جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه فیلم


فلسفه فیلم

هدف این مقاله آن است که خواننده را لحظه ای فیلسوفانه به تامل در مورد فیلم و سینما وادارد بسیاری از رشته های فلسفی درباره حوزه ای خاص تامل می كنند مثلاً فلسفه علم درباره آنچه دانشمندان انجام می دهند به تامل می پردازند

مقاله حاضر به قلم وحید آقامحسنی[۱] به بررسی رویکرد فلسفی به فیلم و سینما میپردازد. این مقاله ابتدا به تعریف مفهوم فلسفه فیلم و سپس با مرور تاریخچه این بحث به رویکردهای موجود در این شاخه از فلسفه و نظریات موجود میپردازد. در انتها نیز با بحث در مورد مفاهیم مرتبط با موضوع مقاله به پایان میرسد.

هدف این مقاله آن است که خواننده را لحظه ای فیلسوفانه به تامل در مورد فیلم و سینما وادارد.

بسیاری از رشته های فلسفی درباره حوزه ای خاص تامل می كنند مثلاً فلسفه علم درباره آنچه دانشمندان انجام می دهند به تامل می پردازند. این تاملات فهمی از آنچه در واقع بر این حوزه ها می گذرد برای ما فراهم می كند. بنابراین فلسفه فیلم به ما كمك می كند كه به طور كلی تر درباره تاثیری كه فیلم بر ما می گذارد به تفكر بپردازیم. البته خود فیلم و كارگردان آن می توانند اشاراتی در این مورد داشته باشند، اما تنها فیلسوف است كه می تواند این امور را به طور دقیق باز كند. منظور این نیست كه فیلم ها نمی توانند بدون فلسفه سر كنند چرا كه آنها كار خود را به خوبی انجام می دهند. بلكه مسئله فقط این است كه فیلسوفان می توانند به ما كمك كنند تا درباره این شگفت آورترین شكل هنری دخیل در زندگی مان تفكر كنیم و از آن دركی به دست آوریم.

آنچه به خصوص برای فیلسوفان، برخلاف بسیاری از مطالعات فیلم، اهمیت دارد جایگاه فیلم در پس زمینه بیش از دو هزار سال سنت تامل در باب هنرها است. در فلسفه فیلم برخورد با فیلم به عنوان هنری یگانه كه سئوالاتی خاص خود دارد نیست بلكه بیشتر در نظرگرفتن فیلم در زمینه هنر بهمعنای گسترده تر و تامل فلسفی درباره هنر است یعنی ما درباره آنچه ارسطو، كانت و دیگر فیلسوفان درباره هنر گفته اند و می گویند به تفكر می پردازیم و از خود می پرسیم كه آیا این نظریه ها درباره فیلم هم قابل اعمال هستند یا نه. البته بعضی از جنبه های فلسفه فیلم از مطالعه فیلم های خاص متمایز می شود اما برخی از فیلسوفان فیلم نظراتشان را به فیلم های خاصی ارتباط می دهند و تحلیل های آنها به ما كمك می كند كه بفهمیم چگونه فیلم به عنوان یك رسانه عمل می كند.

● فلسفه فیلم چیست؟

فلسفه فیلم (فیلموسوفی)[۲] مطالعه فیلم به عنوان اندیشیدن است و تئوری هستی فیلم و فرم فیلم، هر دو را در برمی گیرد. ( فرمپتون ,۲۰۰۴ )

فلسفه فیلم زیرشاخه ای از زیبایی شناسی یا فلسفه هنر است كه درباره ماهیت فیلم به عنوان یك رسانه هنری تامل می كند. می توان گفت فلسفه فیلم رویكردی تئوریك به فیلم است كه از آن به عنوان یك شكل هنری پرسش می كند. از آنجا كه سینما در میان هنرها قدمت زیادی ندارد و هنر هفتم یعنی رشته ای كه بعد از شش هنر اصلی بدین نام مفتخر شده است، طبیعی است كه قبل از سینما، فلسفه با هنرها ارتباطی داشته است.

