چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آسیب پذیری کودکان در فرآیند سوگ


آسیب پذیری کودکان در فرآیند سوگ

وقتی نتوان وقایع زندگی را بیان کرد و فهمید و در عوض آنها را انکار نمود, فرآیند طبیعی مقابله با آنها را نیز نمی توان طی کرد

همه ما دیر یا زود با مرگ عزیزانمان مواجه می شویم. می دانیم مرگ پدیده ای جهان شمول و غیرقابل انکار است ولی معمولاً از فکر کردن درباره آن اجتناب می کنیم و برای روبه رو شدن با آن آمادگی لازم و کافی نداریم. از سوی دیگر فرهنگ ما در مواقع خاص همیشه حمایت کافی را فراهم نمی آورد و اجازه سوگ طبیعی را به افراد نمی دهد. به بازمانده ای که عزیزش را در اثر سرطان از دست داده خیلی بیشتر توجه می شود تا کسی که نزدیک ترین فرد خانواده اش خودکشی کرده، او در سوگ خویش تنها می ماند، کسی به صحبت های او گوش نمی دهد، ممکن است طرد شود، بدون آن که دلیل واضحی وجود داشته باشد احساس شرم و گناه دارد و به تنهایی و خلوت خود می خزد. مطمئناً این جو سکوت و انکار که بخشی از فرهنگ ماست توسط کودکان ایجاد نمی شود، آنها در این فضا به دنیا آمده اند. فضایی که آنها را برای روبه رو شدن با حوادث غیرمترقبه، مرگ های ناشی از قتل، خودکشی، ایدز، بیماری های کشنده و... آماده نکرده در حالی که حوادث غیرطبیعی جزیی از زندگی و دنیای کودکان شده است. پس چرا تصمیم نگیریم شرم و داغی را که پس از اینگونه حوادث پدید می آید از بین ببریم، جو سکوت و انکار را بشکنیم، به کودکان کمک کنیم تا صرف نظر از نوع مرگ و حادثه راحت گریه کنند، راحت حرف بزنند، سؤال کنند و احساسات خود را بیرون بریزند. مطلبی که در پی می آید نقطه نظرات و راهکارهای دکتر فریبا عربگل، فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان و عضو انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان در این خصوص می باشد که از نظرتان می گذرد.

● سوگ پیچیده

دکتر عربگل در تعریف مفهوم سوگ پیچیده می گوید: وقتی نتوان وقایع زندگی را بیان کرد و فهمید و در عوض آنها را انکار نمود، فرآیند طبیعی مقابله با آنها را نیز نمی توان طی کرد. خودکشی، قتل، آزارهای جسمی و جنسی، خشونت، ایدز و از دست دادن های متعدد مثال های آشنایی هستند از موقعیت هایی که تبدیل به سوگ پیچیده می شوند، چرا که در این شرایط کودک قادر نیست آنچه را که رخ داده بیان کند، پیرامون آن صحبت یا سؤال کند و احساسات و افکار درونی خود را بیرون بریزد. در چنین شرایطی کودک نمی تواند فرآیند سوگ طبیعی را بگذراند و در احساساتی دوگانه و تعارض آمیز گیر می کند.

● عوامل سوگ پیچیده

▪ مرگ ناگهانی و فاجعه آمیز

مرگ های ناگهانی و فاجعه آمیز شامل مرگ های ناشی از قتل، خودکشی، تصادفات کشنده، بیماریهای کشنده ناگهانی و... می باشد. در چنین مواقعی بلافاصله در خانه محیطی بی ثبات، نامشخص، غیرقابل پیش بینی و پر از حوادث اتفاقات مختلف ایجاد می شود و کودک احساساتی را چون گیجی، سردرگمی، خشم، گناه، تمایل به انتقام، شوک، انکار و ناباوری تجربه می کند.

▪ مرگ همراه با برچسب های اجتماعی

دکتر عربگل مرگ های ناشی از ایدز، خودکشی و دیگرکشی را همراه با احساس شرم، داغ خوردگی اجتماعی می داند و معتقد است: کودکان نیز همانند بزرگسالان در چنین مواقعی اغلب احساس شرم، خجالت و ناراحتی دارند و نمی توانند راجع به واقعه ای که رخ داده راحت صحبت کنند. آنها از ترس استهزاء یا تبعید توسط آرای عمومی ساکت باقی می مانند و سعی می کنند موضوع را پنهان کنند و راجع به آن صحبتی به میان نیاورند، در نتیجه احساسات سرکوب شده آنان یا به صورت خشم و انزجار و نفرت بیرون می ریزد یا به صورت بیزاری از خود، احساس تنهایی و انزوا به درون کودک برمی گردد. بدیهی است در چنین شرایطی کودک نمی تواند به طور طبیعی سوگواری کند، چون موضوع از دست رفتن شخص مرده را نمی تواند از پدیده مربوط به چگونگی مردن او جدا کند.

▪ از دست دادن های متعدد

وقتی کودک با مرگ و از دست دادن های مکرر و متعدد رو به رو می شود، دچار ترس عمیق از تنهایی، ناتوانی و ترک شدن می گردد. مثالی مشخص از این مورد زمانی است که یکی از والدین فوت کرده و کودک نگران از دست دادن والد دیگر می باشد. در شرایطی که یکی از والدین وجود ندارد و والد دیگر نیز فوت می کند کودک ممکن است مجبور شود خانه، اعضای خانواده، دوستان، مدرسه و اجتماعی را که به آن تعلق دارند ترک کند. در چنین شرایطی که کودک همه چیزش را از دست داده است، دچار احساس شوک، تنهایی، انزوا و ترس از ترک شدن های مجدد در آینده می گردد.

▪ ارتباط تعارض دار قبلی با شخص از دست رفته

روان پزشکان معتقدند، کودکی که توسط شخص محبوب زندگی خود مورد اذیت، آزار، غفلت، ترک و بی مهری قرار گرفته است، پس از مرگ وی احساسی دوگانه نسبت به او دارد. بخشی از احساس او ممکن است به صورت حالت تسکین یافتن، رهایی، آرامش و یا حتی خوشحالی و بخشی دیگر احساس گناه، سرزنش خود، ترس و یا افسردگی باشد. ممکن است اذیت و آزارهای پیشین هنوز به عنوان رازی فاش نشده او را بیازارد و شرم از بیان موضوع و عدم بروز احساسات همراه با آن سوگ او را پیچیده تر کند.

اگر فرآیند سوگ شخص محبوب با روابط حل نشده گذشته و همراه شود ممکن است احساس گناه، ترس از طرد شدن، افسردگی، خوشحالی، تسکین یافتن و به طور کلی احساسات متضاد و گوناگون کودک را آزرده سازد.

▪ فرآیند سوگ در والد بازمانده یا مراقبین کودک

در صورتی که والد بازمانده نتواند احساس و درد کودک خویش را تشخیص دهد، نمی تواند الگو و مدل مناسبی برای فرزند خود باشد. در چنین شرایطی احساسات فرد انکار و در درون او خفه می شود.

● چگونه به کودکان کمک کنیم

همواره سوگ بخشی از زندگی ما بوده و خواهد بود لیکن، اغلب کودکانی که در معرض انواع حوادث و رویدادهای آسیب زا و تکان دهنده از طریق اخبار رادیو تلویزیون، اینترنت، فیلم های ویدیویی، موسیقی، تصاویر و... قرار می گیرند با احساس آسیب پذیری و بی دفاعی تنها گذاشته می شوند.

لازم است به این ادراک برسیم که در مورد تمامی مسایلی که سرفصل هایشان را بسته ایم و سکوت اختیار کرده ایم اکنون باید آشکارا صحبت کنیم:

▪از دست رفتن یک فرد پدیده ای جدا از شکل مردن اوست. اگر عزیز ما مرده است باید برای او سوگواری کنیم و احساسات خود را بیرون بریزیم، چه به مرگ طبیعی و به موقع فوت کرده چه کشته شده و یا در اثر بیماری ایدز از بین رفته باشد.

▪ به زبانی ساده و مستقیم که راه هرگونه قضاوتی را ببندد خودکشی، قتل، ایدز، حملات خشونت بار، سوءرفتار، قلدری را برای کودکان توضیح دهیم به نظر می رسد بزرگترین عاملی که باعث می شود بزرگترها نتوانند راجع به سوگ و شخص مرده با فرزندان خود صحبت و با آنان ارتباط برقرار کنند، احساس شرم و ترس خود آنهاست. مثلاً احساس شرم و وحشت مادر از این که به فرزندش بگوید: برادر تو کشته شده است. ناتوانی ما برای بحث در باره چنین موضوعاتی، آن هم به صورت باز و آشکار با کودکان، جوی از رمز و راز، تنهایی و انزوا، ترس و وحشت در آنان ایجاد می کند که بسیار آسیب رسان تر از مرگی است که رخ داده است.

● چه باید کرد:

▪ برای کودکان توضیح دهید

دکتر عربگل می گوید: به کودکی که عزیزش را در اثر خودکشی، قتل و ایدز و... از دست می دهد، هیچ توضیحی داده نمی شود، چه اتفاقی رخداده است؟ ایدز چیست؟ خودکشی چیست؟ معمولاً تلاش می شود در حضور کودک از هر گونه صحبتی در مورد این موضوعات خودداری شود، سؤالات کودک بدون پاسخ باقی می ماند و کودک در هاله ای از ابهام و رمز و راز سرگردانی می ماند. وقتی بزرگترها آماده می شوند که حقیقت را بگویند، بچه ها نیز آماده هستند که بشنوند. گرچه احساس ترس و وحشتی که والدین را از گفتن حقیقت باز می دارد ممکن است به نظر آنان روشی محافظت کننده باشد اما آزادی کودک را برای سوگواری محدود و مهار می کند. کودکان نیاز دارند حقیقت را بدانند و بزرگترها نیاز دارند کلمات و واژه های مناسبی را برای گفتن حقیقت پیدا کنند.

▪ احساس طبیعی بودن را در کودک ایجاد کنید

دکتر عربگل معتقد است، کودکانی که در معرض مرگ عزیزانشان قرار گرفته اند ممکن است نگران سلامتی و مرگ خودشان باشند و فکر کنند که زندگی و سلامت آنان نیز به نحوی توسط یک بیماری کشنده تهیه می شود، در نتیجه روی علایم بدنی خود متمرکز می شوند. معمولاً در چنین مواردی انجام معاینه توسط پزشک و اطمینان از جهت این که همه چیز خوب و میزان است، بسیار کمک کننده است تا بعضی از توجهات و ترس های کودک راجع به علایم جسمانی برطرف شود. این پیام را به کودکان منتقل کنید که معمولاً کودکان و بزرگترها پس از این که با مرگی روبه رو می شوند راجع به سلامتی خودشان نگرانی پیدا می کنند و این پدیده ای است که همه ما آن را تجربه می کنیم.

▪ سکوت

گاه سکوت ما روش مفیدی برای کمک به کودکان در تأیید احساسات آنان است. این روانپزشک می گوید: وقتی نگران آنیم که چه توضیحاتی به کودکان بدهیم، چقدر سخنرانی و نصیحت کنیم و... ممکن است آنان تنها نیاز داشته باشند که نوازش شوند و بشنوند که ما متأسفیم.

▪ پیوند عاطفی با یادگاری

گاه وسیله یا شیئی وجود دارد که ما را به گونه ای با فرد از دست رفته پیوند می دهد و ما با دیدن آن به یاد عزیزمان می افتیم. مثلاً وقتی دیدن یک پروانه خاطره ای را در ذهن کودک زنده می کند و او به یاد مادرش می افتد یا داشتن یک سنجاق سر به شکل پروانه که هر زمان احساس دلتنگی کرد بتواند آن را به موهایش بزند، کمک بزرگی می تواند باشد.

▪ مدارا با خشم کودکان

گاه در فرآیند سوگ، کودک نسبت به خود، شخص مرده، عامل مرگ، خدا، پزشکان، افراد کمک رسان، نیروهای انتظامی، دادگاه، قاضی و... احساس خشم دارد. لازم است با خشم کودک به گونه ای برخورد کنیم تا شرایط پیچیده تر نشود. دکتر عربگل روش های زیر را برای مدیریت در خشم کودکان ارائه می دهد:

- نقاشی کردن کسی را که به او خشمگین است و پاره کردن و خط خط کردن آن

- ضربه زدن به بالش

- فشردن خمیربازی

- استفاده از عروسک

- استفاده از تلفنی که سیم آن قطع است تا کودک احساسات خود را تخلیه کند

- فعالیت های جسمانی مثل: دویدن، توپ بازی، حمام کردن و...

فراهم کردن زمینه برای برون ریزی اسرار

در مواجهه با مرگهای فاجعه آمیز مثل خودکشی، قتل، مرگ ناشی از ایدز و... کودک اسراری را درون خود دارد که مگر با افراد خاص و در مواقع خاص آن را نمی گشاید. گاه این رازها کودک را می آزارد و چون مخفی می ماند پیچیده تر می شود و رنج و اندوه کودک را مضاعف می کند.

در اینگونه مواقع باید به کودک کمک کنیم با جلب اعتماد او نسبت به خودمان بتواند راهی برای برون ریزی اسرار و احساساتش را پیدا کند.

منبع: انجمن روانپزشکی کودکان و نوجوانان

مریم غفاری



همچنین مشاهده کنید