سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

عصر سلجوقی و سیاست های فرهنگی شیعه


عصر سلجوقی و سیاست های فرهنگی شیعه

بدون تردید یكی از مقاطع حساس تاریخ شیعه امامی, پیدایش دولت سلجوقیان و افول قدرت شیعی آل بویه بود مطالعه این بخش از تاریخ تحولات سیاسی و فرهنگی شیعه می تواند دستاوردهای ارزشمندی در راستای كشف و فهم دینامیسم حاكم بر تاریخ شیعه امامی داشته باشد

بدون تردید یكی از مقاطع حساس تاریخ شیعه امامی، پیدایش دولت سلجوقیان و افول قدرت شیعی آل بویه بود. مطالعه این بخش از تاریخ تحولات سیاسی و فرهنگی شیعه می‏تواند دستاوردهای ارزشمندی در راستای كشف و فهم دینامیسم حاكم بر تاریخ شیعه امامی داشته باشد. به این منظور لازم است ابتدا نگاهی به اوضاع سیاسی این دوره به ویژه در بغداد كه كانون اصلی این برخورد بود، داشته باشیم.

از همان ابتدای بنای بغداد در دو سوی شرق و غرب دجله، شیعیان در محله كرخ(۱) و اهل سنت در محله‏های باب البصره، باب العشیر و باب القلائین در غرب دجله ساكن شدند(۲).

در آغاز امر، غرب دجله مركز سیاسی شهر بود، ولی به علت گسترش تشیع در آنجا، عباسیان به تدریج مركز سیاسی شهر را به شرق دجله منتقل كردند. در این راستا، مكتفی، خلیفه عباسی، قصر تاج را در باب الشاطئیه در رصافه و مسجد جامعی را در رحبه ایجاد كرد(۳) و سایر خلفا نیز كار وی را ادامه دادند، ولی كرخ همچنان محله مهمی بود و قاضی القضاهٔ و سایر دستگاههای اداری شهر در آنجا بودند(۴).

كرخ بزرگ‏ترین و مهم‏ترین پایگاه تشیع در عراق و سراسر قلمرو خلافت عباسی بود و شیعیان اعتبار خاصی برای آن قائل بودند. آرامگاه امام موسی كاظم علیه‏السلام ، كه پیش از شهادت در آنجا زندانی بود(۵)، و آرامگاه امام محمّد بن علی علیه‏السلام ، امام نهم، در آن محله قرار داشت. مسجد براثا كه به اعتقاد شیعیان، امام علی علیه‏السلام در آنجا نماز به جای آورده بود و شیعیان احترام زیادی برای آن قایل بودند نیز در آن محله بود. همین عوامل و نزدیكی آن محله به سایر مقابر ائمه باعث تراكم شیعیان در آن نقطه می‏شد.

هر چه قدرت و جمعیت شیعیان بیشتر می‏شد، نزاع آنها با محله‏های اهل سنت افزایش می‏یافت. در اوایل قرن چهارم كه دستگاه خلافت عباسی به نهایت ضعف خود رسیده بود، این نزاعها اوج گرفت و بارها كرخ به آتش كشیده شد.

در سال ۳۲۶ ق دوباره حنبلیان به محله كرخ حمله بردند و مسجد براثا را خراب كردند. این نزاع لطمه‏های زیادی به محله كرخ وارد می‏كرد. هنگامی كه كرخ با این مشكلات دست و پنجه نرم می‏كرد، ناگهان به ظاهر گشایشی حاصل شد و آل بویه شیعی مذهب وارد بغداد شدند (۳۳۴ق) و مهار دستگاه خلافت عباسی را در دست گرفتند. در نگاه اول انتظار می‏رفت كه كرخ در سایه یك دولت همكیش روزگار آرام و پر رونقی را آغاز كند، ولی برعكس، به دلایل متعدد كه مهم‏ترین آنها مذهب بود، بیشترین آتش‏سوزیها در كرخ در این دوره رخ داد.

آل بویه شیعی مذهب در ابتدا قصد داشتند بساط خلافت عباسی را برچینند و علویان را به قدرت برسانند، ولی از بیم شكست از این كار خودداری كردند(۶). با وجود این، آل بویه در آغاز امر آزادی مذهبی را برای شیعیان به ارمغان آوردند. در اولین سال ورود آنها، شیعیان با آزادی تمام به زیارت قبر امام حسین علیه‏السلام رفتند و چادرهای زیادی در محله باب الطاق برافراشتند.

اهل سنت این اقدام شیعیان را نمی‏توانستند تحمل كنند، ولی از ترس فرمانروایان آل بویه دست به هیچ كاری نمی‏زدند؛ امّا چیزی نگذشت كه جسارت یافتند و دوباره به نزاع با شیعیان پرداختند كه یكی از دلایل آن ظهور طغرل سلجوقی (۴۲۹-۴۵۵ق) بود. اولین تماس بین خلیفه بغداد و طغرل، نشانی از ضعف دیلمیان و گرایش خلیفه به سوی قدرتی نوظهور داشت. طغرل كم‏كم به صورت خطری برای دیلمیان به صحنه آمد. در سال ۴۱۹ تركان علیه جلال الدوله ابوطاهر شورش كردند و او را در خانه‏اش محاصره كردند. در این اختلافات شیعیان كرخ نیز از مصادره اموال و آزار تركان در امان نبودند و قادر، خلیفه عباسی، گاهی حكم جهاد علیه شیعیان را نیز صادر می‏كرد.

