زندگی آن طور که می شناسیم

کاترین هیل,جاش دوهامل, جاش لوکاس, هیز مک آرتور, کرسیتینا هندریکس, ملیسا مک کارتی, راب هوبل, دی ری دیویس, کمیل نانجیانی, آندرو دیلی, ویل ساسو, بیل بروچ تراپ, ماجاندرا دلفینو, جسیکا سن کلیر, رجی لی, سارا برنز, بریت فلاتمو و سه قلوهای کلاگت

● چه کسانی بازی می کنند:

کاترین هیل،جاش دوهامل، جاش لوکاس، هیز مک آرتور، کرسیتینا هندریکس، ملیسا مک کارتی، راب هوبل، دی ری دیویس، کمیل نانجیانی، آندرو دیلی، ویل ساسو، بیل بروچ تراپ، ماجاندرا دلفینو، جسیکا سن کلیر، رجی لی، سارا برنز، بریت فلاتمو و سه قلوهای کلاگت.

● اصل داستان:

کاترین هیل در نقش هالی بازی می کند، کاترین در این کمدی آرامش اعصاب بیشتری نسبت به هر گونه کمدی عاشقانه هایی که بازی کرده دارد. جاش دوهامل در نقش مه سر است. از آن پسر خوش تیپ هایی که همه با فامیل صدایش می زنند و ۲۴ ساعته کلاه بیس بال بر سر دارد. هالی و مه سر از هم متنفرند. تا روزی مجبور می شوند بچه ی بهترین دوستان متوفی شان را با هم بزرگ کنند و عاشق هم می شوند. مدت زیادی طول می کشد تا عشقشان جا بیفتد، در این میان برای از بین بردن فاصله ی میان این دو با یک سری مشاجرات، نفرت متقابل، دوستی های کوتاه و لطیفه های بی نمکی رو برو می شویم.

● مشکلش چیه:

یکی از نکات متجب کننده ی "زندگی آن طور که هست" این است که بیشتر یک درام رومانتیک است تا کمدی رومانتیک، که آن را بالاتر از حرف های بی خودی که از این ژانر انتظار می رود، می برد. مرگ زودهنگام دوستان مشترک هالی و مه سر (کریستینا هندریکس و هیز مک آرتور) به خوبی بر سراسر فیلم سایه انداخته است؛ به نظر می رسد که هیل و دوهامل شخصیت های مناسبی را ساخته اند، دخترک مجرد عصبی و پسرک خوش تیپ، از پوسته ی آبکی فیلم های کمدی رومانتیک بیرون می آیند و در دنیایی شبیه به دنیای واقعی زندگی می کنند. البته که صحنه های کلیشه ای بسیاری دارد، مخصوصا آنجا که هالی و مه سر عاشق هم می شوند. و بله ریسک بزرگی است تا سریع به فرودگاه برسند و فیلم را به نتیجه ی قابل پیش بینی برساند. اما آیا این بدترین چیزی است که هالیوود اخیراً نشانمان داده؟ نه. اما بهترینش هم نیست، اما ما خوره های فیلم رومانتیک می توانیم از آن لذت ببریم.

● وقتی مثل بقیه ی کمدی رومانتیک ها می شود:

تنها وقتی ازبازی شخصیت های مکمل رنگارنگ همه با بازی کمدین ها استفاده می شود که به گروه همخوانان یونانی روستایی، کشکی می نمایند، تا سختی های ازدواج و مسولیت های والدی و جذبه ی جاش دوهامل را نشان دهد. که بهترینشان ملیسا مک کارتی در نقش همسایه ی ملکه ی زنبور سلطه جوست.

چرا هیل در این فیلم قابل تحمل تر از ۲۷ پیراهن/ حقیقت کثیف یا قاتلین است: برای همه ی کلیشه هایی که او باید درشان می آورد. هیل سخاوتمندانه متعجب می شد. یا دی ایچمن و کریستین راسک رابینسون به عنوان فیلم نامه نویس صحنه های احساسی را برای هیل در نظر گرفتند که روزهای اولیه ی آناتومی گری را، پیش از وقوع فاجعه البته برایش یادآوری کنند. بعد از سری بازی های تند و آشفته ای که در زمان آغاز به کار بر عهده گرفته بود، این هیل الان به هیلی دوست داشتنی و آرام تبدیل شده است.

● اینگونه نگاهش کنید:

حداقل فیلم راجع به خرید، ازدواج، پیدا کردن یک مرد مناسب، بچه دار شدن، بردن خیاط به خاورمیانه، یا قرار گذاشتن با تاد همیلتون نیست.

● شمارش معکوس را آغاز کرده اند:

آهنگ متصرف به اجرای تریز، متاثر از نسخه ی آهنگ "کودک شیرینِ من" گروه گان ن روزز که در آخر فیلم پخش می شود، هر کسی را که سال پیش تریلر فیلم "آخرین خانه سمت چپ" را دیده باشد می فهماند که این رابطه ی زیبا و مفرح میان فرزند و والد برای همیشه از همه دریغ شده است.

مترجم: مونا قنبریان

منبع: www.movies.com