همانطور كه گفته شد فلسفه فیلم زیرحوزه ای از فلسفه هنر یا زیبایی شناسی است. البته این امر بدان معنا نیست كه این رشته به موضوعات متافیزیكی (هستی شناختی)، معرفت شناختییا اخلاقی فیلم نمی پردازد، بلكه این موضوعات در پس زمینه فیلم به عنوان شكلی هنری مطرح میشوند.

موضوعات اخلاقی در فیلم ها به پرسش هایی درباره كردار انسانی می پردازند. فلسفه فیلم به چگونگی پرداخت این مسائل در فیلم و چگونگی تاثیر آنها در بینندگان و چگونگی بیان شكلهنری آنها می پردازد.

از جمله مسائل دیگر در این حوزه می توان چگونگی تاثیر فیلم بر بینندگان را ذكر كرد كه از مباحث معرفت شناختی فلسفه فیلم است.

● تاریخچه فلسفه فیلم:

هوگو مونستربرگ اولین فیلسوفی كه به نوشتن كتابی درباره فیلم دست زد، تلاش كرد فیلم را از طریق ادوات فنی ای كه برای روایت كردن به كار می گرفت، از دیگر هنرها متمایز كند. فلاش بك ها، كلوزآپ ها (نمای نزدیك) و تدوین ها نمونه هایی از این دست هستند كه فیلمسازان برای روایت كردن موضوع فیلم های خود به خدمت گرفته و می گیرند و تئاتر از آنها بی نصیب است. به باور مونستربرگ فیلم به خاطر استفاده از این اسباب از تئاتر جدا و خود شكل هنری مستقلی است. او همچنین به این مسئله پرداخت كه چگونه بینندگان فیلم قادرند به كاركرد این تكنیك ها در روایت كردن پی ببرند. وی عقیده دارد این فنون عینیت بخشی فرآیندهای ذهنی اند. مثلاً نمای نزدیك (كلوزآپ) عینیت یافته كاركرد مغز در تمركز كردن روی یك شیء است. مخاطبان به طور طبیعی می دانند كه این ابزارهای سینمایی چگونه عمل می كنند، چون خود با فعالیت مغز خویش آشنا هستند. اگر چه این جنبه از نظریه مونستربرگ او را به فیلسوفان شناخت گرای فیلم پیوند می دهد، اما او توضیح نمی دهد كه چگونه مخاطبان می دانند آنچه می بینند تجسم یك فرآیند ذهنی است.

نوئل كارول از دیگر نظریه پردازان فیلم می گوید: تئوریسین های كلاسیك در توضیح ماهیت فیلم راه به اشتباه پیموده اند، چه آنان سعی كرده اند ماهیت فیلم را با استناد به شیوه های خاصی از فیلمسازی توضیح دهند. كارهای اخیری كه برای توضیح ماهیت فیلم صورت گرفته، سعی بر این داشته تا نسخه ای اصلاح شده از ادعاهای بازن را- درباره فیلم به مثابه رسانه ای واقع گرا- به دست دهد. كندال والتون و گریگوری كوری معتقدند اینكه فیلم- به خاطر تكیه اش بر عكاسی- رسانه ای واقع گرا است قابل دفاع است اما نه به آن شیوه كه بازن توضیح داده است. بر این ادعاها نیز بسیار خرده گرفته اند. اینكه آیا فیلم واقع گرا است هنوز محل مناقشه است. مخصوصاً كه در این دوران، پیدایش فناوری دیجیتال برای شكل دهی به تصاویر و بزك كردن آنها، پرسش های زیادی را برای لرزاندن صحت ادعاهای فوق برانگیخته است.

● رویکردهای فلسفه فیلم

رویكرد صحیح واحدی به فیلم وجود ندارد. تحلیل ها از چشم اندازهای تئوریك متفاوتی ناشی می شوند كه باعث غنای یكدیگر می شوند، در نتیجه موجب درك پیچیده تر و رساتری از فیلم خواهند شد.

یك روش عام درباره مطالعه فلسفه فیلم پایه گذاری آن براساس الگوی نظریه پردازی های علمی است. اگرچه درباره جزئیات چنین رویكردی مناقشه هایی وجود دارد، اما طرفداران این فرضیه تاكید می كنند كه مطالعه فیلم باید همانند روش های علمی بر رابطه میان ارائه نظریه و جست وجوی مدرك و دلیل مبتنی باشد. برای عده ای این مسئله بدین معنی است كه باید قالبی جست كه بتوان به نظریه های وسیع تر درباره سینما تعمیم داد. برای دیگران این به معنی بسط معدودی نظریه معیار به مثابه سنجه برای به كارگیری شان و توضیح جنبه های مختلف فیلم و تجارب ما از مشاهده آنها است. ایده پایه گذاری اصول فلسفه فیلم بر روش های علوم طبیعی در میان نظریه پردازان شناخت گرای[۳] فیلم طرفداران زیادی دارد. در این رهیافت تاكید بر پردازش آگاهانه فیلم از سوی مخاطب است و با عقیده نظریه پردازان سنت گرا كه بر پردازش ناخودآگاهانه فیلم از جانب بیننده مصرند، متفاوت است. به طور كلی این نظریه پردازان مطالعه فیلم را از منظر علمی می نگرند. بر این نظریه از جنبه های گوناگون خرده گرفته اند. بعضی فیلسوفان با تكیه بر نوشته های فیلسوفان پراگماتیست، این ایده را كه علوم طبیعی وسیله مفید مطالعه فیلم از سوی فیلسوفان است زیر سئوال برده اند. در اینجا بر خاص بودن فیلم به مثابه یك اثر هنری تاكید می شود تا تعمیم آن به سوی كلی گویی های علمی. دیگران نیز با استفاده از نظرات ویتگنشتاین[۴] و سنت هرمنوتیك، رویكرد علمی تفكر فلسفی در باب فیلم را به مبارزه طلبیده اند. این دسته مطالعه فیلم را یك مسئله انسان گرایانه (اومانیستی) می دانند كه اگر قرار باشد به آن صبغه ای از علوم طبیعی داد به درستی فهمیده نمی شود.

بحث های اینچنینی جدیداً باب شده و آن هم به این خاطر است كه نگاه علمی به فیلم اخیراً رواج یافته است. اما به رغم افزایش طرفداران روش شناخت گرایانه به فیلم هنوز پرسش هایی اساسی درباره ساختار فلسفه فیلم باقی است كه باید پاسخ گفته شود.

● نظریه های مولف:

ایده كارگردان مولف، اول بار از سوی فرانسوا تروفو- كه بعدها از چهره های شاخص سینمای موجنو فرانسه گردید- مطرح شد. او از این اصطلاح برای خرده گیری بر روند

فیلمسازی مبتنی بر اقتباس از شاهكارهای ادبی كه بعدها باب شد استفاده كرد. تروفو تنها فیلم هایی را هنری می دانست كه در آن كارگردان با نوشتن فیلمنامه و هدایت بازیگران، كنترل كامل را بر روند ساخت فیلم دارا است.

تئوری مولف نقش كسانی چون بازیگران، فیلمنامه نویسان، آهنگسازان و كارگردان های هنری را كه به فیلم و تولید آن كمك های شایانی می كنند كم اهمیت جلوه می دهد. با آنكه تروفو در این نظریه قصد پیش رو نهادن گونه جدیدی از فیلمسازی را مد نظر داشت، نظریه پردازان بعد از وی، تبصره های نظریه اش را نادیده گرفتند.

نظریه مولف به مثابه نظریه ای كلی در باب سینما به بیراهه رفته است. هیچ فیلمی، حتی فیلم های بزرگ، را نمی توان به سیطره كلی كارگردان آن نسبت داد. بازیگران آشكارترین نمونه از اشخاصی هستند كه گاه تاثیرشان بر فیلم از كارگردان هم بیشتر بوده است.

