یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
مجله ویستا

لاله‌زاری که بود...


لاله‌زاری که بود...

تئاتر لاله‌زاری اصطلاحی است که به نوعی نمایش‌های عامه‌پسند می‌گویند ولی افسوس که تئاتر نصر، پارس، جامعه، باربد و دهقان بسته شد و با بسته شدن این تماشاخانه‌ها تئاتر سیاه‌بازی …

تئاتر لاله‌زاری اصطلاحی است که به نوعی نمایش‌های عامه‌پسند می‌گویند ولی افسوس که تئاتر نصر، پارس، جامعه، باربد و دهقان بسته شد و با بسته شدن این تماشاخانه‌ها تئاتر سیاه‌بازی هم کم‌کم از نفس افتاد. این که می‌نگارد این جملات را کسی است که بیش از ۵۰سال از عمرش را شب‌ و روز به تئاتر سنتی کشور خدمت ‌کرده است و آری با خون دل می‌گویم: اینجا لاله‌زار بود. کاش که می‌شد از فعل ماضی استفاده نکرد. کاش می‌شد قبل از وقوع حادثه، اهمیت این نوع تئاتر را به تصمیم‌گیران فرهنگی گوشزد کرد.

می‌دانید در این خیابان نوعی از هنر جریان داشت که قاچاقی نفس می‌کشید و زیر چکمه‌های آتراکسیون (پایکوبی‌ها) خرد می‌شد و توی سرش می‌زدند که تو حق زندگی کردن نداری. می‌گفتند تو ضد هنری، تو مبتذلی. این هنر سال‌هاست محکوم و تحت ستم است. در این تئاترها کسی برای ناشناس ماندن عینک دودی نمی‌زند؛ از قراردادهای میلیونی خبری نیست، اینجا بازیگرانی بوده‌اند که ماهی ۳۰ اجرا داشتند و حدود ۴۰، ۵۰ تومان دستمزد می‌گرفتند و باید هزینه زندگی‌‌شان را می‌پرداختند. در این تئاترها هنرمندانی چون صادق بهرامی، هوشنگ سارنگ، محمدعلی جعفری، عبدالحسین نوشین، ایران قادری، اکبر مشکین، ایران دفتری، شهلا ریاحی، عزت‌الله انتظامی و نصرت‌الله محتشم ایفای نقش می‌کردند. اینجا از بوی ادکلن‌های پاریسی خبری نبود از تماشاگران اجباری و مودب خبری نبود. فضای این سالن‌ها انباشته از بوی عرق تن مردانی بود که برای پول بلیط زحمت می‌کشیدند. کسانی که تئاتر برایشان زندگی بود و اگر نمایشی مطابق خواسته‌شان نبود، اعتراض می‌کردند. اینجا در هر سالن ماهی دو نمایش اجرا می‌شد یعنی در سال ۷۰ نمایش، یعنی در یک سال دو میلیون و ششصد هزار نفر جذب می‌شدند.

حالا اما چند نفر در سال از نمایش‌های ایرانی دیدن می‌کنند؟ همین محاسبه ساده پرده از محجوریت و مظلومیت نمایش ایرانی و پایگاه سنتی آن‌- لاله‌زار- برنمی‌دارد؟ قضاوت با شما .

حسن عظیمی / پیشکسوت نمایش ایرانی