چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مرد, زن, سوءظن
از آفتهای ویرانگر زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. سوءظن، درست مانند طوفانی تکان دهنده، ستونهای استوار یک زندگی را متزلزل میکند....
عشق، صداقت و خوشبینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود میشوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیمگیریتان از بین میرود؛ قلبتان پر از افکار شیطانی میشود و ایمان در دلتان میمیرد و زندگی را میبازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، بهویژه در آغاز زندگی مشترک میشوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبودهاند. اگر پای درد دلهای آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی کردن واقعیت، طعمه دام وسوسهانگیز سوءظن شدهاند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. این هفته به این موضوع مهم میپردازیم که قربانیان زیادی در زندگی میگیرد و کانون گرم بسیاری از خانوادهها را ویران میکند. نظر کارشناسان «سلامت»، دکتر نرگس طالقانی و دکتر بدریالسادات بهرامی را نیز در همین زمینه جویا شدهایم.
از منظر دین نیز گمانهای نادرست، گناه شمرده میشوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خواندهاید که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : ۱۲)
ای مومنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.»
از آنجا که هریک از رذایل اخلاقی، ساخته ذهن و افکار آدمیاند و شک و سوءظن نیز گاهی ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است، همه ما موظفیم با فراگیری نکات مهمی در این خصوص از روابط خانوادگی خود مراقبت کنیم. مبادا روزی برسد که از گناهی که مرتکب شدهایم یاد کنیم و مانند «داستان زندگی» این هفته که نظر حقوقی کارشناس ما عاقبت تلخی را برایش گواه میدهد، افسوس بخوریم که چرا این قدر دیر واقعیت را فهمیدهایم: «... وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بیدرنگ کشتم و حالا پشت میلههای زندانم و دختر ۴سالهام یتیم و بیمادر شده. این، شک بود که ایمانام را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچهام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شکام بیپایه بود و مردی که از خانهمان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمیگرفتم...»
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده میگوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج میدهد و آن هم این است که بر طبق ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را میتواند به قتل برساند. در پرونده فوقالذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده و به موجب ماده ۲۰۵ قانون مجازات اسلامی مستوجب قصاص نفس است. البته لازم به ذکر است که بر طبق ماده ۲۰۹ قانون مجازات اسلامی ولی دم مقتوله قبل از قصاص قاتل(شوهر) به دلیل همتراز کردن دیه مرد و زن باید نصف دیه مرد را به او بپردازند و بعد قصاص را اجرا کنند.
ناگفته نماند که برطبق ماده ۵۱ قانون مجازات اسلامی جنون در حال ارتکاب جرم به هر درجه که باشد رافع مسوولیت کیفری است که در مورد این آقا به نظر نمیرسد که شک و بدبینی مرد -حتی اگر منشاء روحی داشته باشد جنون تشخیص داده شود و بر طبق قوانین جاری و رویه دادگاهها عمل شوهر قتل نفس تشخیص داده شده و مستوجب قصاص نفس است.»
● نظر مشاور
دکتر نرگس طالقانی / دکترای روانشناسی مشاوره و عضو کمیسیون تخصصی مشاوره خانواده در سازمان نظام مشاوره
▪ چگونه افکار مشکوکمان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا میشود و میتوانم بگویم که داشتن اینگونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادلشان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیانمان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و میتوان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نامگذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوجها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک میکند و اینگونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند. به عنوان نمونه، وقتی از خانه بیرون میروند، شک میکنند که گاز یا تلویزیون را خاموش کردهاند یا نه.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ یعنی بیمارانی که به این نوع تردید مبتلا هستند، رفتار وسواسگونهای از خود نشان میدهند. از نظر متخصصان، این بیماران با خودشان مشکل دارند و بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا قبل از خارج شدن از منزل، شیر گاز را ببندند و دیگر به آن فکر نکنند یا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیدهاند و نشنیدهاند، بیخودی او و خودشان را آزار ندهند. این نوع شک و تردید وسواسگونه میتواند به مرور زمان و با صبر و اعتماد به طرف مقابل از بین برود. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به ۲ نوع تقسیم میشود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بیجهت نسبت به یکدیگر، حساس میشوند.