فیلم را محصول یك نفر دانستن خطا است. از دیگر كاستی های این نظریه این است كه كارگردان را فارغ از زمینه ای كه در آن فیلم ساخته بررسی می كنند، حال آنكه بسیاری از این افراد فقط در یك جا، مثلاً در هالیوود، به فیلمسازی پرداخته اند. فهم یك كارگردان بدون در نظر گرفتن جایگاه و موقعیت تولید فیلم هایش از دیگر اشكالات وارد بر این نظریه است. نقدی كه بر تئوری مولف وارد است با ظهور پست مدرنیسم و نظریه مرگ مولف (نویسنده) استوارتر شد. آنچه در این نظریه تاكید می شود این است كه اثر هنری، از جمله فیلم ، محصول یك اندیشه مسلط نیست، بلكه محصول موقعیت زمانی و اجتماعی تولید آن نیز هست. و هدف منتقد كشف و بازنمایی مقاصد مولف نیست بلكه نشان دادن عوامل مختلف تاثیرگذار بر اثر و محدودیت های آن است.

نویسنده: وحید آقامحسنی

پی نوشت:

[۱] دانشجوی کارشناسی ارتباطات دانشگاه تهران / vahidaghamohseni@yahoo.com

[۲] filmosophy

[۳] Cognitive

[۴] لودویگ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱) فیلسوف اتریشی که آثار متعددی درباب فلسفه مدرن دارد

[۵] filmind

[۶]- ژیل دلوز (۱۹۲۵-۱۹۹۵) فیلسوف فرانسوی اواخر قرن بیستم. آثار مهمی درباب فلسفه، ادبیات، فیلم و هنرهای زیبا دارد

[۷]- Gilles Deleuze, _Cinema ۱: The Movement-Image_ (۱۹۸۳), trans. Hugh Tomlinson and Barbara Habberjam (Minneapolis : University of Minnesota Press, ۱۹۸۶), p. ۲۰۱

[۸] - لودویگ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱) فیلسوف اتریشی که آثار متعددی درباب فلسفه مدرن دارد

[۹] extension

[۱۰] Dramatic

[۱۱] آیراكینگزبرگ، فرهنگ كامل فیلم، ترجمه: رحیم قاسمیان، انتشارات: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، تهران، ۱۳۷۹، صص ۹۱۹ـ۹۱۸ .

[۱۲] flashback

[۱۳] flash-forward

[۱۴] fine

[۱۵] applied

[۱۶] Visual

[۱۷] audible

[۱۸] temporal

[۱۹] spatial

[۲۰] spatio – temporal

[۲۱] fast motion

[۲۲] slow motion

[۲۳] freeze frame

[۲۴] فرهنگ كامل فیلم، ص ۹۱۸

[۲۵] آلن رب ـ گریه، قصه نو، انسان طراز نو (چند مقاله)، ترجمه: محمدتقی غیاثی، انتشارات: امیركبیر، تهران، ۱۳۷۰، ص ۷۶

[۲۶] actual

[۲۷] virtual

[۲۸] living present

[۲۹] present to pass

[۳۰] crystal

[۳۱] philosophy of film

[۳۲] subjective

[۳۳] objective

مآخذ

الف) فارسی

ـ ضیمران، محمد، گذار از جهان اسطوره به فلسفه، انتشارات هرمس، تهران، ۱۳۷۹

- فرامپتون، دانیل، فیلموسوفی (مطالعه فیلم به مثابه اندیشگی) مترجم: شهروز یوسفیان،تهران ،۱۳۸۳.

- ژان وال، بحث در مابعدالطبیعه، ترجمه: یحیی مهدوی، انتشارت خوارزمی، تهران، ۱۳۷۰.

ـ كنینگز برگ، آیرا، فرهنگ كامل فیلم، ترجمه: رحیم قاسمیان، انتشارات: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی تهران، ۱۳۷۹ ـ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه: منوچهر صانعی دره‌بیدی، انتشارت: حكمت، تهران، ۱۳۶۶ .

ب) لاتین

- Metz, Christian, Film Language, Asemiotice of the Cinema, tra. Michael Taylor, Newyork, Oxford University press, ۱۹۷۴

- Turetzky, Philip, Time, London & Newyork, Routledge, ۱۹۹۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.