چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

انقلاب اسلامی و تحولات بنیادین فرهنگی


انقلاب اسلامی و تحولات بنیادین فرهنگی

انقلاب اسلامی و فرهنگ

انقلاب اسلامی ایران سرآغاز تحولی بزرگ است، تحولی فراتر از نام خویش و عظیم‎تر از عصر خویش. انقلاب اسلامی بیش از آنکه پدیده‎ای تاریخی و یا تحولی اجتماعی باشد، مکتبی متعالی است که در پی تجدید حیات معنوی انسان است و به همین حهت می‎توان گفت عصاره چهارده قرن مبارزه پیاپی نهضت تشیع، در راه بسط حکومت علوی است. این انقلاب مردمی خصوصاً از آن رو که در عصر فراموشی ارزش‎های والای انسانی به وقوع پیوست‎‎، اهمیت مضاعفی یافت و توانست مکتب و مرامی را به خسته‎دلان جهان امروز عرضه نماید که پیام آن آزادی، عدالت، برابری و رهایی از قیود مادی است. انقلاب اسلامی از آن جهت که احیاگر ارزش‎های والای انسانی و معنویت مبتنی بر مکتب اسلام در عصر خویش بود، سرآغاز تحولی معنوی و فرهنگی گردید که همه جلوه‎های آن فرصت درخشش و تلألو نیافته است.

● انقلاب اسلامی در عصر ظهور مکاتب

دین ستیز و دین‎گریز مارکسیسم و لیبرالیسم به وقوع پیوست و پیام تازه‎ای از پیوند دین و دولت را به دنیای فرامدرن عرضه نمود. بسیاری از تحلیلگران، انقلاب اسلامی را سرآغاز حرکت جدید اصولگرایی اسلامی دانسته‎اند. بر اساس این نظریات، اصولگرایی اسلامی در فرایند انقلاب اسلامی شکل تازه‎ای از بازگشت به قرآن و شریعت به خود گرفت. بر این اساس، اصولگرایی اسلامی مورد نظر انقلاب اسلامی نوعی سنت‎گرایی کهنه نیست. ادوارد آبراهامیان در این خصوص می‎گوید: اگر لفظ بنیادگرایی به معنی قرائت‎های خشک متون مذهبی باشد این مفهوم قابل اطلاق بر بنیادگرایی اسلامی نیست. زیرا تفسیر آنها از متون مذهبی جدید و نوآورانه است. آنچه امروزه در غرب به عنوان بنیادگرایی اسلامی مطرح شده است،‌ با اصولگرایی مورد نظر انقلاب اسلامی تفاوت‎های اساسی دارد. مطالعات بسیاری که هم اکنون در غرب با موضوع بنیادگرایی اسلامی در جریان است، سه خصلت اساسی را برای بنیادگرایی مورد تصور غربی‎ها در نظر گرفته است. این سه خصلت عبارتند از:

۱) طرحی برای کنترل زنان

۲) ارائه شیوه کار سیاسی بر اساس رد کثرت‎گرایی

۳) حمایت قاطع از ادغام دین و سیاست

اصولگرایی مورد نظر انقلاب اسلامی با دیدگاه توحیدی خویش، درصدد نفی حکومت‎های غیر‎الهی و ارزش‎های غیر انسانی است. حمایت قاطع از ادغام دین و سیاست نیز در چارچوب بسط و گسترش حکومت دینی مبتنی بر ارزش‎های والای انسانی، در همه عرصه‎ها مانند اقتصاد، سیاست و فرهنگ معنا پیدا می‎کند. بر اساس این دیدگاه فرهنگ عمومی نیز باید برگرفته از تعالیم شریعت و بر اساس تفاسیری از دین باشد که توان پاسخگویی به نیازهای روز را داشته باشند. به خوبی روشن است که اگر ریشه‎های اسلام گرایانه انقلاب اسلامی را فرهنگی بدانیم، در آن صورت اصولگرایی اسلامی، مبتنی بر دفاع از هویت فرهنگی خواهد بود.

به اعتقاد برخی محققان این نوع اصولگرایی که حاصل تفکر امام خمینی(قدس‎سره) بود به سرعت در میان سایر ملت‎های مسلمان نفوذ پیدا کرد. چنانکه فرد‎هالیدی کارشناس مسائل خاورمیانه در این مورد می‎گوید: "انقلاب اسلامی در ایران جذابیت ایدئولوژیک بسیار زیادی میان اعراب و الجزایر و سودان دارد که نمی‎توان آن را نادیده گرفت. به علاوه در جمهوری‎های آسیای میانه علی‎الخصوص آذربایجان، گرجستان، عراق، افغانستان و پاکستان با توجه به بافت اجتماعی این کشورها دین و فرهنگ دارای نفوذ بسیار زیادی است".

فیشر نیز معتقد است اسلام‎گرایی از این نوع، واکنشی علیه تخریب و زوال فرهنگی است.

گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی بر اساس اسلام‎گرایی نوین در جهت حفظ هویت فرهنگی، منجر به گونه‎ای غرب‎ستیزی منطقی در جهان معاصر گردید. هر چند پیش از انقلاب اسلامی اندیشمندان بسیاری، تفکر بنیادین خویش را بر غرب‎ستیزی بنا نهاده بودند اما به دلیل عدم ارائه الگویی توانمند از اسلام‎گرایی، توفیق چندانی کسب نکردند. امام خمینی اسلام‏گرایی را به عنوان الگویی برتر مطرح نمود. بر اساس طرح امام‎خمینی ظهور اسلام‏گرایی تنها در فضایی قابل درک است که در آن غرب مرکز زاده شده باشد.

نمونه‎ای از این تفکر امام را می‎توان در پیام ایشان به گورباچف مشاهده کرد: "شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره‎های کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه‏داری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکرده‏اید که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند".

بنابرآنچه بیان شد، تغییرات بنیادینی که انقلاب اسلامی در محور فرهنگ جهانی ایجاد کرد، عبارتند از:

۱) اسلام‏گرایی مبتنی بر پاسخگویی به نیازهای مخاطبان

۲) استعمار‎‏ستیزی با تکیه بر نقد غرب (وجوه منفی غرب) در جهت دفاع از هویت فرهنگی

۳) ارائه گفتمان جدید فرهنگی با تکیه بر توانمندی‎های سرشار اسلام این تغییرات بنیادین، چشم‎انداز آینده انقلاب اسلامی را به گونه‎ای ملموس ترسیم می‎کند.

بر اساس این دیدگاه، در جهانی که فرهنگ‎پذیری و تراوش فرهنگی بر اساس انتخاب آگاهانه صورت می‎پذیرد، برتری فرهنگی به وسیله غنای معنوی یک فرهنگ تفسیر می‎شود و مؤلفه‎هایی چون قدرت سیاسی و ابزار تبلیغاتی نمی‏توانند نقشی در تغییر فرهنگ ملت‎ها ایفا نمایند. روابط فرهنگی مطلوب در دنیای آینده این‏گونه شکل خواهد گرفت.

بی‌شک انقلاب اسلامی ایران می‌تواند نقش مؤثری در تمدن بزرگ اسلامی داشته باشد. تأثیر دین بر دگرگونی فرهنگی ملت‎ها و نقش تمدن آفرینش، محور بحث‎های بسیاری در قلمرو مناسبات دین و فرهنگ است. گروهی از جامعه‎شناسان معتقدند دین تأثیری بر روند رشد فرهنگی ملت‎ها ندارد. برخی دیگر مانند کارل مارکس معتقدند دین با ارائه نقشی منفی، عامل مهمی در زوال فرهنگی ملت‎ها است. علامه محمد تقی جعفری در مورد نقش دین می‎گوید: "چنانچه متفکران جامعه‎شناسی درباره ماهیت دین تحقیق لازم و کافی داشتند، قطعاً می‎گفتند: دینِ بی‎آلایشِ الهی همواره می‎تواند موجب سعادت واقعی باشد. این قدرت دین است که گاهی خود‎کامگی‎های بشری را شکافته و آنها را کنار زده و برای خوشبختی انسان‎ها دست به‎کار شده است".

انقلاب اسلامی که بارزترین نماد اسلام‎گرایی عصر حاضر است، بر پایه‌های فرهنگی‎ای شکل گرفت که پرورش"انسان تربیت‎یافته الهی" هدف متعالی آن محسوب می شود. اسلام‎گرایی که هم اکنون مورد توجه بسیاری از اندیشمندان شرق و غرب قرار گرفته، گونه ای از بازاندیشی ایدئولوژیک، حول محور "انسان کامـل" و ویژگی‎های او را به بنیادهای نظری فکر و اندیشه معرفی کرده است. بنابراین چنانچـه انقلاب اسلامی با رویکرد تربیت الهی انسان، نقش فرهنگ‌ساز خود را ارائه نماید، می‎توان بار دیگر شاهد شکل‎‎گیری تمدن بزرگ اسلامی بود. ایجاد باور حکومتی مبتنی بر فرهنگ انسان‌ساز اسلام، از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی به لحاظ ارائه فرهنگ اسلامی در چارچوب حکومتی مردمی، موجب پدید آمدن این باور عمیق شد که می‌توان با احیای ارزش‌های اصیلی چون تعلیم و تربیت، زمینه‎های بازسازی این تمدن را فراهم آورد.

مصطفی یاسینی

منبع: کارنامه فرهنگی انقلاب اسلامی، علی عسکری، کانون اندیشه جوان