شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

با خالق جوکر


با خالق جوکر

جری رابینسن, در هفده سالگی می خواست روزنامه نگاری بخواند رفت نیویورک دانشگاه کلمبیا تابستانش بستنی می فروخت یک کاپشن تابستانی داشت که پشتش را نقاشی کرده بود

اولین بار در بهار ۲۰۰۱ بود که نامه‌ْگاری‌مان شروع شد. آخر او مسوول و بنیان‌گذار سندیکای کارتونیست‌ها و نویسندگان بود که کاریکاتوریست‌ها و کارتونیست‌های غیر آمریکایی کارهای‌شان از طریق سندیکای او می‌توانست وارد بازار آمریکا بشود.

بعدا سندیکایش با سندیکای نیویورک تایمز جفت و جور شد و کارها به دست پسرش، جنس، افتاد.

درباره‌اش زیاد خوانده بودم. می‌دانستم در سال‌های اولیه آغاز پروژه "بت‌من" در "دی.سی.کامیکس" عضو مجموعه بود و یکی دو تا شخصیت هم به آن مجموعه اضافه کرده بود. بعدا در کتاب شخصیت‌های منفی کامیکس، خواندم که "جوکر"، یکی از خشن‌ترین و وحشتناک‌ترین این کاراکترها مخلوق رابینسن جوان بوده است.

● چگونه حرفه‌ای شد

جری رابینسن، در هفده سالگی می‌خواست روزنامه‌نگاری بخواند. رفت نیویورک. دانشگاه کلمبیا. تابستانش بستنی می‌فروخت. یک کاپشن تابستانی داشت که پشتش را نقاشی کرده بود. روزی یک نفر دستی روی شانه‌های جوان لاغر اندام می‌گذارد و می‌گوید این را خودت کشیده‌ای؟ هفته بعدش جری رابینسن به پیشنهاد ناشر "بت‌من" عضو مجموعه شد.

او کار را با هفته‌ای ۲۵ دلار آغاز کرد و در سال‌های ۱۹۴۰-۴۱ کاراکتری را خلق کرد که جزء ثابت داستان‌های بت‌من شد. جوکر شخصیتی منفی بود که از همه شخصیت‌های منفی کارهای کامیکس آن زمان خشن‌تر و بی‌رحم‌تر و عجیب‌تر بود:

"می‌خواستم کاراکتری خلق کنم که منحصر به فرد باشد. هم خندان بود، و جوک می‌گفت، و هم در یادها می‌ماند، پس دیدم جوکر که روی ورق بازی هم هست اسم خوبی است. در عین حال جوکر شخصیتی بود در حد و اندازه بت‌من. کسی بود که واقعا می‌توانست به بت‌من آسیب برساند. در دهه‌های پیشین گانگسترهای زیادی در آمریکا معروف شده بودند، ولی می‌خواستم جوکر گانگستری باشد فراتر از آنها. من ادبیات خوانده بودم، اساطیر را می‌شناختم، پس بایستی کاری می‌کردم کارستان."

جوکر البته تنها شخصیت سینمایی جری نبود. او بعدا روی شخصیت "رابین" هم کار کرد. پارسال به شوخی از او پرسیدم آیا اسم رابین را از روی فامیل خودش برداشته بود؟

به سال‌های جنگ اشاره کرد و روزگاری که برای روحیه دادن به سربازان آمریکایی به برلین رفته بود. از سربازان و اسرای نازی عکس انداخته بود. همان روزی که برلین شرقی و غربی شد. و شانس آورده بود که در طرف شرقی گیرش نیانداخته بودند.

● ازدواج

همسر جری رابینسون، دبیر جوان یکی از روزنامه‌های نروژ بود. بورسی گرفت و به آمریکا آمد برای ادامه تحصیل در روزنامه‌نگاری. تصادفا همدیگر را در نیویورک دیدند و دبیر جوان که شاید قرار بود روزی روزگاری سردبیر روزنامه‌اش بشود، با جری ازدواج کرد. سال‌ها بعد همان روزنامه نروژی می‌خواست از سندیکای جری رابینسن کاریکاتور مطبوعاتی بخرد. جری به شوخی به آنها می‌گوید که او سردبیر آینده‌شان را قر زده و آیا هنوز امکان شغلی برای همسرش دارند؟

● یک عمر بت‌من

جری با ۲۵ دلار در هفته آغاز کرده بود. در نمایشگاه‌های اینچنینی می‌توانست پولی جمع و جور کند. برای مردم بت‌من می‌کشید و جوکر. ان سال‌ها نسخه‌ای ۳ دلار. شاید صد تا بت من در یک رو می‌شد ۳۰۰ دلار و به اندازه سه ماه کاسبی کرده بود. زندگی در نیویورک دهه ۴۰ هم حال و هوای خودش را داشته، بخصوص برای این جوان ساکن برانکس. او خانه‌ای در همان محله رئیسش اجاره کرده بود.

بعدها آرام آرام وضعش بهتر شد و خانه‌ای در ساحل شرقی روز هادسن خرید. دیروز می‌دیدم که پیرمرد برای مردم جوکر پیر شده را می‌کشید! گرفتن نسخه غیر کپی برای کسانی که کامیکس را می‌شناسند موهبتی بود.

نیک‌آهنگ کوثر