یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

تحولات شعر فارسی


تحولات شعر فارسی

تا قبل از مشروطیت, شاعری یك شغل و منبع درآمد بود شاعر مثل یك منشی و مستوفی, در استخدام حاكم و امیر و سلطان بود و مطابق میل او سخن می گفت و از صله و جایزه و مستمری او بهره مند می شد

۱ـ درآمد

نوشتن این مقاله برای صاحب این قلم بیش از هرچیز فرصتی شایسته برای گزارش تحولات ادبی اخیر در زبان فارسی است و اگر این نوشتهٌ ناقابل هیچ سود دیگری نداشته باشد، دست كم این منفعت را خواهد داشت كه درد دل های یكی از علاقمندان به شعر و ادب را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.

۲ـ تحول سرشت و جایگاه شعر پس از مشروطیت

تحول سرشت و جایگاه شعر پس از مشروطیت از چند جهت بود:

۲ـ۱ـ تبدیل شغل به رسالت تا قبل از مشروطیت، شاعری یك شغل و منبع درآمد بود. شاعر مثل یك منشی و مستوفی، در استخدام حاكم و امیر و سلطان بود و مطابق میل او سخن می گفت و از صله و جایزه و مستمری او بهره مند می شد. در چنین اوضاعی یك شاعر درباری نه تنها همچون عنصری می توانست از نقره دیگدان بزند، بلكه حتی شاعرانی همچون میرزا حبیب قاآنی (وفات ۰۷۲۱ق / ۳۵۸۱ـ۴۵۸۱ م) و میرزاعباس فروغی بسطامی (وفات ۴۷۲۱ق / ۷۵۸۱ـ۸۵۸۱ م) در عهد قاجار می توانستند خود را به عنوان شاعر به یكی از بزرگان وابسته كنند و از ممر سرودن شعر و انتساب تخلص خود به نام بزرگان تامین معیشت و ارتزاق كنند. برای نمونه:

الف ـ قاآنی مبالغ كلانی برسبیل مستمری از محمدشاه قاجار می گرفت، كه بعدها امیركبیر آن را موقوف كرد. چنان كه نوشته اند:

قاآنی. . . از زمان خاقان مغفور. . . تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه. . . پیوسته در مركز خلافت پیشرو شعرای عصر خویش بود و در تمام اعیاد و جشن ها و سلام ها و ولادت سلطان زاده ها و اعطأ مناصب و امثال ذلك، قصائد بدیعه و چكامه های نغز و تغزل ها و تشبیه ها انشاد می نمود و در سلام ها و جشن ها كه انبوهی از خاص و عام فراهم می آمد، قرائت می فرمود و به صلات وافره و انعامات متكاثره و خلع فاخر مفتخر و مخلع می شد. ۱

ب ـ یا آن كه محمدكاظم صبوری (پدر محمدتقی بهار)، ملك الشعرای آستان قدس رضوی بود و از آن ممر مبالغ قابلی مستمری دریافت می كرد. چنان كه نوشته اند كه وی عریضه ای به ناصرالدین شاه نوشت و تقاضا كرد كه شاه او را به لقب دعبل العجم ملقب كند (داشتن القاب همیشه توام با مستمری سالیانه از بودجهٌ رسمی مملكت بود)، ولی شاه كه عریضه را خواند، فرموده بودكه دعبل العجم، لفظ خام غیرمانوس و خارج از استعمال است، او را باید در آستانهٌ رضویه لقب ملك الشعرایی داد. لهذا دربارهٌ او فرمان ملك الشعرایی صادر شد. ۲

ج ـ یغمای جندقی (وفات ۶۷۲۱ ق / ۹۵۸۱ـ۰۶۸۱م) هم كه اشعار هجو و هزل و نقادی او برمدایح وی غالب است، از راه شاعری مستمری داشت. چنان كه در فرمان مستمری او می خوانیم:

چون حسب الفرمان قضا توان قدرت شان سركار اقدس شهریاری. . . مقرر است كه هریك از ارباب استعداد و اصحاب فهم و كمال علی قدر مراتبهم از خوان احسان دولت جاوید نشان موظف و مشرف باشند، لذا نظر به مراتب قابلیت و مدحتگری عالی جاه فصاحت و بلاغت پناه میرزا ابوالحسن جندقی متخلص به یغما در معاملهٌ هذه السنه سی چی ئیل خجسته دلیل و بعدها مبلغ پنجاه تومان رایج دیوان از بابت مالیات جندق در وجه او مستمر و برقرار نمودیم كه همه ساله بازیافت و صرف مخارج خود نموده به مراتب دعاگویی و ثناگستری قیام و اقدام نمایند. ۳

آری درگذشته شاعر می توانست خود را وابسته ی یكی از بنگاههای سیاسی و حكومتی یا مذهبی كند و از آن طریق در مقام ملك الشعرأ دربار، یا آستان قدس رضوی، یا آستانهٌ حضرت معصومه مستمری و حقوق مرتبی دریافت كند. اما از انقلاب مشروطیت به بعد، با مطرح شدن مفاهیم جدیدی هم چون علایق ملی و امید به آزادی و قانون مداری و شایسته سالاری اكثر شاعران به جرگهٌ آزادی خواهان پیوسته اند و تعهد و مسؤولیت اجتماعی و سیاسی براستفاده های مالی از طریق شعر رجحان یافت و جز معدودی كه نان به نرخ روز خورده و سنت پیش از مشروطیت را ادامه داده اند، اكثر قریب به اتفاق شاعران یكصد سالهٌ اخیر نان از قبل خویش خورده و خود را به ارباب زور و زر نفروخته اند.۲ـ۲ـ تبدیل منِ شخصی به منِ اجتماعی

پس از مشروطیت در نتیجه ی نفوذ فرهنگ نو در ذهن و زبان شاعران عناصر تخیل و آرمان های شاعر تغییر كرد و مخاطب شاعر هم كه پیش از مشروطیت شخص حاكم و سلطان بود، پس از مشروطیت به جامعه و ملت گسترش یافت. نتیجهٌ مستقیم این تغییر آن بود كه عواطف شاعر به جای من شخصی و فردی، به یك من اجتماعی و ملی تبدیل شود.

۲ـ۳ـ تبدیل مخاطب خاص به مخاطب عام

تاریخ ادبیات ایران از آغاز تا نهضت مشروطیت، بیشتر تاریخ خواص و نخبگان جامعه بود. چون اكثر مردم، بر خواندن و نوشتن توانایی نداشتند و ادب گفتاری و شنیداری بیش ازنوشتاری و آثار منظوم بیش از آثار منثور در میان عامه مردم شایع بود. مشروطیت اگرچه انقلابی تمام عیار نبود، ولی در تحول اجتماعی و فرهنگی ایران نقطه عطفی بود كه بر اثر آن نهادهای جدید فرهنگی ازجمله مدارس جدید، مطبوعات، احزاب تأسیس شدند و شاعران و سخنوران، دوشادوش ناطقان، سخنرانان و نویسندگان ادب فارسی را با شور انقلابی و پیام های سیاسی به میان مردم بردند و به ویژه بعضی از شاعران امثال عارف قزوینی، سید اشرف الدین گیلانی و ابوالقاسم لاهوتی سرودن اشعار موزون و مقفا اما عامه پسند را وسیله ای برای تبلیغ اندیشه های آزادی طلبی و مشروطه خواهی قرار دادند. بدین گونه هرچند عده ای قلیل مانند سید احمد ادیب پیشاوری، شعر را همچنان به سبك قدما، برای طبقهٌ نخبگان می گفتند، اكثریت شاعران مخاطبان خود را عامه مردم و نه یك گروه خاص اجتماعی می دانستند.

۳ـ شاعران بزرگ پس از مشروطه

بلافاصله پس از مشروطیت چهار شاعر را می توان بزرگترین دانست: ملك الشعرأ محمد تقی بهار خراسانی، ادیب الممالك امیری فراهانی، ایرج میرزا جلال الممالك و محمدهاشم میرزا افسر. از این میان دیوان بهار و ادیب الممالك، پرمحتواترین منبع منظوم است. ارزش اشعار اختصاصی این دو سرایندهٌ نامدار در این است كه لحن و سبك این هر دو نمایندهٌ برتر ادبیات بعد از مشروطیت، پخته، فخیم و سنگین است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.