دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
اقتصاد عشق
با توجه به تأثیر گسترده و عمیق انقلاب دیجیتال بر همه حوزههای زندگی فردی و جمعی از جمله تجارت، کار، تولید، اوقات فراغت، آموزش، خرید و فروش، توزیع، جنگ، مناسبات اجتماعی، پژوهش و یادگیری و اصولاً همه فعالیت اجتماعی، جا دارد که بحث کیفیت زندگی بهطور جدی در این چارچوب با طرح این سؤالها مطرح شود که آیا در عصر حاضر بدون بهرهگیری از مواهب جامعه اطلاعاتی میتوان برای زندگی مردم شرایطی را فراهم آورد که در شأن زندگی انسان باشد؟ به بیانی دیگر، کیفیت زندگی بدون بهرهگیری از مواهب علمی ـ تکنولوژیکی موجود چگونه قابل تأمین است؟ در زندگی ناامن شده و بحرانزده و پرآشوب کنونی، آیا میتوان شرایط مناسبتری برای زندگی انسان فراهم آورد، شرایطی که در آن انسانها ضمن بهرهمند شدن از رفاه مادی و مواهب پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک احساس کنند که در محیطی امن و ایمن زندگی میکنند و در درونشان احساس آرامش دارند؟ و آیا بهویژه برای دانشگران، احساس آرامش و لذت از زندگی بدون همگامی با این پیشرفتها عملی است؟
این مقاله میخواهد بحث کیفیت زندگی را با توجه به تجربههای موجود جهانی معرفی کند.
مفهوم کیفیت زندگی مفهومی است بسیار انتزاعی که نمیتوان برای آن تعریفی جامع و مانع ارائه داد و بهطور کلی تعریف مفهومی آن چندان ساده نیست ولی برحسب نیاز میتوان برای آن تعاریف عملیاتی ارائه کرد. بحث کیفیت زندگی به تازگی در ادبیات توسعه پایدار و برنامهریزی توسعه اجتماعی و مباحث افتصاد نوین مطرح شده و جایگاه ویژهای پیدا کرده است و دولتها در سطح ملی و محلی و نیز مؤسسات متعددی بر روی سنجش و شاخصسازی آن کار میکنند و شاخصهای چندی برای سنجش آن معرفی شده است.
کیفیت زندگی، مفهومی است چند وجهی و بررسی آن نیاز دارد به اتخاذ رهیافتی میان رشتهای و فرا رشتهای. کیفیت زندگی امری است نسبی و نمیتوان برای آن تعریفی ارائه داد که آن را مطلق و جهانی فرض کند. کیفیت زندگی به شدت از زمان و مکان متأثر است و مولفهها و عوامل تشکیل دهندهاش با توجه به دوره زمانی و مکان جغرافیائی فرق خواهند کرد. کیفیت زندگی به مقدار زیاد از ارزشها متأثر بوده و در واقع طبق ارزشهای فردی و اجتماعی و ملی تعریف میشود. کیفیت زندگی ضمن دارا بودن ابعاد عینی و وابستگی به شرایط عینی و بیرونی، امری است ذهنی و درونی و متصور و در نتیجه در نهایت به تصورات و ادراک فرد از واقعیتهای زندگی بستگی دارد.
کیفیت زندگی مفهومی است که ارزش واقعی آن زمانی آشکار میشود که بخواهیم به سیاستها و برنامههای توسعه بهویژه در سطح ملی و محلی جهت داده و پاردایمهای منسوخ توسعه اقتصادی ـ اجتماعی را اصلاح کنیم. کیفیت زندگی خود یک پارادایم است و با پارادایمهای توسعه پایدار و اقتصاد نوین همخوانی بیشتری دارد تا پارادایمهای متعارف اقتصاد و توسعه. کیفیت زندگی بهعنوان یک گفتمان جهانی، واکنشی است طبیعی در برابر پیامدهای نامطلوب و آسیبهای جدی که سیاستهای موسوم اقتصادی در سطح فردی، ملی و جهانی پدید آوردهاند.
در عصر دیجیتال، بحث کیفیت زندگی میتواند بهعنوان مکانیسم بازخورد، ارزیابی و اصلاح مسیر سیاستهای خرد و کلان عمل کند. با توجه به مفروضات مذکور شاید با بررسی سوابق کیفیت زندگی و آشنائی با شاخصهای موجود آن بهتر بتوان به تعریف عملیاتی این مفهوم دست پیدا کرد. شاخصهای کیفیت زندگی قرن نوزدهم زمانی پایان گرفت که بشر سرمست از تجربه نخستین دستاوردهای علمی ـ تکنولوژیک و آثار آن بر زندگیاش دچار توهم علم باوری شد و تصور میکرد که سرانجام علم و تکنولوژی توانسته است او را از دام رنجهای عمیق زندگی برهاند. با چنین توهم خوشبینانهای قرن بیستم آغاز شد.
شکی نیست که پیشرفتهای شگفتانگیزی در عرصه زندگی مادی پدید آمده است.
بهبود حیرتانگیز وضع بهداشت، ایمنی، تغذیه و رفاه و خدمات اجتماعی و دسترسی به کالا و از همه مهمتر کارائی و اثربخشی فرایندهای تولید ثروت باعث شد که قشرهای وسیعی از جمعیت جهان با بهرهگیری از این دستاوردها از دور باطل فقر و جهل خلاص شوند و سطح زندگی آنان بهنحو چشمگیری بهبود پیدا کند. ولی از نیمه دوم قرن بیستم بحران آغاز شد و تا پایان قرن شدت گرفت بهطوریکه در آغاز قرن بیستویکم، نگرانیهای جدی بروز و این فکر اشاعه پیدا کرد که در ربع آخر قرن، کیفیت زندگی و پایداری سیاره بهظطور جدی نزول کرده است. در چنین وضعیتی است که دو مفهوم استاندارد زندگی و کیفیت زندگی در برابر هم قرار میگیرند. استاندارد زندگی معرف پیشرفتهائی میشود که بیشتر ماهیت اقتصادی دارند و با مؤلفههای اقتصادی سنجیده میشوند. بهعنوان نمونه GDP (تولید ناخالص داخلی) معرف ارزش پولی همه کالاها و خدماتی است که در داخل کشور تولید میشوند. GDP اولین شاخص پیشرفت اجتماعی و کیفیت زندگی به شمار میآید.
اما اقتصادگران میگویند GDP چون میان هزینه ـ منفعت، مطلوب ـ نامطلوب و فعالیتهای مواد ـ آسیبرسان تمایز قائل نمیشود، نمیتواند معرف کیفیت زندگی باشد.طبق محاسبات برنامه توسعه انسانی NDP در سال ۱۹۹۵ کارهای داوطلبانه و کارهائی که ماهیت مراقبتی داشتهاند (مراقبت از اعضاء خانواده، مراقبت از نیازمندان جامعه محلی و مانند آن) در جهان رقمی حدود شش تریلیون دلار برآورد شده است. در همان سال کل GDP جهانی ۲۴ تریلیون دلار بوده است.
هیزل هندرسون از مدافعان رهیافتهای اقتصاد نوین و از مخالفان پارادایم سنتی اقتصادی ارزش کار بدون فرد را در مورد فعالیتهائی چون مراقبت از کودکان، کهنسالان و بیماران در خانواده، تولید غذا برای خانواده و جامعه محلی، خانهداری، خدمات داوطلبانه در محله، ساخت و ساز و تمهیداتی که فرد خودش انجام میدهد و مانند آن را محاسبه و چنین برآورد میکند که این نوع فعالیتها در کشورهای OECD حدود ۵۰ درصد از تولید ناخالص داخلی و در کشورهای در حال توسعه ۶۰ تا ۶۵ درصد از GDP را تشکیل میدهند، ولی در محاسبات این رقم گم شده است. در محاسبات GDP و GNP بحث مهمی چون اقتصاد عشق گنجانده نشده است، یعنی هزینه روزانه غفلت از عواملی که به فروپاشی خانواده و بافت اجتماعی زندگی محلی و آسیبهائی چون موادمخدر و فساد درون شهری و شیوع بیماریهای مسری که بهنظر میرسید ریشهکن شد ولی دوباره بازگشتهاند هچجا در حسابهای ملی منظور نشده است.
گزیدهای از مقاله دکتر شهیندخت خوارزمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست