده بود، خارج شود و به عضویت گروه متحد گرجستان، اوکراین، ازبکستان، آذربایجان و مولداوی درآید. کریم اف با برخورداری از عنوان رئیس جمهوری مادام العمر با این فرمول انگلیسی هم عقیده است: یک کشور، دوستان دائمی ندارد، فقط منافع دائمی دارد. در همان سال ها، عقربه جهت نمای این منافع، آشکارا به سوی ایالات متحده متمایل شد.

●اما دوستی با واشنگتن برای تاشکند حاصل نشد، چرا؟

وقایع «اندیجان» زمانی که ناآرامی های منجر به کشتار در تاشکند اتفاق افتاد، ظاهراً بهانه ای برای قطع روابط شد. تعداد قربانیان و همین طور ویژگی خود این واقعه، در غرب و در نزد مقامات رسمی ازبکستان به گونه ای کاملاً متضاد تعبیر و تفسیر شده بود. آمریکا و اتحادیه اروپا رویداد مزبور را سرکوبی شدید آشوب های اجتماعی مردم توسط دیکتاتوری تاشکند می دانستند، ولی کریم اف، سازمان اسلام گرای رادیکال «آکرومییا» و تحریک کنندگان غربی را عامل آن می دانست.

البته حقیقت امر همیشه در حد وسط است. واقعیت این است که قبل از بروز این آشوب، محاکمه گروه بازرگانان محلی و اعضای «آکرومییا» که از طرف یک سازمان مخفی اسلام گرا تغذیه می شدند، انجام شده بود. در عین حال، اوضاع اجتماعی _ اقتصادی ازبکستان، پرجمعیت ترین کشور آسیای مرکزی، بی ثبات است. بیش از ۸۰ درصد ازبک ها و اقوام دیگر در این کشور زیر خط فقر زندگی می کنند و حدود ۴۰ درصد آنها با درآمد چند دلار در ماه زندگی می کنند. پس به نظر می آید که محیط مساعدتری برای تکثیر رادیکالیسم وجود داشته باشد.

با وجود همه اینها، اصلاً موضوع حقوق بشر نیست که در روابط دوستانه تاشکند و واشنگتن فاصله ایجاد کرده است. در مرکز این فاصله، تفکر ویژه دولت کنونی آمریکا است که به مشتریان خود در سرتاسر جهان به ترتیب اولویت به عنوان انتخاب های موقتی برای اجرای سیاست های خود می نگرد و وقتی که کارش تمام شد و دیگر نیازی به آنها ندارد، باید جایگزین دیگری برایشان پیدا کند. واشنگتن به خوبی می دانست که بعد از استقرار پایگاه هایش در خاک ازبکستان دیگر نیازی به «اسلام کریم اف» نیست و رهبر قابل کنترل تر دیگری باید جایگزین او شود.

عملاً این موضوع در یک سلسله عملیات خشن و غرورآمیز نشان داده شده است. واشنگتن از پرداخت اجاره بهای قابل ملاحظه پایگاه های ازبکستان خودداری کرده است. مجازات های اقتصادی و سیاسی علیه مقامات رسمی تاشکند برقرار شده بود که اوج آن، تهدید به پرونده سازی علیه «اسلام کریم اف» در دادگاه بین المللی بود.

به طور کلی، این سوء ظن به وجود می آید که ایالات متحده، امروز سیاستی را اجرا می کند که دقیقاً الگوی سیاست اتحاد شوروی در سال های ۲۰ و ۳۰ میلادی است. در آن زمان، اتحاد شوروی خواهان تحولات انقلابی رژیم ها در کل جهان به الگوی سوسیالیستی بود که اندیشه پردازان مسکو، آن را اوج عدالت اجتماعی می دانستند.

امروز، ایالات متحده به لغزش ناپذیری تصورات خود در مورد دموکراسی اطمینان صد درصد دارد و از همه اهرم ها، چه نظامی و چه بین المللی حقوقی، بهره می جوید تا رژیم ها و رهبران کشورها را به صلاحدید خود تغییر دهد. ولی وضعیت ازبکستان در این میان، کمی انعطاف ناپذیر شده است.

ترجمه: شهلا محمدی جاهدی منبع: خبرگزاری ریانووستی