یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
«بشارت » را بر اساس افسردگی در جامعه ساختم
محمدهادی کریمی چهره نامآشنای سینمای ایران است، او علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، شعر هم میگوید و از همه مهمتر آنکه او قبل از اینکه فیلمساز باشد یک پزشک است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۷۶ با نگارش فیلم «ساغر» به کارگردانی سیروس الوند آغاز کرد. در سال ۱۳۸۵ اولین فیلمش با نام «غیرمنتظره» را کارگردانی کرد و از کارهای شاخص وی که توانست نظر منتقدان سینمایی را جلب کند، ساخت فیلم «برف روی شیروانی داغ» بود، فیلمی که با اکران در جشنواره فجر توانست نظر منتقدان و هنرمندان سینمایی را جلب کند و توانست از موفقترین آثار این فیلمساز باشد. «آدمکش»، «الهه زیگورات»، «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» و... از جمله فیلمهایی است که در کارنامه کریمی دیده میشود. او در حال حاضر در فیلم «ساکن طبقه وسط» به کارگردانی شهاب حسینی نیز بازی میکند که البته در این گفتوگو نخواست درباره حضورش و نوع بازیای که دارد، صحبت کند و پاسخ به این سوالات را به وقت دیگر موکول کرد. کریمی در حال حاضر فیلم «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» را روی پرده دارد. فیلمی که منتقدان نظرهای متفاوتی درباره آن دارند اما او معتقد است که این فیلم میتواند رضایت تماشاگران را جلب کند و درباره موضوعی سخن میگوید که در جامعه کنونی به آن کمتر پرداخته میشود.در این فیلم بازیگرانی چون حمید فرخنژاد، نیکی کریمی، هنگامه قاضیانی، محمد احمدی، خاطره اسدی، امیرحسین آرمان و... بازی میکنند.
«بشارت به یک شهروند هزاره سوم» فیلمی با موضوع خاص بود، سوژهای که دربارهاش در جامعه صحبت میشود اما هیچگاه در قالب فیلم بلند سینمایی تصویر نشده، چطور شد به فکر ساخت این فیلم افتادید؟
بعد از ساخت فیلم «برف روی شیروانی داغ» دو پروژه سینمایی دیگر را قرار بود برای ساخت جلو ببرم اما هیچکدام پروانه ساخت دریافت نکردند و در همین اثنا بود که فیلمنامه «باریکه راه مزرعه» به دستم رسید. این فیلمنامه را خانم «الهه احمدی» نوشته بود، فیلمی که به مواجهه زنی که در حوزه علمیه خواهران، علوم دینی خوانده با تعدادی دختر که به فرقهای گرویدهاند میپردازد، فرقهای که به شیطانپرستی پرداخته و این فرقه برای زن عجیب و قابل هضم نبود. با خواندن اثر، روح زنانه حاکم بر آن را دوست داشتم اما یک بستر پلیسی و جنایی نیز داشت. فیلمنامه را کنار گذاشتم چرا که نه خود را شیطانگرا میدیدم و نه در دور و بر نزدیکم چنین افرادی بودند، به همین دلیل نیازی به ساختش نمیدیدم.
پس چطور شد به ساخت فیلم روی آوردید؟
بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که مبانی فکری من که در آن دوره با افسردگی، یاس و تلخ اندیشی همراه بود با ریشه تفکر شیطانگرایی مشترک است و هر دو ریشه در بیاعتمادی به خدا دارد. حالا دیگر دوست داشتم فیلمنامه را بسازم چرا که حدیث نفس خودم بود و دیگران مثل من که مایوس و افسردهاند و گمان دارند در این جهان با خوب بودن نمیتوان حال خوبی داشت. یا اینکه خداداری میکنند و بهرغم خداباوری، غافل نیز هستند. بر این اساس فیلمنامه خانم احمدی «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» را نوشتم، فیلمی از دگردیسی فکری یک زن خداپرست که وارد اجتماعی میشود که برایش ناآشناست و پس از دیدن ظواهری از شیطانپرستی به مصادیق دیگری از این مفهوم دست مییابد.
یعنی شما مصادیقی را درباره شیطان در این فیلم آوردهاید؟
بله. به نظرم یاس، خشم، افسردگی و بیاعتمادی به خود و به دیگران و حتی بیاعتمادی به خدا مصادیق بارز شیطان در هزاره سوم است.
درباره انتخاب بازیگران (بازیگران خوب سینما حضور دارند) انتخابتان در زمان نگارش فیلمنامه در ذهن شکل گرفت یا بعد از نگارش به انتخاب بازیگران دست زدید؟
بیشتر انتخابها بر اساس تواناییهای بازیگران و همچنین نزدیکی ظاهر به نقشها باز میگردد. اگر چه آشناییزدایی و پرسوناژشکنی در مورد بعضی بازیگران چون «نیکی کریمی» که به نظرم درخشش فوقالعادهای در این فیلم دارد نیز اتفاق افتاد. خوشبختانه همه بازیگران انتخابهای اولم بودند که بعد از پروانه ساخت و در زمان پیش تولید این انتخاب و چینش صورت گرفت.
آیا اکران عمومی فیلم نسبت به جشنواره تغییراتی داشته؟
بله. دو دقیقه از پلانهایی که به خاطر ممیزی استفاده نشده بود، در زمان اکران عمومی فیلم باز هم به فیلم اضافه شدند و البته چند دقیقهای از فیلم نیز کوتاه شد.
فیلم درباره فرقههای مختلف از جمله شیطانپرستی است که در میان نوجوانان و جوانان نفوذ کرده، هنگامی که فیلم را ساختید فکری هم برای اکران فیلم برای این رده سنی داشتید؟
ببینید، فیلم به آسیبشناسی گرایش نوجوانان و جوانان به گروهها و محفلهای سری و خاص میپردازد. به نظرم علت این گرایش نیز بیاعتمادی است که در فیلم نشان داده میشود، همانطور که گفتم بیاعتمادی به خود و دیگران و حتی خداوند. همچنین در این فیلم سعی کردیم علل زمینهساز این بیاعتمادی را بررسی کنیم. فیلم علاوه بر اینکه برای نوجوانان و جوانان است برای خانوادهها، اولیای امور آموزش و پرورش و همچنین دستاندرکاران و مسئولان تامین امنیت و نظم جامعه نیز بوده. به نظرم فیلم حرفهای زیادی برای مسئولان دارد و شاید هم نقطه آغازی باشد برای اصلاح و بازنگری بعضی از سیستمهای آموزشی. امیدوارم که قشر جوان و نوجوان فارغ از هر آنچه این روزها فیلم دیدن در سینما را محدود کرده است به تماشای فیلم بنشینند.
به نظر میرسد نشان دادن این فرقهها به واسطه اظهارنظرها در باره مسائل دینی و... در سینمای ایران سخت باشد؟ و اینکه فیلم باید خوب ساخته شود تا مخاطب به تماشایش تمایل داشته باشد؟
وقتی شما تحقیقات کامل در این رابطه انجام میدهید و به واسطه آنکه پزشک و درمانگر تعدادی از آنها هستید، دستت به اندازهای که بخواهی بهطور علمی برای آسیبشناسی پر است. در زمینه مسائل دینی هم به نظرم حوزه تحقیق و پژوشش محدود نیست.
در جایی اشاره کردید که این فیلم را برای جامعه افسرده و مایوس ساختید، این افسردگی اجتماعی را در چه میدانید؟
افسردگی، این نام و عنوان امروزه شاید یک بیماری شناخته شده است که برای درمانش دارو وجود دارد و این امر در جامعه امروزی به عنوان یک بیماری شناخته شده است. اما یاس و تلخاندیشی که در جامعه وجود دارد و علل و زمینهساز این بیماری به شمار میروند حاصل سه نوع بیاعتمادی است. حالا در مقام یک پزشک نه فیلمساز باید علل این بیاعتمادی را پیدا کرد، برای بیاعتمادی در جامعه و در افراد علل اقتصادی و فرهنگی و... وجود دارد که در مقام فیلمساز سعی کردم در فیلم به آن بپردازم.
چه رابطهای میان قتل دختران نوجوان و نوزادی که قرار است به دنیا بیاید، در فیلم وجود دارد؟
این فیلم کفه تعادل را میان امید و ناامیدی برقرار میسازد، یعنی خودکشی دخترهای نوجوان را اگر نماد تلخاندیشی، یاس و ناامیدی بدانیم، تولد نوزادی که در انتظار به دنیا آمدن در بانک جنین است، بیننده را به نشانه و معنایی از امید رهنمون میکند و در نهایت این تولد است که اتفاق میافتد و به گفته «تاگور» شاعر هندی «هر فرزندی که به دنیا میآید، حکایت از آن میکند که خداوند هنوز از آفرینش انسان پشیمان نشده است».
نام فیلم را بر چه اساس انتخاب کردید؟
نام فیلم را بر اساس ایده مصلحانهای که در فیلم برای بیان تلخیهای گزنده اجتماعی در پیش گرفته بودیم، انتخاب کردم. عنوان فیلم هم باید نشانی از امیدواری را در خود داشت و اما «شهروند هزاره سوم» چون مردمان این روزگار فارغ از اینکه شهروند کدامین نقطه جغرافیایی باشند. شهروندان این زمان هستند که به واسطه رشد تکنولوژی چون قانون ظروف مرتبطه به همسانسازی فرهنگی شدهاند و سبک زندگی آنها همانند هم است و نیازشان به امید و اعتماد دوباره یکسان است.
به بازیها بازگردیم، نقش هنگامه قاضیانی در این فیلم خیلی رو است و پیام رساندن مستقیم او به عنوان یک معلم برای دخترهای جوان؛ آیا میخواستید یک معلم دینی در جامعه امروز را نشان دهید که در جامعه به این شکل است؟
درست است، هر معلمی در پای تخته هر حرفی بزند، شعاری است. میخواستم ناکارآمدی این لحن را نشان دهم و ضمن آنکه آن مقدمهای بوده برای رسیدن به موخره پایانی جایی که استاد مینو به او میگوید اشتباه کرده است و او به جای شیطان باید از خدا حرف میزد و برای بچهها از خدا میگفت.
اینکه مدیر مدرسه تنها در استرس بلند کردن دیوارها و رنگ کردن شیشههاست و به جای پیدا کردن راهحل میخواهد دیوارها را بلندتر کند، نیز نقشی است که برای نقد مدیریت دبیرستانها آورده شده؟
همه اینها با منظور بوده، مدیر مدرسه هم فقط با روشهای سلبی در فیلم میخواهد شیطان را از مدرسه دور کند، مدام زنگ میزند و میله آهنی برای مدرسه میخواهد و مدام به فکر آبروی مدرسه است تا نجات بچهها. معتقدم در سیستمی که متاسفانه کنکور محور است غلط به جای مهارتهای فردی و اجتماعی، جوانان را در یک دنیای چهار گزینهای محدود کرده است.
از اکران فیلم راضی هستید؟ فکر میکنید مخاطب توانسته با این فیلم ارتباط برقرار کند؟
وضعیت به گونهای است که این روزها همین که فیلمی اکران میشود به هم تبریک میگویند. حکایت تعداد کم سالنها و سانس فیلمها خود از داستانهای تراژیکی است که بازگوییاش تکراری است اما تا این جا بهرغم اینکه بسیاری ساختار فیلم را نامتعارف و متفاوت از لحن و روایت سرراست و کلاسیک میدانند اما به نظرم تماشاگر توانسته با فیلم ارتباط بگیرد.
فهیمه پناهآذر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست