چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و


زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و

به خاطر عشق است که فداکاری می کنم به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنائی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبائی را می پرستم به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم, او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم عشق هدف حیات و محرک زندگی من است زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام

... عشق است که روح مرا به تموج وا می‌دارد، قلب مرا به جوش می‌آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می‌کند، مرا از خودخواهی و خودبینی می‌رهاند، دنیای دیگری حس می‌کنم، در عالم وجود محو می‌شوم، احساسی لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می‌کنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می‌ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می‌برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است. برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی، که مدتهاست با آن آشنام. ولی برای اولین بار وصیت می‌کنم. خوشحالم که در چنین راهی به شهادت می‌رسم. خوشحالم که از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترک گفته ام. علائق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره کرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت می‌روم..."زندگی حماسه‏ آفرین و پرفراز و نشیب دکتر مصطفی چمران از مقاطعی بسیار گوناگون و حساس شکل گرفته است، شرایط خاص هر مقطع کاملاً قابل دقت است، زمانی در دوران مبارزات ملی‏ شدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از کودتای ۳۸ مرداد، سالیانی چند در آمریکا، سپس در مصر و بعد از آن دوران حماسه ‏ساز لبنان، در کنار مرزهای اسرائیل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در وطن و میهن اسلامی خود در مسئولیت‏ها و مأموریت‏های مختلف، عمر پرجوش و تحرک و انسان ‏ساز خود را سپری ساخت. این مقاطع با هم بسیار متفاوتند، ولی آن چه که همه این ادوار را به هم ارتباط می‏بخشد، خط فکری او، اعتقاد خالصانه و شیدایی او برای تکامل روح انسانی و اوج ‏گرفتن از این دنیای خاکی و وصول به معشوق و لقای حق بوده است. او لحظه‏ ای آرام نداشته است، خود را وقف خدمت به خلق و جهاد در راه خدا نموده و از هیچ کس و هیچ چیز جز خدای تعالی انتظار و ترس و باکی نداشت. سراپا عشق بود، محبت بود، شور بود، تلاش خالصانه بود، مبارزه بود، خودسازی بود، انسان‏ سازی بود، سازمان‏دهی بود، درد و غم و رنج بود، تنهایی و پرواز بود، فریاد بود و بالأخره شهادت بود.

● فرازی از سالهای زندگی چمران

مصطفی چمران که در سال ۱۳۱۱ تولد یافت، دوران کودکی و ابتدایی را در دبستان انتصاریه تهران خیابان ۱۵ خرداد - عودلاجان و دوران متوسطه خود را در دبیرستان‏های دارالفنون و البرز سپری ساخت و سپس وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۳۵ در رشته برق فارغ ‏التحصیل و شاگرد ممتاز گشت. او همیشه در تمام دوران تحصیل پیشتاز و نمونه بود، علاوه بر آن‏ که در همه مبارزات سیاسی و مذهبی حضوری فعّال داشت؛ نمونه‏ای از یک نوجوان و جوانی پاک، پرتلاش، عمیق و برای همه دوست ‏داشتنی بود. با استفاده از بورس شاگرد اولی برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و ابتدا در دانشگاه تگزاس درجه فوق ‏لیسانس مهندسی برق و سپس در یکی از بزرگ ‏ترین و مهم‏ ترین دانشگاه ‏های معروف آمریکا«برکلی»، در کالیفرنیا و با همراهی برجسته‏ ترین اساتید فیزیک، دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما با عالی‏ترین نمرات دریافت نمود و مدتی در یکی از مراکز مهم تحقیقاتی روی زمین در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام، سرگرم تحقیق روی پروژه‌ها‌ی بزرگی، در زمان خود بود.باز هم در کنار این مسیر تحسین ‏برانگیز و کم ‏نظیر، پایه ‏گذار و سازمان ‏دهنده مبارزات ضد استعماری و ضد رژیم طاغوتی شاه و پایه گذار فعالیت‏های گسترده اسلامی در آمریکا بود. بعد از شکست اعراب در جنگ ۱۹۶۷، دنیای وسیع آمریکا بر او تنگ می‏نمود و برای فراگیری فنون نظامی و جنگ‏های چریکی راهی اروپا، الجزایر و مصر شد و مدت دو سال در مصر ماند. بعد از فوت جمال عبدالناصر به دعوت امام موسی صدر رهبر وقت شیعیان لبنان به سرزمین فاجعه، درد و رنج مسلمین به ‏ویژه شیعیان لبنان قدم نهاد و در جنوب لبنان، شهر صور و کنار مرزهای اسرائیل رحل اقامت افکند ولی او در همه جای لبنان حضور داشت، هر کجا که خطر بود، بلا بود و قیام بود، دکتر چمران نیز در پیشاپیش مردم بی‏پناه لبنان حضور داشت. در لبنان پایه ‏گذاری سازمان‏های چریکی مسلّح را بر عهده گرفت که هم‏زمان با روشنگری اسلامی و مذهبی و تقویت روحیه و اعتقادات اسلامی و مکتبی، ورزیده‏ ترین، زبده‏ ترین و شجاع ‏ترین رزمندگان اسلام را تربیت نمود که فرزندان و شاگردان آن‏ها امروز نیز در لبنان براساس همین اعتقادات و روحیه شهادت ‏طلبی، حماسه ‏ها می‏ آفرینند.پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشتاقانه همراه با گروه ۹۳ نفره نخبگان مذهبی و سیاسی لبنان به ایران آمد و به دیدار امام بزرگوار خود شتافت و بنا به توصیه امام راحل در ایران ماند. با آن‏ که در استمرار برنامه‏های خود در لبنان نیز دخالت داشت، در ایران نیز به دستور امام (ره) از پایه‏ گذاران سپاه بود و سپس در فرو نشاندن توطئه ‏های خطرناک و جدایی‏ طلبانه دشمن در کردستان با آن ‏که معاون نخست ‏وزیر بود، لباس رزم بر تن کرد و سلاح بر دوش گرفت و با سازمان‏ دهی و به‏ کارگیری نیروهای مسلّح و بخصوص مردمی، به خنثی ‏سازی توطئه‏‌ها‌ی سخت دشمنان برآمد و نام خود و پاوه و حوادث حماسه ‏ساز آن و فرمان تاریخی امام خمینی (ره) را برای همیشه در تاریخ ثبت نمود.

با آغاز جنگ تحمیلی راهی خوزستان شد و فرماندهی نیروهای داوطلب مردمی و نظامی را تحت عنوان «ستاد جنگ‏های نامنظم» بر عهده گرفت و کتابی قطور از رشادت‏ها، شهادت‏ها، حماسه ‏ها و مقاومت‏‌ها‌ را قلم زد. بالاخره در حالی ‏که نام او و نیروهای رزمنده و شجاع او به دوستان روحیه می ‏بخشید و پشت دشمنان متجاوز را می‏لرزاند. در ظهر هنگام روز ۳۱ خردادماه ۱۳۶۰، در روستایی به ‏نام «دهلاویه» در نزدیکی سوسنگرد با ترکش خمپاره دشمن، شهادت را در آغوش کشید و به اوج و عروج پرکشید و به لقاءاللَّه رسید و به ‏سوی معبودش شتافت تا عند ربهم یرزقون شود.

یادش گرامی باد و راهش پایدار