سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

پشت پرده یورش به غزه


پشت پرده یورش به غزه

یورش به فلسطین, غزه و حماس

«آنان که هر دو طرف را محکوم می کنند، خود نیز به نوعی در تجاوز و جنایت سهیمند.» «میشل وارشاوسکی» نویسنده آزادیخواه یهودی

بحران اخیر در غزه و بسیج تبلیغاتی- سیاسی علیه جنبش حماس را نمی شود جدا از تحولات بلندمدت و کل روایت فلسطین دید. در آغاز باید به چند نکته اساسی به طور فشرده اشاره کرد که رسانه های جهانی در این موارد به طور کافی شفاف نبوده اند.

۱) اکثر قریب به اتفاق جمعیت ۵/۱ میلیونی غزه به خواست و انتخاب خود در نوار غزه سکونت ندارند، بلکه آنها آوارگان و خانواده هایی هستند که در سال ۱۹۴۸ از خانه و کاشانه خود، از شهرک ها و روستاهایی چون «اشکلان» و «بیرشیبا»، از خارج غزه، به وسیله ارتش اسرائیل رانده شدند.

۲) نوار غزه از سال ۱۹۶۷ تحت اشغال ارتش اسرائیل بوده است. اکنون نیز به عبارتی تحت اشغال است، چرا که اسرائیل همه مرزهای دریایی و هوایی غزه و عبور و مرور مردم را تحت کنترل نگه داشته است. نیروهای نظامی اسرائیل هرازگاهی به طور دلخواه وارد غزه شده و دست به کشتار رهبران می زنند. به عنوان اشغالگر، طبق چهارمین پروتکل (کنوانسیون) ژنو، اسرائیل نسبت به مردمان غزه مسوولیت هایی دارد، ولی مطلقاً آن را رعایت نمی کند.

۳) برداشتن بلوک و محاصره اقتصادی غزه از طرف اسرائیل نیز نکته اساسی قرارداد آتش بس شش ماهه بود که در ماه ژوئن ۲۰۰۸ با میانجیگری مصر به امضا رسید. حماس از پرتاب راکت ممانعت ورزیده و به آن متعهد ماند، ولی اسرائیل برخلاف مفاد صریح آن قرارداد، تحریم را ادامه داد.

۴) مساله آتش بس و راکت های فلسطینیان می توانست به وسیله مذاکرات به راحتی حل شود، ولی این در صورتی بود که اسرائیل به مفاد قرارداد آتش بس مذکور متعهد مانده و تحمیل غیرقانونی بایکوت اقتصادی (و سیاسی) را ادامه نمی داد.

۵) در اوایل نوامبر، اسرائیل یک بار دیگر آتش بس را نقض (پایمال) کرده و با حمله هوایی و زمینی به غزه، منجر به کشته شدن ۶ نفر از اعضای حماس شد.

۶) در توجیه حمله نظامی اخیر به مناطق مسکونی در غزه، قسمت تبلیغات ارتش اسرائیل حماس را متهم می کند که در مناطق غیرنظامی چون مدارس و بیمارستان ها سنگر می گیرند. این ادعا نه تنها از طرف سازمان های بی طرف بین الملل چون صلیب سرخ و آژانس های سازمان ملل حاضر در میدان تکذیب شد، بلکه صحبت هایی است که ممکن است اتهام جنایات جنگی علیه اسرائیل در این محافل مطرح شود.۱

● بحران کنونی غزه

به طور کل متجاوزان، غارتگران و «سیستم قدرت» نیز روایت تاریخی خود را ارائه می دهند، که در نهایت این روایت نگاری مناسب و توجیه کننده فرآیند «سلطه» باشد. به گفته نویسنده یی در روزنامه «هاآرتص»، تاریخ فلسطین با راکت های قسام شروع نشد. راکت های حماس دست ساخت و بدون سیستم هدایت شونده و هدف گیری هستند.۲ بنا به گزارش دیگری از روزنامه هاآرتص و بعضی از ناظرین خاورمیانه، وزارت دفاع اسرائیل برنامه اجرای حمله نظامی به غزه را ماه ها پیش در زمان دوره آتش بس تهیه و تدارک دیده بود. طرح از پیش تعیین شده مذکور این را می رساند که برنامه حمله به غزه قسمتی از سیاست وسیع تر اسرائیل برای غزه و فلسطین بوده و همه چیز با راکت ها شروع نشده است. ۳ بنا برگزارش روزنامه واشنگتن پست ۸ ژانویه ۲۰۰۹، ماموران سازمان صلیب سرخ جهانی مستقر در نوار غزه، شکایت کرده اند که نظامیان اسرائیلی اجازه حرکت و ورود آمبولانس های صلیب سرخ را به نقاطی که به وسیله بمباران هواپیما ها و گلوله توپ، تانک و موشک های اسرائیلی در نوار غزه ویران شده بودند تا روز چهارشنبه نداده و بالاخره پس از کوشش فراوان در روز چهارشنبه به آمبولانس ها اجازه ورود به بخشی از نوار غزه داده می شود. ماموران صلیب سرخ در یک ساختمان با ۱۵ جسد از کشته شدگان و در کنار آنها با تعدادی از کودکانی که به علت زخمی شدن و بی غذایی در حال مرگ بودند روبه رو می شوند. در گوشه یی دیگر از نوار غزه ماموران صلیب سرخ و هلال احمر فلسطینی در ساختمانی با جسد ۱۲ زن و بدن نیمه جان چهار کودک روبه رو شده اند. سازمان صلیب سرخ و آژانس های سازمان ملل حاضر در میدان، گزارش داده اند که نظامیان اسرائیلی کلیه قوانین کنوانسیون ژنو را در مورد بمباران مناطق مسکونی غیرنظامیان، و نجات زنان و کودکان از زیر آوار، رساندن زخمی ها به بیمارستان و غیره زیر پا گذاشته اند. گزارش های مختلف مطبوعاتی به جزئیات و ابعاد این فاجعه انسانی پرداخته اند.

از بدو انتخاب سازمان حماس از طریق رای آزاد مردم فلسطین برای اداره امور فلسطینی ها، کشور امریکا انتخاب حماس را غیرقانونی تلقی و به همراه اسرائیلی ها تحریم شدید اقتصادی علیه فلسطینی ها را شروع کرد. از آن زمان غزه در محاصره کامل زمینی، دریایی و هوایی بوده است.

یک سال و نیم است که اسرائیل، ۵/۱ میلیون انسان در غزه را در محاصره کامل و در قرنطینه قرار داده است. با محروم کردن آنها از مایحتاج زندگی و ابتدایی ترین ضرورت های زندگی حداقلی، در حقیقت خاک غزه به یک زندان بزرگ تبدیل شده است. به خاطر سوء تغذیه و کمبود دارو در سال گذشته مردم و خردسالان غزه از بیماری هایی رنج می برند. طبیعتاً تونل هایی خانگی در زیر مرز مصر ساخته شد که مواد غذایی، دارو، لباس، صابون، سیگار، سوخت، شیر خشک، باتری، آنتی بیوتیک، لامپ چراغ و دیگر مایحتاج زندگی را به هر صورتی از مصر وارد کنند.

در یک دید وسیع تر، تبعات و نتیجه برنامه های تحمیلی- استعماری اسرائیل این بوده است که اکنون سرزمین فلسطین-حتی از مرزهای ۱۹۶۷ به بعد - از یکپارچگی لازم برخوردار نیست. قسمت های مختلف سرزمین فلسطین به صورت پراکنده، یک بخش در نوار غزه و چند قسمت در کرانه باختری قرار گرفته اند. در حال حاضر، به خاطر اجرایی شدن سیاست های اشغالی اسرائیل، این قسمت های مختلف فلسطین ارتباط لازم زمینی، هوایی و دریایی با یکدیگر را نداشته و نیازمندی های حیاتی آنها از جمله تامین آب برای نوشیدن و کشاورزی، نیروی برق، بیمارستان ها، مراکز آموزشی، تامین سوخت، اداره امور بندری و گمرکی، کنترل عبور و مرور شهروندان فلسطینی در داخل سرزمین های خود، کنترل کلیه مواد وارده و صادره فلسطین و غیره، همه به طور کامل در اختیار اسرائیل است. اگر یک فرمول صلح عملی و واقعی مطرح نباشد و به زور امریکا یک قرارداد تحمیلی امضا شود و فلسطینی ها و کشورهای عربی اسرائیل را به رسمیت بشناسند، کشور چند تکه فلسطین که همه چیزش در اختیار و سلطه اسرائیل است، نخواهد توانست به عنوان یک کشور آزاد به راحتی به حیات خود ادامه دهد؟

پس باید دید این اقدامات استراتژیک اسرائیل (با تشویق امریکا و حمایت اتحادیه اروپا) چه اهداف سیاسی- روانی را دنبال می کند؟ این اقدامات چندگانه و چندوجهی تحریم فجیع غزه، بایکوت اقتصادی- سیاسی و در نهایت حمله شدید نظامی (با چنان سلاح های پیشرفته و نابودکننده) را نمی شود خارج از یک متن کلی تر و فرآیند معنی دار دید. سیستم های قدرت با جنگ، اهداف سیاسی به خصوصی را دنبال می کنند. در حقیقت، هدف غایی و نهایی این بوده است که با فشار شدید و تدریجی، حاکمیت فلسطین فروپاشد. هدف این است که ترکیب مجلس و دولت فلسطین و در نهایت سخنگویان جامعه فلسطین تغییر یابد. به گونه یی که خواست ملی و انتظارات مردم فلسطین به صورتی تغییر کند که اگر موافقتنامه یی مطرح شد، فقط دیکته های اسرائیل و امریکا «واقع بینانه» جلوه کنند، نه منافع ابژکتیو و عملی مردم بومی فلسطین. به عبارت دیگر، اسرائیل و امریکا می خواهند مردم فلسطینی غزه دچار مرگ تدریجی شده، تا از حماس گریزان و به یک «صلح تحمیلی» تن دهند.۴ مقوله «تخریب افقی» اصل اول دستور عمل سرکوب و ضدشورش است، به این مضمون که قدرت های اشغالگر و استعماری، فشار و هزینه را چنان افزایش داده و دردناک می کنند که مردم مرعوب شده، در شرایط اضطراب- روانی- جمعی به ستوه آمده و به خاطر ثبات زندگی اجتماعی مطالبات بحق خود را پرهزینه یابند و به حقانیت آن مطالبات شک کرده و از حق دموکراتیک و استقلال خود، به طور ناخودآگاه صرف نظر کنند. این اصل به وسیله رومیان قدیم، نازی ها در فرانسه اشغالی، دولت استعماری فرانسه در الجزایر، امریکا در ویتنام و حکومت های نظامی گواتمالا و السالوادور علیه مردمان بومی استفاده می شد.

● زمینه تحولات اخیر

یک نگاه اجمالی به تحولات و مرور وقایع اخیر به طور مختصر مفید خواهد بود. در سال های اخیر، رهبران فتح به فساد مالی دچار شده و درصدی از فلسطینیان به این نتیجه رسیدند که در مذاکرات برای صلح با دیگران، سازمان فتح، کرامت و عزت ارضی فلسطین را به حد کافی مد نظر قرار نمی داد. در عین حال جنبش حماس با نداشتن مشکل فساد مالی و ایجاد برنامه های امداد اجتماعی و بهزیستی، در بین مردم فلسطین مشروعیتی کسب کرد. به عبارتی، موفقیت در انتخابات ۲۰۰۶، فقط ثبت حقوقی- سیاسی و منعکس کننده سنجش میزان آن مشروعیت انباشت شده و به دست آمده در گذشته نزدیک در جامعه بود.

در جریان یک انتخابات آزاد برای شورای قانونگذاری در ۲۰۰۶، حرکت حماس توانست رای اکثریت مردم فلسطین را به دست بیاورد. این انتخابات تحت نظارت سازمان ملل متحد و نهاد غیرانتفاعی جیمی کارتر، مورد تایید قرار گرفت. یعنی طبق موازین بین المللی، حماس به طور دموکراتیک انتخاب شده است. (ابررسانه های غربی و بعضی نوشته ها از این نکته مهم چشم پوشی می کنند. اگر از این نکته طفره برویم، این استنباط ایجاد می شود که به دموکراسی دید گزینشی داریم و این نوعی توهین است به مردم فلسطین، بعد از اینکه مردم رای را به صندوق ریخته اند. مردم فلسطین به چه زبانی باید القا کنند که جنبش حماس نیز نماینده آنهاست؟ مگر انتخابات دموکراتیک، مکانیسم مناسبی نیست؟)

در این راستا، حماس نه تنها قدرت را انحصاری در اختیار نگرفت، بلکه بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات، پذیرفت که یک دولت ائتلاف «وحدت ملی» تشکیل دهد. و آن هم، دولتی که در آن، فتح (ساف) بازنده انتخابات، اکثریت داشته باشد.

حقیقت امر این طور است که بعد از پیروزی حماس در انتخابات، غرب از پذیرش این واقعیت سر باز زد و یک برنامه و توطئه بی ثبات سازی را آغاز کرد. بدون آنکه قانون اساسی فلسطین چنین حق قانونی را به محمود عباس داده باشد، وی اسماعیل هنیه را از مقام نخست وزیری عزل کرد. در این مقطع، گروه الاقصی که مرتبط با فتح است، با پرتاب راکت به مناطق مرزی اسرائیل سعی می کرد حماس را مسوول این اقدام جلوه دهد. این کاملاً تحریک آمیز بوده که حماس را تروریست جلوه دهند. به تلافی راکت پراکنی ها، اسرائیل با بمباران مناطق صنعتی زیرساخت های اقتصادی غزه را هدف قرار می داد. به خاطر حل این معضل، عربستان سعودی از فتح و حماس برای مذاکره در مکه دعوتی به عمل آورد که معروف به «قرارداد مکه» شد. حماس به قرارداد مکه پیرامون یک دولت ائتلافی پایبند ماند، ولی فتح، اسرائیل و امریکا به آن متعهد نماندند. در عین حال، برای همراهی از یک سناریوی کودتا، اسرائیل وزیران کابینه و همچنین بسیاری از نمایندگان مجلس فلسطین و شهرداران را که عضو حماس بودند و در کرانه باختری رود اردن می زیستند دستگیر و روانه زندان ساخت. در این راستا، فتح (محمود عباس) به عنوان آژان تحت حمایت سیاسی اسرائیل و حمایت مالی- امنیتی امریکا، توطئه کودتای کورتاژ شده یی را در غزه سامان داد. ولی این کودتا نافرجام ماند و شکست خورد و فتح (ساف) نیرو هایش به مصر فرار کردند. حماس در یک درگیری با فتح، غزه را در کنترل گرفت و توطئه را درهم شکست. محمود عباس در پی شکست کودتایش، دستگاه اداری خود را از غزه خارج کرد. (رجوع کنید به مقاله نگارنده در روزنامه اعتماد ملی «آژاکس در غزه؛ کودتای خزنده و نعل وارونه کاخ سفید» ۱۳/۴/۸۶)

در همین چند روز اخیر یکی از دیپلمات های امریکایی به نام نورمن اولسن با سابقه ۲۶ سال کار در وزارت خارجه، در مقاله یی (در روزنامه کریستین ساینس مانیتور) آشکار کرد که چگونه در یک پروژه پنهانی دولت بوش در عملیات انتخابات ۲۰۰۶ در فلسطین به نفع فتح دخالت کرده بود. اولسن در این مقاله یادآور می شود که یکی از مقامات سازمان غیرانتفاعی «USAID» به مقامات و کارمندان سفارت امریکا در تل آویو توضیح داد که چگونه عملیات آنها به گونه یی خواهد بود که جای پای دخالت امریکا در انتخابات پنهان بماند. نورمن اولسن متذکر می شود بعد از انتخابات و پیروزی حماس، کاندولیزا رایس سفارشاتی پیرامون تشدید تحریم غزه به کشورهای اروپایی ارائه می دهد. سپس اولسن جریان کمک امریکا به فتح و میلیشیای محمد دهلان برای کودتای علیه حماس را متذکر می شود. توضیحات این دیپلمات امریکایی که در سفارتخانه های منطقه تجربه کاری داشته، در این مقطع بحرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.۵ از چهار سال پیش تا به امروز، حماس به صورت یکطرفه، آتش بس را رعایت کرده است. در حالی که اسرائیل بار ها این آتش بس را زیر پا گذاشته و نقض کرده است. جیمی کارتر بعد از ملاقات با رهبران حماس، در ۲۸ آوریل ۲۰۰۸ در مقاله یی در نیویورک تایمز متذکر شد که حماس آماده مذاکره است. وی از مذاکره با آنها برای صلح پشتیبانی کرد. به رغم این وقایع، امریکا و اسرائیل هر دو به سیاست تحریم غیرقانونی ادامه دادند.۶

در یک مصاحبه تلویزیونی نیز جیمی کارتر جزئیات بیشتری را در این مورد به بحث گذاشت. وی اظهار داشت که قبل از این مرحله، با پیشنهاد و میانجیگری خود کارتر، حماس دو بار آتش بس یکطرفه اتخاذ کرد که اسرائیل در عمل به آن پاسخ مثبت نداده و حملات را ادامه داد. اسرائیل مدعی شده بود که این یک ترفند است و حماس دنبال فرصتی است برای خودسازی.۷

● جنگ روانی برای پوشاندن جنایات جنگی اسرائیل

حقوق بین الملل نیز به این مساله پرداخته است، که عملیات دفاعی حماس را قانونی به حساب می آورد. با این توضیح حقوقی که حق خودمختاری از مردم فلسطین در غزه و کرانه رود اردن کاملاً سلب شده است، رهبران اسرائیل قدرت و کنترل کامل و خود تعریف شده یی را بدون هیچ کانال مشورتی به این مردم بومی تحمیل می کنند. طبق مصوبه قرارداد های بین المللی، مردم تسخیر شده نیز حقوقی دارند که در این مورد رعایت نمی شود. ولی اشکال اینجاست که اسرائیل این شرایط را ماندنی و دائمی کرده است. برنامه های ساختن شهرک های یهودی نشین در خاک فلسطین با زور نظامی -که اتفاقاً در زمان جلسات مذاکرات صلح معمولاً شتاب بیشتری پیدا می کند - به مثابه راندن فلسطینیان از سرزمین شان است. و به همین جهت از دید عرف و حقوق بین الملل، فلسطین و حماس حق دارند به این جنگ پاسخ دهند.۸

خانم هیلاری لورت مشاور سابق شورای امنیت ملی امریکا که همچون همسرش فلینت لورت به وسیله نومحافظه کاران کنار گذاشته شد، در مصاحبه یی متذکر شد به خاطر اینکه از مشروعیت حماس بکاهند، دولت بوش و اسرائیل نخواستند آتش بس اخیر بعد از ۱۹ دسامبر تمدید شود.۹ همچنین مارک پری از بنیاد «صلح و گفت وگو» در مصاحبه یی تلویزیونی خاطرنشان ساخت که در مدت زمان آتش بس شش ماهه اخیر اسرائیل بارها و بارها به طور مکرر با اعمال نظامی خود آتش بس را نقض کرده بود که در نتیجه ۳۶ نفر در غزه به شهادت رسیدند.۱۰

● جنگ روانی و اتهام «تروریست»

در جنگ های سرکوبگرانه، قسمت جنگ روانی و پروپاگاندا نقش مهمی پیدا می کند. «سیستم قدرت» برای تبلیغات و القا کردن مفاهیم، با گفتمان، زبان، روایت نگاری و پارادایم سازی نیز سر و کار دارد با این هدف که جنایات جنگی، در ذهنیت و رای عموم، باعث قضاوت ارزشی شفاف و موضع گیری نشود. هدف جنگ روانی این است که با پخش اطلاعات کاذب و نیمه کاذب، و با پس و پیش کردن ترتیب زمانی وقایع، حقیقت کمرنگ شود، و در نهایت افکار عمومی جهان در بزنگاه تهاجم جنگی دچار سردرگمی، گیجی و تردید شده و نتواند اوضاع را به طور شفاف تشخیص دهد. و در نتیجه نهادهای مدنی جهان در حالت منفعل قرار گرفته، در زمان بمباران، اعتراض مصمم، موثر و گسترده رخ ندهد. پس رمزگشایی و زبان شناسی بخش روانی جنگ نیز اهمیت خاصی دارد.

در این بحران به خصوص ارتش اسرائیل، دولت امریکا و شبکه های تبلیغاتی آنها مفسرین را راهنمایی می کنند که در رسانه ها، بیانات و تحلیل های خبری خود فقط پیرامون راکت های ابتدایی حماس تمرکز کرده و تلاش داشته اند به طور منظم و هماهنگ شده با تکرار کلیشه یی موضوع راکت ها، بحث و تحلیل خبری از آن پارامتر خارج نشود.

در شبکه ها شایعه پراکنی کرده بودند که جنگجویان حماس در بین مردم، در مدارس و بیمارستان ها به طور عمدی سنگر می گیرند. ولی در طول این سه هفته هیچ اسناد یا شواهدی از طرف اسرائیل ارائه نشد. در صورتی که مقامات و سخنگویان سازمان ملل متحد این نکته را تکذیب کردند. «اندرو ویتلی» انگلیسی و انگ نروژی صریحاً اعلان کردند که حماس در ساختمان های مسکونی پنهان نمی شود و یادآور شدند که اسرائیل میدان جنگ را به مناطق شهری و مسکونی گسترش داده.

مارک گارلاسکو دیده بان حقوق بشر نیز این نکته را تکذیب و خاطرنشان کرد که از نظر قانون بین الملل زمانی این اتهام معنی دارد که جنگجویان به قصد بین مردم بروند، یا به زور مردم را نگه دارند.۱۱

جنگ روانی با اطلاعات کاذب تلاش می کند چهره وحشی و خونخوار از قربانی تهاجم خود بسازد، و او را شریک جرم قرار دهد. گفتمان «حماس حرکتی تروریستی است» یک جریان کاملاً حاشیه یی است، که به وسیله قسمت تبلیغات ارتش اسرائیل پخش می شود. رسانه های غربی و به خصوص رسانه های امریکا تحت یک فضای فرهنگی- سیاسی خاص و نفوذ لابی اسرائیل هستند، ولی در این بحران اخیر حتی این رسانه ها (سی ان ان و...) نیز حماس را تروریست خطاب نمی کنند (که در این صورت خیلی وقیح جلوه می کرد). در بعضی از مصاحبه ها، نمایندگان لابی و ارتش اسرائیل این واژه را به کار می برند، ولی نه ژورنالیست ها یا شبکه های خبری بی بی سی از حماس انتقاد می کنند، ولی آن را تروریست خطاب نمی کنند. در زمان مبارزات آپارتاید در آفریقای جنوبی، مگر تبلیغات استعماری و دولت امریکا نلسون ماندلا و رهبران جنبش ANC را تروریست نمی خواندند؟

فقط به عنوان یک مثال در مناظره یی استیو امرسون یکی از سخنگویان لابی اسرائیل، از روزنامه نیویورک تایمز انتقاد می کند که چرا آن روزنامه جنبش حماس را به عنوان تروریست معرفی نمی کند.۱۲

استیو امرسون مسوولیت رسمی در رسانه ها ندارد، ولی حقوق بگیر شبکه نومحافظه کاران بوده و شغلش سخن پراکنی و تبلیغات به نفع جنگ است، که مبادا انتقادی به جنگ طلبان و فجایع جنگی در رسانه ها مطرح شود و بر افکار عمومی تاثیر گذارد.

نیر روزن خبرنگار فعالی است که به گفته خود اکثر دوران ریاست جمهوری بوش را در کشورهای عراق، لبنان، سرزمین های اشغالی، افغانستان، پاکستان و سومالی مشغول به کار برای روزنامه های مختلف بوده است. وی از یهودیان آزاده خواه امریکایی است که از فاجعه غزه و به طور کل اوضاع مردم فلسطین رنج می برد. در مقاله یی در روزنامه گاردین (۲۹ دسامبر ۲۰۰۸) می نویسد در رابطه با فاجعه غزه، به طور کل جامعه جهانی مقصر است. رسانه ها در قضاوت یکطرفه شان، مقاومت فلسطین را از نظر ارزشی هم طراز ماشین نظامی اسرائیل قرار می دهند.

وی می افزاید؛ «تروریسم» مفهوم سوبژکتیو و توخالی است، که همه چیز معنی می دهد، و در عین حال هیچ معنی ندارد. قدرت هایی چون امریکا، اسرائیل، روسیه و چین همواره مبارزه و مقاومت قربانیان خودشان را «تروریست» معرفی کرده اند. سیستم قدرت قربانی تهاجم را متجاوز محسوب کرده و چنان دلبخواهی و کشدار از برچسب «تروریست» استفاده می کند که گویی یک دادگاه بی طرف آن را تعریف کرده است و نه سلطه جویان. از دید آنها مقاومت مظلوم همیشه غیرقانونی و «تروریسم» است. نیر روزن می نویسد سیاست استعماری به گونه یی طراحی می شود که غیرنظامیان و مناطق مسکونی جدید، مردم بومی را در مقابل یک عمل انجام شده قرار دهند.

تحلیلگران و نویسندگان مختلفی چون اریک مارگولس معتقدند به طور کل در رسانه های غرب تصویر غلطی از جنبش حماس ساخته شده و مکرراً آن را «تروریست» می نامند، که اصلاً این طور نیست. وی حماس را یک جنبش رهایی بخش کاملاً مشروع قلمداد می کند، که یک حرکت و نهاد اجتماعی موفق هم هست.۱۳

در واقع این صحیح نیست که تبلیغات قدرت های جهانی را اتوماتیک درونی کرده، بدون بررسی و مطالعه لازم، «هر دو طرف» را محکوم کنند یا برچسب «تروریست» به حماس بچسبانند.

دید روشنفکران انتقادی به منطقه و جنبش های رهایی بخش نیز باید مستقل و انسانی باشد، و نمی تواند عکس العملی باشد. هر پدیده یی (لبنان، فلسطین و آفریقای جنوبی) دینامیسم مستقل خود را دارد. جنبش های رادیکال و آرمانگرای کشورهای غیرمتعهد نمی شود یک بام و دو هوا داشته باشند، مترقی در داخل کشورشان، ولی حمایت از سرکوب و عامل هژمونی در منطقه یی دیگر. طبیعتاً این قابل هضم نیست.

در تبلیغات گسترده، «سیستم قدرت» بر آن است که با یک تعریف سطحی و انحرافی از مقوله منافع صنفی و «منافع ملی» بلوک ها را تجزیه و متفرق کند. در آغاز جنگ عراق، دولت ترکیه با اتکا به خواست مردم خود از نفع اقتصادی چند میلیاردی صرف نظر کرده و نقشی در تهاجم جنگ نپذیرفت. در آن مورد دولت و مردم ترکیه سود اقتصادی حاصل از جنگ را در جهت «منافع ملی» خود نمی دیدند.

قابل ذکر است که در آغاز زمامداری، دکتر مصدق شناسایی اسرائیل را پس گرفت. در تیرماه ۱۳۳۰ روابط ایران و اسرائیل قطع و کنسولگری ایران در بیت المقدس تعطیل شد. به همین دلیل دکتر مصدق هنگام سفر به قاهره در سال ۱۹۵۱ با استقبال بی نظیر مردم مصر روبه رو شد. به عنوان رهبر نهضت ملی، دکتر مصدق «منافع ملی» را در چارچوب عمیق تری می دید. ۱۴

یکی از اهداف تبلیغات و جنگ روانی ارتش اسرائیل و رسانه های غربی، ایجاد شکاف بین مردم فلسطین و حرکت حماس است، که ذهنیت مقاومت در هم شکسته شود. به طور کل انتقاد به صورت علنی از جنبش های ضد استعماری حین مبارزه، خارج از عرف و سنت است. به خصوص انتقاد علنی در زمان حملات نظامی اشتباه بزرگی است. قابل قبول نیست که از خارج گود به نهضت های رهایی بخش دستور داده شود، توصیه شود یا.... هر سازمان رهایی بخش متناسب با مسائلی که روبه رو است، و شرایط اقلیمی و بومی خود، نوعی استراتژی مناسب مبارزه را اتخاذ می کند. دیالکتیک آزادی به هیچ وجه فرآیند خارجی را به دینامیسم درونی اولویت نمی دهد.

● نقش عامل فعال

در رساله یی فلسفی، هانا آرنت به مقوله «بنالیتی ایویل» پرداخت که چگونه و در چه پروسه اجتماعی- روانی، پدیده اهریمنی و اعمال پلید حالت عادی و روزمره به خود می گیرند و چگونه افراد، جوامع و قدرت ها آن را به عنوان سرنوشت رقم زده و در مورد آن سکوت می کنند.

ما نمی توانیم نسبت به این فجایع بی تفاوت بمانیم. فقط با یک دید فعال و اکتیو نسبت به جهان خارج می توان از عادی جلوه داده شدن «ظلم پلشت» جلوگیری کرد. از این جهت کوشش های نهادهای مدنی مستقل در محکومیت این توحش و اقدام برای اهدای خون به زنان و کودکان غزه قابل تحسین و ستایش است.

در بعضی جنگ ها، هر دو طرف منازعه مقصرند، ولی این در همه موارد صادق نیست و این اصل را ما نمی توانیم به یورش های استعماری و جنگ های تحمیلی و سرکوبگرانه تاریخ تعمیم دهیم. در این صورت ما قربانیان یورش ها و جنگ های استعماری در تاریخ را که از خاک و حق خود دفاع می کنند، شریک جرم قرار داده ایم. متخصصان علم اخلاق و حقوق بشر این منطق قرینه سازی و همسنگ نمایی را مردود و باطل می دانند. یوگنی یوتوشنکو شاعر روسی می نویسد «وقتی سکوت حقیقت را می پوشاند، سکوت یک دروغ محض است.» عده معدودی در پشت الفاظ و ادبیات مبهم و کلی گرایی پنهان شده، تعمدی از نام بردن فلسطینیان ظلم دیده، جنبش مردمی حماس و تجاوز اسرائیل خودداری کرده، در نوشتار خود «خشونت در منطقه» را محکوم می کنند. گویی فاجعه، تجاوز به کاشانه دیگران و «خشونت» در این لحظه حساس، مقوله یی انتزاعی و غیرقابل لمس است. واژه و کلیت «منطقه» مفهوم و مشخص نیست. این مکان به خصوص نوار غزه نام دارد. به یاد داشته باشیم که دولت بوش و ارتش اسرائیل نیز در بیانیه های رسمی، خود را صلح جو، مخالف خشونت و دوست مردم فلسطین معرفی می کنند.

اگر بعضی از دول منطقه نوعی ضدهوایی متحرک در اختیار فلسطینی ها می گذاشتند، آن سلاح به طور محدود عامل بازدارندگی شده و جنگنده ها و حداقل چرخبال های اسرائیل را در هدف بمباران مرگ افزا، مقداری محدود می کرد. آیا سلاح ضد هوایی برای بازدارندگی و دفاع از مناطق مسکونی و مراکز تاسیسات مدنی غزه «خشونت» به حساب می آید؟ فقط تنها در یک روز هواپیما های اسرائیلی بالغ بر یکصد تن بمب بر نوار غزه ریختند. به گفته امیرهوشنگ آریان پور، دریادار بازنشسته «امریکا خود را موجه می داند که هر نوع سلاح پیشرفته مرگ افزا را به اسرائیل بدهد، ولی کشور های دیگر حق ندارند به فلسطینی ها به خاطر دفاع از سرزمین خود و روبه رو شدن با دشمن متجاوزی که ده ها سال است کلیه حق و حقوق مردم فلسطین را به زور غصب کرده اند، هیچ نوع سلاحی را بدهند؟،» در این جنگ از لحاظ نظامی اسرائیل توانسته نهادهای غزه را بمباران کند، تعداد زیادی را کشته و مجروح و شهر را با خاک یکسان کند اما در اصل برنده اصلی اسرائیل نیست.

دولت های معامله گر منفعت جو و آنها که دچار سر در گمی هستند، چنین جلوه می دهند که انتفاضه و حماس ریشه مردمی ندارد. در گذشته آنها دیگران را منبع مشکل قلمداد می کردند، حق آزاد بودن در وطن، یکی از اساسی ترین غرایز بشری و پایه یی ترین حقوق انسان ها است. دیدگاه های پوزیتیویستی و پراتیک نمای امریکایی- اسرائیلی در مورد رهبران فلسطین کارساز نیست.

با ترور یا بدنام کردن نمایندگان آنها نمی توان عقاید آنها را از بین برد یا آنها را مجبور به پذیرش توافق های تحمیلی و غیرمعقول کرد. این امر نتیجه عکس می دهد. با ضربه زدن به رهبران منتخب و واقعی (نه تحمیلی) مردم، نمی توان روحیه مردم را درهم شکست. سازمان های موفق مقاومت باید رنگی بومی داشته باشند و نمی توانند از تجارب دیگران کپی برداری کنند. بر همین اساس، جنبش فلسطین مقاومت را طبق شرایط موجود سازماندهی می کند. البته استراتژی های خوب و استراتژی های نه چندان خوب در این میان وجود دارد، اما مساله مهم این است که جنبش فلسطین دارای «انسجام و استقامت» است؛ عناصری کلیدی که به حق تعیین سرنوشت و آزادی کمک می کنند. در اینجا سوالات انسانی و فلسفی فراوانی مطرح می شود. آیا لازم بود برای خاتمه دادن به اشغال نظامی امریکا یک میلیون ویتنامی جان خود را از دست بدهند؟ آیا برای آنکه مردم الجزایر حق تعیین سرنوشت خود را به دست بیاورند، باید یک میلیون الجزایری کشته می شد؟ آیا لازم بود پانصد هزار اندونزیایی در سال ۱۹۶۷ تحت عنوان مبارزه با کمونیسم قتل عام شوند؟ آیا می توان همه این مسائل را صرفاً توجیه و هر «دو طرف» را محکوم کرد؟ آیا برای الجزایری ها ساده تر نبود تسلیم شوند و با سلطه استعماری فرانسوی ها بسازند؟ یک بار دیگر باید تکرار کنم که حق استقلال و حق معیشت در سرزمین خویش یکی از اساسی ترین غرایز بشری است.

فرید مرجایی

پی نوشت ها؛

۱- Prof. Khlidi NYTimes

http://www.nytimes.com/۲۰۰۹/۰۱/۰۸/opinion/ ۰۸khalidi.

html?_r=۱&scp=۳&sq=khalidi&st=cse

۲- Haaretz

http: //www.haaretz. com/ hasen/ spages/ ۱۰۵۵۲۴۱ .html

۳-Haaretz

http:// therealnews. com/t/index.php? option= com_ content &task=view&id=۳۱&Itemid=

۷۴&jumival =۳۰۵۸

۴- Financial Times

http://www.ft. com/cms/s/ ۱۱۷eb۷۹e-d۸e۹-۱۱dd-ab۵f-۰۰۰۰۷۷b۰۷۶۵۸, Authorised=false.html?_i_location =http%۳A%۲F%۲F

www.ft.com%۲Fcms%۲Fs%۲F۰%۲F۱۱۷eb۷۹e -d۸e۹-۱۱dd -ab۵f-۰۰۰۰۷۷b۰۷۶۵۸ .html%۳Fnclick_check%۳D۱&_i _referer=&nclick _check=۱

۵- http://www. csmonitor.com/ ۲۰۰۹/۰۱۱۲/p۰۹s۰۱- coop.html

۶- http://www.nytimes. com/۲۰۰۸/۰۴/۲۸/ opinion/۲۸carter.html?_r= ۱&scp=۱&sq=priah%۲۰diplomacy &st=cse

۷- http://www.charlierose. com/view/ interview /۹۰۵۹

۸- http://www.counterpunch.org / neumann۰۱۱۳۲۰۰۹.html

۹- http://www.youtube.com / watchv = j۳mRMkeojDY

۱۰- http://www.pbs.org / newshour / bb / middle_east / jan-june۰۹ / gaza_۰۱-۰۵.html

۱۱- http://www.theworld.org / q = node / ۲۳۶۶۳

۱۲- http://www.thedailybeast.com / blogs-and-stories / ۲۰۰۹-۰۱-۰۸ / emerson-vs-aslan-a-daily-beast-debate

۱۳- http://therealnews.com / t / index.php/option = com_content&task=view&id = ۳۱&Itemid = ۷۴&jumival = ۳۰۹۱

۱۴- برگرفته از کتاب علیرضا امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، ۱۳۸۱، ص ۳۲۴



همچنین مشاهده کنید