مثلا مدام به هم میگویند که تو چرا امروز تیپ زدی؟ چرا عطر جدید زدی؟ چرا مانتو یا روسری روشن پوشیدی؟ چرا همکارهای تو برایت پیام کوتاه میفرستند یا زنگ میزنند؟ این نوع شک هم نوعی رفتار وسواسگونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راهحل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباهتان میشوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمیآیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابلتان متوجه اشتباهش میشود و سعی میکند رفتارش را درست کند.
حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان میبینید و دیگر مطمئن میشوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه میشوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح میکنید، کاملا انکار میکند. در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شدهاید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شدهاید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرفهایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمیشود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
ناگفته نماند که آمارها نشان میدهند که معمولا خانمها در زندگی وفادارتر از مردها هستند و شک خانمها هم در بیشتر موارد بدون دلیل نیست. حالا اگر میخواهید به عنوان یک خانم بدانید که اگر متوجه درستی شکتان شدید چگونه رفتار کنید که همسرتان را از دست ندهید، من به شما میگویم. اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچوجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباهتری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید.
به این شکل، او خیلی راحتتر رفتار خطایش را میپذیرد و آن را اصلاح میکند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر ۲ نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچوجه شک و تردید در رابطهشان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطهشان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. این شخص ثالث میتواند یک بزرگتر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر ۲ طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکتهای را از مشاور منتخبتان مخفی کنید. او در صورتی موفق میشود یاریتان کند که همهچیز را با ریزهکاریهایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابلتان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که میکنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
● نظر روانشناس
دکتر بدریالسادات بهرامی / مشاور خانواده
▪ بدگمانی، زندگی را ویران میکند
زمینه ایجاد شک میتواند به ۲ دلیل در کسی به وجود آید؛ یکی بیماری و دیگری عوامل محیطی. بعضیها به خاطر بیماریهای اعصاب و روان که شناختهشدهترین آنها بیماری پارانویاست، به همه اطرافیان در حوزههای مخلتف مشکوک میشوند و در مورد همسر خود نیز مشکوک به خیانت میشوند.
این زمینه بیماری حالت ژنتیک دارد و به وسواسهای فکری نزدیک میشود که میتواند به فرد و روابط او صدمه برساند. گاهی در محیط زندگی ما و بین خویشانمان نمونههایی از خیانت به همسر را دیدهایم و به همین دلیل به همسرمان شک میکنیم و البته در برخی موارد به دلیل جو حاکم، این احساس در ما ایجاد میشود که شاید همسر ما نیز جزو گروهی از مردان یا زنان باشد که نمونههایش در جامعه وجود دارند. پسرهایی به مراکز مشاوره مراجعه میکنند که میگویند نمیتوانیم به دخترها اعتماد کنیم. آنها به ما ابراز علاقه میکنند و این در حالی است که در همان زمان به دیگران نیز که از خواستگارانشان هستند ابراز علاقه میکنند تا بتوانند گزینههای بیشتری برای انتخاب داشته باشند یا خانمهایی به مراکز مشاوره مراجعه میکنند که میگویند به دلیل رواج چندهمسری در جامعه، همسران ما نیز تهدید به تجدیدفراش میکنند و شاید تا به حال این کار را کرده باشند چون آن را حق مسلم خود میدانند! میخواهم در همینجا بگویم که شک به همسر چه به دلیل بیماری باشد (ژنتیکی بیماری سوءظن دارد) و چه به خاطر عوامل محیطی (مثلا چون پدر شما به مادرتان خیانت کرده مدام در کمین همسرتان هستید تا مچ او را بگیرید) هر دو آسیبزاست و آسیبی که این سوءظن به خود جسم و روح فرد و طرف مقابل او و صدالبته به رابطه آنها وارد میکند، به حدی جدی است که اگر افراد از آن مطلع باشند هرگز به یکدیگر سوءظن نخواهند داشت. اجازه بدهید برای آقایان و خانمهایی که به همسر خود مشکوک هستند یا مدام در افکار اینچنینی سیر میکنند که مبادا همسرشان به آنها خیانت کند خیلی واضح بگویم که خیانت به همسر، مصداق واقعی «شترسواری دولا دولا نمیشه» است؛ یعنی آنقدر علایمش بزرگ و واقعی و واضح است (بزرگ مانند شتر) که به هیچ وجه نمیتوان آنها را نادیده گرفت. پس علایم آن را بشناسید تا به خاطر موارد جزیی که عموما حاصل سوءتعبیرها و کجاندیشی شما نسبت به یکدیگر است به هم انگ نزنید و سوءظن ایجاد نکنید. برخی از این نشانهها را میتوان به این صورت گفت که دسترسی به او در ساعتهایی از روز برایتان غیرممکن میشود. تلفنش را همهجا با خود میبرد. قبض تلفن، رقم سرسامآوری را نشان میدهد که تا به حال سابقه نداشته است.
در این حالت که شک واقعی به خیانت وارد است تغییر رفتارهای او کاملا محسوس است. اینکه شما به دلیل حرف و حدیثهای اطرافیان و اضطرابی که محیط به شما القا کرده روی رفتارهای همسرتان زوم کنید و متمرکز شوید تا شاید بهانهای پیدا کنید، درست نیست. در حالت واقعی خیانت، نیازی به جستوجو و کنکاش نیست. علایم کاملا آشکار فریاد میزنند که او تغییر کرده و یکجوری شده که شما سر از کارش درنمیآورید. دانستن اینکه آیا این نشانهها واقعی هستند یا نه، بسیار مهم است چون امکان دارد شما بگویید که مثلا همسرم روی موبایلش پینکُد قرار داده یعنی مرموز شده و من به او مشکوکم! اما باید بدانید موبایل یک وسیله شخصی است و نباید به خاطر اینکه شما زن و شوهر هستید به خودتان اجازه دهید به محض رسیدن همسرتان به خانه، موبایل او را بردارید و در تکتک فایلهایش سرک بکشید و بپرسید: «به فلانی زنگ زدی؟ چی گفت؟ فلانی به تو اساماس داده؟» و از این قبیل رفتارها.
زن و شوهری ما توجیه و دلیلی بر این نیست که به محض شنیدن صدای پیامک روی موبایل همسرمان شیرجه بزنیم تا ببینیم چه پیامی و از طرف چه کسی آمده است. وقتی شما رعایت نمیکنید و همسرتان پینکُد میدهد، به معنی آن نیست که او با کسی رابطه دارد. داشتن رابطه آنقدر تاثیر بدی دارد که خود را نشان میدهد که او از نظر عاطفی تغییر کرده و مانند گذشته نیست. در رابطه زناشوییتان سردی خاصی که سعی دارد آن را پنهان کند به وجود آمده و البته گاهی هم به طور ناگهانی متوجه گرم شدن رابطه او میشوید؛ رابطه گرمی که تا چندی قبل، خبری از آن نبوده است. به دلیل احساس گناه و صدای وجدان، توجهش نسبت به همسرش بیشتر میشود و این حالت توسط مراجعان ما گزارش میشود و آمارش کمتر از حالت قبل است.
● یکی از عواقب رایج سوءظن نابجا
گاهی بعضیها وقتی به خاطر کاری که نکردهاند تنبیه میشوند برای انجام آن کار انگیزه پیدا میکنند. مصداق «آش نخورده و دهن سوخته» است! انگار با خود میگویند من که توسط همسرم مدام در حال تنبیه شدن هستم و خطاکار شناخته میشوم چرا این کار را انجام ندهم؟ انسانهایی که بازداریهای اخلاقی درونیشان و ترس از تنبیه شدن آنها را منع میکند وقتی مورد تنبیه قرار میگیرند چون آن بازداری از میان میرود به سمت انجام کار رغبت پیدا میکنند و با حالتی انتقامجویانه از اینکه بیگناه مواخذه شدهاند جسارت انجام هر کاری را به خود میدهند. میگویند: «همسرم حقش است که مورد خیانت واقع شود.
او آنقدر به من گیر داد و متهمام کرد که فکر ایجاد یک رابطه را در ذهنم انداخت.» واقعا رابطه زن و شوهری به معنی آن نیست که هیچ حریم خصوصی برای خود نداشته باشید. شما نباید چون این خانم یا آقا همسرتان است بدون اجازه و خواست او دست در کیفش کنید، کمد یا وسایل شخصیاش را جستوجو کنید یا گوشی همراهش را پاسخ بدهید. اگر یکی دو بار به تلفن همراه همسرتان زنگ زدهاید و او در دسترس نبوده یا با حالت خاصی گفته نمیتواند باشما صحبت کند و اگر او خود را آراسته کرده و با صورت اصلاح شده یا لباس مرتب به سرکار میرود نیازی نیست با شک کردن نابجا اوقات خوشزندگیتان را خراب کنید. اعتنا کردن به شکهایی که به ذهنتان هجوم میآورد، میتواند واقعا مضر باشد. اگر این افکار مزاحم به دلایل خاصی (ناشی از بیماری یا عوامل محیطی) به ذهن شما میآید با خود بگویید من به شما اعتنایی نمیکنم؛ مگر اینکه در طولانیمدت و با مشاهده حداقل ۵ نشانه از علایم مشکوک همراه باشد.
در این نشانههای مهم باید حتما غیب شدنهای واضح یعنی عدم دسترسی در ساعات خاصی از روز و آن هم به طور مکرر وجود داشته باشد. باید بدانید اگر او رابطهای را با کسی شروع کرده باشد در طولانیمدت این رابطه، از او زمان میگیرد و شما با جدی شدن رابطه متوجه زمانهایی میشود که همسرتان با او میگذراند. از دیگر نشانههای مهم، تغییر رفتارهای عاطفی محسوسی است که در همسرتان میبینید. این تغییر رفتارها آنقدر محسوساند که متوجهاش میشوید. بروز این علایم در میان زنان و مردان یکسان نیست. مشکوکبودن به همسر رفتار آسیبزایی است و میتواند زندگی شما را تهدید کند. اگر شما قصد دارید از رابطه زناشوییتان محافظت کنید و نگران هستید که مبادا این آسیب اجتماعی به زندگی شما هم داخل شود و به آن لطمه وارد کند، سعی کنید زمینه ایجاد آن را در زندگیتان شناسایی کنید و از بین ببرید. بالاخره زمانی که خیانتی صورت میگیرد همسر آن فرد هم در ایجاد آن سهمی دارد.
او به برخی مشکلهای زندگیاش که به وضوح سلامت خانواده را تهدید میکرده بیاعتنایی کرده و همان مسایل موجب فاصله او از همسرش و در نهایت خیانت همسران به یکدیگر شده است. البته در مواردی که فردی بیمار باشد (کسی که اختلال شخصیت دارد در فاز مانیک دلبسته کسی میشود و به همسرش خیانت میکند یا کسی که اعتیاد جنسی دارد، برقراری رابطههای متعدد جزء وضعیت جاری و عادی زندگی اوست) نمیتوان گفت خیانت او تقصیر همسرش هم هست.
اما به غیر از بیماریها در دیگر موارد میتوان گفت سهمی از این خیانت متوجه همسر گرامی این خانم یا آقاست. او باید به جای آنکه کارگاهبازی درآورد و مدام در پی بررسی کردن کیف و گوشی موبایل همسرش باشد به دنبال سهم خود از این اتفاق باشد. هر زن و مردی در مورد رابطه با همسرش باید به خود یادآوری کند من به عنوان یک همسر موظفم نیازهای عاطفی، روانی و اجتماعی همسرم را برآورده کنم و اگر این کار را نکنم، زمینه آسیب به این رابطه مهیا میشود. من باید از خودم بپرسم به عنوان یک همسر در کجای این رابطه و در کجای وظایف همسریام هستم.
باید مدام در پی شناسایی و رفع نیازهای همسرم باشم تا او کمبودی را حس نکند و از بودن با من لذت ببرد؛ نه اینکه روزی به خودم بیایم و ببینیم مدتهاست از او طلاق عاطفی گرفتهام و به جای دیدن واقعیت موجود، فقط در پی ظاهر قضیه هستم و حواسم به موبایل او یا چک کردن کیفش است. پس لطفا سهم خودتان را شناسایی کنید و برای پیشگیری از بروز آسیب، سعی کنید آن را به نحو احسن اجرا کنید. به هر حال شما نمیتوانید جلوی واقعیتهای جامعه را بگیرید و مانع تاثیر آنها بر اعضای خانوادهتان شوید.
الهه رضاییان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست