جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

دیدگاه های رورتی در باب لیبرالیسم


دیدگاه های رورتی در باب لیبرالیسم

در نگاه رورتی, لیبرالیسم اصلاح گرا با تعهد به گسترش هرچه بیشتر آزادی های دموكراتیك در همبستگی های سیاسی پیشایندی تاریخی است كه هرگز اساسی فلسفی نداشته و محتاج چنین اساسی هم نیست به رسمیت شناختن پیشایند این ارزش ها و واژگانی كه با آن بیان می شوند, با حفظ همان تعهدات اساسی و اخلاقی روش و رفتار سخره گر لیبرال است

ریچارد رورتی در چهارم اكتبر ۱۹۳۱ در نیویورك به دنیا آمد. او چنان كه خود در كتاب كشورشدن كشور(۱) (۱۹۹۸) اذعان می‌كند «در فضای چپ اصلاح‌گرای ضدكمونیستی میانه قرن» و در حلقه‌ای كه ضدیت با استالینیسم را به فعالیت اجتماعی در صف چپ پیوند زده بود بزرگ شد.

رورتی می‌گوید: «در آن حلقه میهن‌پرستی آمریكایی، اقتصاد بر پایه بازتوزیع عادلانه ثروت، ضدیت با كمونیسم و عمل‌گرایی به سبك دیویی به طور ساده و طبیعی در كنار یكدیگر جای گرفته بودند.» در سال ۱۹۴۶ رورتی به دانشكده فلسفه دانشگاه شیكاگو وارد می‌شود.

رورتی پس از دریافت مدرك لیسانس در سال ۱۹۴۹ در شیكاگو می‌ماند تا با پایان‌نامه‌ای درباره وایت‌هد با راهنمایی هارتشورن از مقطع فوق‌لیسانس فارغ‌التحصیل شود. پس از پایان مقطع دكترا و سپری‌كردن دو سال در ارتش، رورتی موفق می‌شود نخستین حكم استخدام دانشگاهی خود را از كالج ولزلی دریافت كند. سال ۱۹۶۱ پس از سه سال كار در ولزلی، رورتی به دانشگاه پرینستون می‌رود و تا سال ۱۹۸۲ كه به عنوان استاد علوم انسانی به دانشگاه ویرجینیا نقل مكان می‌كند در آنجا می‌ماند.

رورتی دانشگاه ویرجینیا را در سال ۱۹۹۸ ترك می‌گوید و پذیرای دعوت گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه استنفورد می‌شود. رورتی به ادعای خودش لیبرال بورژوای رمانتیكی است كه به اصلاحات تدریجی و جزئی برای بهبود عدالت اقتصادی و افزایش آزادی‌های شهروندان ایمان دارد. اصل الزامی برنامه سیاسی رورتی تعمیق و گسترش همبستگی است.

رورتی به رادیكالیسم و اندیشه‌هایی سیاسی كه مدعی كشف دلایل پنهان و نظام‌مند بی‌عدالتی و استثمارگری هستند و بر این مبنا از دگرگونی‌های فراگیر برای درست‌كردن اوضاع دفاع می‌كنند بدگمان است. وظیفه روشنفكر در رابطه با عدالت اجتماعی پیراستن نظریه اجتماعی نیست بلكه وظیفه او به شیوه‌‌ای اخلاقی حساس كردن ما نسبت به رنج دیگران و تهذیب، تعمیق و گسترش توانایی ما در هم‌حسی با دیگران و اندیشیدن در احوال ایشان همچون احوال خودمان است.

در نگاه رورتی، لیبرالیسم اصلاح‌‌گرا با تعهد به گسترش هرچه بیشتر آزادی‌های دموكراتیك در همبستگی‌های سیاسی پیشایندی تاریخی است كه هرگز اساسی فلسفی نداشته و محتاج چنین اساسی هم نیست. به رسمیت شناختن پیشایند این ارزش‌ها و واژگانی كه با آن بیان می‌شوند، با حفظ همان تعهدات اساسی و اخلاقی روش و رفتار سخره‌گر لیبرال است.

سخره‌گران لیبرال قادرند خودآگاهی خود از پیشایند واژگان ارزش‌گذارانه را با تعهد به كاستن رنج دیگران و تعهد به مبارزه با ظلم و بیداد بیامیزند. آنها داعیه خود را به جای استدلالات غامض از طریق بازتوصیف شرایط به پیش می‌برند. تفاوت میان گفتمان استدلالی و بازتوصیف همان تفاوت میان احكام منطقی و واژگان‌هاست.

شاید تغییر عقاید نتیجه استدلالی متقاعدكننده باشد، اما تغییر در آنچه ما در مقام گزینه‌های جالب‌توجه ارزشِ صدق درك می‌كنیم تنها نتیجه دست‌یابی به واژگانی جدید است. رورتی رومانتیسیسم را دیدگاهی می‌داند كه در آن دگرگونی‌هایی این‌چنین از اهمیت بیشتری برخورداراند.

برداشت رومانتیك رورتی از لیبرالیسم در تمایزی كه میان امر خصوصی و امر عمومی قائل می‌شود نیز نمایان است. اغلب این تمایز را به غلط چنین تفسیر می‌كنند كه برخی حوزه‌های مراوده و تعامل را یا برخی حوزه‌های رفتاری را باید از ارزش‌گذاری اخلاقی یا سیاسی یا اجتماعی جدا كرد.

تمایزی كه رورتی میان حوزه خصوصی و حوزه عمومی قائل می‌شود از كوشش‌های سنتی برای مشخص‌كردن محدوده‌ای این‌چنین و تعیین این امر كه ما در كدام جنبه‌های زندگی‌مان موظف به پاسخ‌گویی به دیگران هستیم كاملا جداست. در عوض این تمایز به واژگان نظری مربوط می‌شود.

بنا به استدلال رورتی «ما باید نیاز به خودآفرینی و نیاز به همبستگی بشری را به یكسان معتبر بشماریم اگرچه این نیازها برای همیشه قیاس‌ناپذیر و گنگ باقی بمانند.» به نظر رورتی ما باید از یك سو واژگان‌ را برای شور و مشورت درباره خیر عمومی و ترتیبات اجتماعی و سیاسی به كار گیریم و از سوی دیگر واژگان را به مثابه ابزاری متمایز به منظور تحقق شخصی، خودآفرینی و نیل به استعدادها و امكانات خویش بسط دهیم و بیافرینیم.

ترجمه: دانیال شاه‌زمانیان



همچنین مشاهده کنید