کلاغ کوچولو

سال ها پیش در باغ بزرگی پرندگان بسیاری زندگی می کردند. در این باغ کلاغ کوچکی بود که دوست داشت قشنگ ترین کلاغ دنیا باشد. یک روز که کلاغ در باغ پرواز می کرد پری مهربان را در آسمان …

سال ها پیش در باغ بزرگی پرندگان بسیاری زندگی می کردند. در این باغ کلاغ کوچکی بود که دوست داشت قشنگ ترین کلاغ دنیا باشد. یک روز که کلاغ در باغ پرواز می کرد پری مهربان را در آسمان دید که به او گفت: تو یک روز خیلی زیبا می شوی. پری گفت: تو نباید این راز را به کسی بگویی تا آرزویت برآورده شود. اما کلاغ کوچولو حرف پری را گوش نکرد و همه چیز را برای دوست هایش تعریف کرد. پری تا این موضوع را فهمید ناراحت شد و دیگر هیچ وقت آرزوی کلاغ کوچولو را برآورده نکرد و کلاغ کوچولو همیشه زشت و سیاه ماند.