جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آینده جهان از آن کودکان نیست


آینده جهان از آن کودکان نیست

برخلاف آنچه عده ای ادعا می کنند تعداد انسان ها در جهان امری تصادفی نیست ممکن است نژاد بشر به وسیله سرایت یک بیماری وا گیر دار یا از طریق اصابت یک شهاب سنگ منقرض شود یا حتی یک تکنولوژی جدید منجر به تغییر شکل آن شود, اما صرف نظر از موارد فوق, به احتمال زیاد این الگوهای زاد و ولد, مهاجرت و مرگ ومیر هستند که نهایتا تعیین می کنند که جامعه چقدر می خواهد یا می تواند برای نسل های آینده متفاوت باشد

برخلاف آنچه عده‌ای ادعا می‌کنند تعداد انسان‌ها در جهان امری تصادفی نیست. ممکن است نژاد بشر به وسیله سرایت یک بیماری وا‌گیر‌دار یا از طریق اصابت یک شهاب سنگ منقرض شود یا حتی یک تکنولوژی جدید منجر به تغییر شکل آن شود، اما صرف نظر از موارد فوق، به احتمال زیاد این الگوهای زاد‌‌ و ولد، مهاجرت و مرگ‌ومیر هستند که نهایتا تعیین می‌کنند که جامعه چقدر می‌خواهد یا می‌تواند برای نسل‌های آینده متفاوت باشد.

سرشماری از افراد بشر در جهان بیانگر این مطلب است که جمعیت انسان در آینده نیز، هرچند از راهی بسیار متفاوت از گذشته، اما کماکان به رشد خود ادامه خواهد داد. در پیش‌بینی میان‌مدت (mid_range) وضعیت جهان که توسط سازمان ملل صورت گرفته است، جمعیت جهان در سال ۲۰۲۵ به هشت میلیارد نفر و در پایان قرن به ۱/۱۰ میلیارد نفر خواهد رسید.

باید در نظر داشت که تا همین اواخر، رشد جمعیت جهان غالبا از افزایش تعداد افراد جوان ناشی می‌شد. به طور مثال، در فاصله سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۹۰، افزایش تعداد افراد زیر۳۰ سال بیش از نیمی از رشد جمعیت جهان را تشکیل می‌داد، در حالی که تنها ۱۲ درصد از رشد جمعیت جهان از افزایش جمعیت افراد بالای ۶۰ سال ناشی می‌شد.

اما با وجود این در آینده این مساله کاملا برعکس خواهد شد. سازمان ملل پیش‌بینی می‌کند که در عرض ۴۰ سال آینده، بیش از نیمی از رشد جمعیت جهان (دقیقا ۵۸ درصد آن) از افزایش جمعیت افراد بالای ۶۰ سال ناشی خواهد شد و تنها ۶ درصد از رشد جمعیت از افزایش تعداد افراد زیر ۳۰ سال ناشی خواهد شد. به علاوه این سازمان پیش‌بینی می‌کند که در سال ۲۰۲۵، جمعیت کودکان زیر ۵ سال که پیش از این در کشورهای توسعه‌یافته رو به کاهش بود، در کل جهان نیز پایین خواهد آمد. این پیش‌بینی حتی پس از تخمین زدن جهش قابل توجه نرخ تولد کشورهای در حال توسعه است. با این اوصاف می‌توان گفت یک سونامی «خاکستری» در راه است که سیاره را زیر و رو خواهد کرد.

اما در سال ۲۰۲۵ کشورهایی که در اروپا واقع شده‌اند، سالخورده‌ترین جمعیت جهان را خواهند داشت. در حقیقت نرخ تولد در اروپا به مرور زمان و به طور نسبی و تدریجی کاهش یافته است و هم‌اکنون نیز علائمی حاکی از سقوط نشان می‌دهد. در عوض مناطقی همچون ایران و مکزیک هستند که یک تورم جمعیتی را تجربه کرده‌اند که به دنبال آن اضمحلالی در جمعیت‍‌شان خواهند داشت. در عرض تنها ۳۵ سال، در هر دو کشور ایران و مکزیک درصد جمعیتی افراد بالای شصت سال، از نسبت کنونی این افراد در فرانسه‌ بیشتر خواهد بود. مناطقی از جهان که هم‌اکنون نرخ تولد پایین‌تر از حد لازم برای جایگزینی جمعیتی و نسلی‌شان دارند، صرفا شامل کشورهای واقع در اروپای پیر نمی‌شوند، بلکه شامل کشورهای در حال توسعه‌ای نظیر برزیل، شیلی، چین، لبنان، تونس، کره‌جنوبی و ویتنام نیز می‌شوند.

از دیگر سو به دلیل پدیده افزایش سن انسان در جهان در حال توسعه، یک متغیر مهم دیگر نیز تغییر کرده است: نرخ مهاجرت. به طور مثال در سال ۲۰۱۰ در مکزیک، جمعیت کودکان زیر ۴ سال ۴۳۴ هزار نفر کمتر از سال ۱۹۹۶ بود. در واقع دلایل جمعیتی که روند مهاجرت کلان مکزیکی‌ها به ایالات‌متحده را تقویت می‌کردند، کم‌رنگ شده‌اند و در آینده کم‌رنگ‌تر خواهند شد. در واقع پیش از این نیز جریان مهاجرت‌های غیرقانونی مکزیکی‌ها به سوی شمال کاهش یافته بود. طبیعی است که با وجود فرزندان کمتری که نیاز به حمایت والدین دارند و نیازهای کمتری را هم بر والدین خود تحمیل می‌کنند، نرخ مهاجرت کاهش می‌یابد. علاوه بر تاثیر عامل کاهش جمعیت بر کاهش نرخ مهاجرت، باید یادآور شد که اقتصاد مکزیک نیز بهتر از گذشته عمل می‌کند و در نتیجه مردم دلایل کمتری برای مهاجرت دارند. با تداوم این روند به احتمال بسیار زیاد در سال ۲۰۲۵ جوانان در دو سوی مرزهای مکزیک و آمریکا به سختی درک خواهند کرد که نسل‎های گذشته به چه دلیلی این حصارهای عظیم را در مرز دو کشور ساخته‌اند.

با وجود روند شایع کاهش زاد و ولد، بیشتر مردم از زندگی روزانه خود نتیجه گیری می‌کنند که ازدیاد جمعیت یک مشکل بسیار جدی است. یکی از دلایل این مساله تجمع بیش از نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری است. از دیگر سو یکی از دلایلی که سبب می‌شود نرخ جهانی تولد کماکان کاهش یابد، هزینه‌های سنگین پرورش کودکان در شهرهای بزرگ است؛ بنابراین شهرنشینی و تبعات آن (از قبیل شلوغی شهرها یا هزینه‌های بالای زندگی) ممکن است منجر به ایجاد تمایل در جهت کاهش جمعیت شود.

در صورتی که روند کاهش نرخ تولد در جهان تعدیل نشود و مطابق با پیش‌بینی سازمان ملل ثابت بماند که ما فرض می‌کنیم که این‌گونه خواهد شد، جهان ممکن است تمامی جمعیت‌اش را به زودی و در میانه قرن از دست بدهد. مادامی که انسان به تجمع کردن در مناطق شهری و به تبع آن تسریع زوال خود در تمامی زمینه‌ها ادامه دهد، نابودی نسل بشر بسیار محتمل است، با این وجود عده‌اندکی از مردم فرا رسیدن تحول و نابودی جمعیت را باور می‌کنند.

مساله دیگری که به این تحول عظیم مرتبط است، تغییر سریع در اندازه، ساختار و ماهیت خانواده است. در بسیاری از کشورها، همچون آلمان، ژاپن، روسیه و کره‌جنوبی، خانواده‌های تک فرزند یک امر نرمال شده‌اند. گرایش به داشتن تنها یک فرزند، سبب پیدایش جوامعی می‌شود که در آن بسیاری از افراد نه تنها هیچ خواهر یا برادری ندارند، بلکه همچنین هیچ اقوامی هم ندارند. به علاوه ممکن است بسیاری از افراد هیچ فرزندی نیز از خود نداشته باشند. جالب است بدانیم که امروزه هر یک نفر از پنج نفر در کشورهای پیشرفته غربی که شامل آمریکا نیز می‌شود، تا آخر عمر بدون فرزند باقی می‌ماند. با این اوصاف بخش اعظمی از جمعیت جهان هیچ خویشاوند خونی جز پدر و مادر خود نخواهند داشت.

بنابراین حتی اگر روند تولد کودکان ادامه پیدا کند، در هر صورت این کودکان در چرخه زیست بسیار متفاوتی با گذشته بزرگ خواهند شد، چرخه‌ای که ویژگی‌های آن از هم‌اکنون و دوران فعلی نیز مشاهده می‌شود. کشورهای جهان یکی پس از دیگری شاهد پدیده طلاق و موج تولد نوزادان نامشروع هستند، به علاوه درصد کودکانی که همراه با هر دو نفر از والدین ازدواج کرده خود زندگی می‌کنند به شدت رو به کاهش است. جمعیت کودکان جهان کماکان و با سرعت کاهش می‌یابد، به‌ علاوه باید در نظر داشت که نزدیک به اکثریت این کودکان در شرایطی پرورش خواهند یافت که امروزه به عنوان پیامدهای منفی زندگی شناخته می‌شوند. (از قبیل طلاق، زندگی با یکی از والدین و غیره)ممکن است این سوال به ذهن خوانندگان خطور کند که آیا هیچ نشانه‌ای از معکوس شدن این گرایش (کاهش جمعیت در مقابل افزایش جمعیت) تا قبل از سال ۲۰۲۵ وجود دارد‌؟ باید گفت که نشانه‌های بسیارکمی موجودند.

نکته جالب توجه آنکه از دیگر سو، جمعیت افرادی که در محیط‌های خانوادگی مذهبی پرورش می‌یابند نیز در جهان رو به افزایش است. اگر فرض کنیم که این مساله صرفا نتیجه پیامدهای بنیادگرایی است می‌توان گفت که بنیادگرایان اساسا به داشتن فرزندانی بیشتر از عامه مردم گرایش دارند.

برای رفع بحران کاهش جمعیت در جوامعی که دست‌کم تا حدی تحت تاثیر تغییرات جزر‌ و‌ مدوار جمعیتی قرار گرفته‌اند، راه‌های مشخص بسیاری وجود دارد، از جمله: تنظیم برنامه‌های هدایت‌کننده و کنترل‌کننده جمعیت به منظور افزایش جمعیت‌، اصلاحاتی در برنامه‌های مراقبت از سلامتی، به تعویق انداختن سن ناباروری در زنان و مردان و تعیین نمودن جایزه برای تولد کودکان.

اما نمی‌توان بیش از حد به این طرح‌ها اعتماد کرد. برای ایجاد چنین تغییر کلانی در وضعیت جهان، ما به درک جامعی از پارادوکس بزرگ قرن نیاز خواهیم داشت، این پارادوکس بیان می‌کند که: در عین وجود احتمال نابودی نسل بشر، ممکن است سیاره زمین دچار انفجار جمعیتی شود. (اما بیشتر این جمعیت در حال انفجار از افرادی تشکیل خواهد شد که قبلا به دنیا آمده‌اند)؛ بنابراین برای سیاره‌ای که افراد مسن تمامی بخش‌های آن را پوشانده‌اند آماده باشید.

فیلیپ لانگمن

مترجم: مژگان جعفری

منبع: فارین پالیسی