چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

غزل و ‌تغزل در شعر‌ فارسی


غزل و ‌تغزل در شعر‌ فارسی

شعر را به یک اعتبار به سه دسته مهم تقسیم کرده‌اند؛‌ ۱ ـ غنایی یا بزمی و تغزلی،۲ ـ روایی یا داستانی ‌۳ ـ تمثیلی یا وصفی و نمایشی.

شعر را به یک اعتبار به سه دسته مهم تقسیم کرده‌اند؛‌ ۱ ـ غنایی یا بزمی و تغزلی،۲ ـ روایی یا داستانی ‌۳ ـ تمثیلی یا وصفی و نمایشی.

اشعار غنایی یا تغزلی بازگوکننده تاثرات و احساسات عمیق شاعر و عواطف بیدار و زلال او نسبت به انسان، علایق مشترک جسمی و روحی، طبیعت و زیبایی های مندرج در آن است که این خود به دو نوع عشقی و اخلاقی تقسیم می شود. می دانیم انسان ـ شاکله انسان ـ از دو پدیده یا خلقت مهم به وجود می آید: ۱ ـ منطق و گویایی ۲ ـ تعقل و قدرت انتخاب که ماوراء غریزه است.

فکر، احساس، عاطفه، گرایش های زیباشناسانه و بیان اینها با واژگان و عبارات منطوق و مکتوب همه برخاسته از همین شاکله منحصر به فرد است.

هنر، برخاسته از همین موهبت و نعمت ویژه است و طبعا شعر ـ ساخته دیرینه و زیبا و پربار هنر ـ ارتباط دائم و نیرومند با همین مولفه ها یعنی فکر، احساس، عاطفه و گرایش های زیباشناسانه دارد.

هنر باغی جادویی، سرسبز، معطر، پر از گل وگیاه، سبزه، سبزینگی، طراوت، جوانی و جذابیت است و شعر بی هیچ دودلی یکی از دل انگیزترین باغ های این پردیس بزرگ است.

با پربارترین شاخه درخت نازنین هنر. غزل می تواند طبیعت و انسان را زیبا توصیف کند یا طبیعت و انسان زیبا را مجسم نماید که در هر دو صورت به هنرمندی و نقش ماهرانه شاعر نیازمند است. این از نظر ظاهری و صوری در بعد معنوی هم با مغز و اندیشه و لُبّ حقایق موجود در جهان کون و فساد سر و کار دارد.

از همین روست که غزل از عشق می گوید و از ارتباطات معنوی و قلبی و غریزی و عاطفی بشری. معنای لغوی غزل، ستایش معشوق است. مدح او و توصیف زیبایی ها، برنایی ها و رعنایی هایش.

غزل نوعی ستایشنامه یا مدیحه است، اما قصه بخصوصی ـ مانند قصیده ـ به دنبال ندارد یا از آن برنمی خیزد؛ حتی ممکن است مخاطب آن هم مشخص نباشد.

به معنای دیگر، غزل مکالمه ای و مواجهه ای و مکاشفه ای است ستایشگرانه با معشوقی غیرمشخص و ناشناس. معشوقی آرمانی خلق شده توسط شاعر.

شاعران غزلسرا گویی معشوقی مشترک دارند، اما هرکدام از آنها بحسب لیاقت ها و حساسیت ها و شاعرانگی ها و زیبایی های خود او را توصیف می کند و تفاوت غزل عاشقانه در شعر شاعران غزلسرا از همین ویژگی برمی خیزد. شاعر، زیبایی و دلربایی و رعنایی و جذابیت و برنایی و شورانگیزی را می ستاید، خواه شخص بخصوصی را واجد این صفات می شناخته یا نه.

من مطمئنم معشوق بسیاری از شاعران هرگز آنقدر زیبا و جذاب و وجدانگیز نبوده که در غزل ها و تغزلات آنان ظاهر شده.

کار شاعر تعمیق زیبایی است نه فقط توصیف آن، خلق وجاهت و تجسم رشک انگیز آن است نه بیان حقیقت با یک مابه ازای خارجی عینی.

این قدرت شاعر است و نیروی آفرینندگی و زیبانمایی او که با افسون کلمات و هماهنگی پرشور واژگان و رقص نازنین موسیقایی شعر و استفاده ماهرانه از جذابیت های زیباشناختانه درونی و بیرونی شعر وجودهایی طرفه و روح نواز به وجود می آورد.

سید محمود سجادی

شاعر و پژوهشگر