در سالهای ۴۲۳-۴۲۶ نابسامانی تمام عراق به ویژه بغداد را فرا گرفته بود، تا اینكه در ۴۲۷ سپاهیان بغداد، علیه جلال الدوله دیلمی شورش كردند و او ناشناس و پیاده به خانه نقیب علویان سید مرتضی در كرخ رفت و بعد به تكریت فرار كرد و سپاهیان خانه‏اش را غارت كردند(۷).

با ظهور طغرل خلیفه، قائم، قاضی القضات علی بن محمّد بن حبیب ماوردی، فقیه شافعی را در ۴۳۵ به رسالت نزد طغرل فرستاد. در آن زمان هنوز جلال الدوله دیلمی زنده بود. رسالت ماوردی این بود كه از طغرل بخواهد میان دو حاكم دیلمی، جلال الدوله و ابوكالیجار، كه در نزاع بودند، میانجی‏گری كند. ماوردی به بغداد بازگشت و پذیرش فرمان از طرف طغرل را به خلیفه تقدیم كرد(۸). جلال الدوله سیادت خود را به تدریج از دست داد و با مرگ وی در ۴۳۵ق دولت وی به پایان رسید.

پس از مرگ جلال الدوله لشكریان با فرزند ارشد وی، ملك عزیز ابو منصور كه در واسط بود، بیعت كردند، ولی چون او در آمدن به بغداد تأخیر كرد، ابو كالیجار فرزند سلطان الدوله (۴۳۵-۴۴۰ق) خود را به بغداد رساند.

كالیجار در ۴۳۹ نامه‏ای به طغرل فرستاد و به او پیشنهاد مذاكره صلح كرد. درخواست او مورد پذیرش طغرل قرار گرفت و فرمان منع تهاجم به قلمرو او را صادر كرد(۹). ابو كالیجار به دلیل سستی اوضاع در بغداد به شیراز رفت و پسرش ملك رحیم را در بغداد، قائم مقام خود كرد(۱۰). او پس از مدتی از شیراز به كرمان رفت و در ۴۴۰ق در آن شهر درگذشت.

ملك رحیم به حضور خلیفه قائم (۴۲۲-۴۶۷ق) رسید و زمام امور را در دست گرفت. یك سال پس از به سلطنت رسیدن ملك رحیم در سال ۴۴۱ق در شب عاشورا به شیعیان كرخ اعلام گردید كه از نوحه‏خوانی و عزاداری برای رفع درگیری و فتنه خودداری كنند، ولی شیعیان در حین عزاداری با سنیان باب البصره درگیر شدند و اهل كرخ به دور آن دیوار بنا كردند. این تشنجها در عید فطر همان سال نیز ادامه یافت. در سال ۴۴۲ مردم بغداد اعم از سنی و شیعه تصمیم گرفتند به زیارت مرقد امام حسین علیه‏السلام و امام علی علیه‏السلام بروند و این امر اتفاق افتاد(۱۱). ولی شیرینی این اتحاد دیری نپایید و در صفر ۴۴۳ شیعیان برجهایی برپا داشتند و با طلا جمله محمّد و علی خیرالبشر را نوشتند. سنیان نیز منكر آن شده، این عبارت را مغایر مبانی اسلام دانستند(۱۲). درگیری پیش آمد و در آن یكی از رجال عباسی به قتل رسید. اهل سنت جسد وی را در جوار قبر امام احمد بن حنبل دفن و در مراجعت، بقعه مطهر امام موسی كاظم علیه‏السلام را ویران كردند و ضریح آن حضرت و ضریح آرامگاه امام جواد علیه‏السلام و قبر آل بویه را به آتش كشیدند. در این آتش‏سوزی حتّی قبر جعفر بن منصور، امین و مادرش زبیده و دیگر قبور نیز سوخت. شیعیان نیز قبور برخی از مشایخ اهل سنت را به آتش كشیدند. آنان به سوی قبر احمد بن حنبل هجوم بردند، ولی تقیب شیعیان آنان را از این كار باز داشت(۱۳). در سال ۴۴۴ نیز به دلیل ذكر «حیّ علی خیر العمل» و نوشتن جمله «محمّد و علیّ خیر البشر» سنیان به كرخ حمله كردند و گروه بسیاری از مردم هلاك شدند و كرخ در آتش سوخت. در ذی‏حجه همین سال بار دیگر درگیری خونین پیش آمد(۱۴).

در همین ایام است كه دو رساله نیز در حقوق عمومی، به عنوان احكام السلطانیه تألیف شد. مقصود نویسندگان این دو رساله، ماوردی شافعی و ابن فراء حنبلی، فراهم كردن حمایت اعتقادی برای حاكمیت دوباره مذاهب اهل سنت بود(۱۵).

در چنین اوضاعی بود كه سعد بن ابی شواك (م ۴۴۴ق) با سپاهی از طرف طغرل به حلوان رسید. خبر ورود این سپاه به حلوان، مردم بغداد را به وحشت انداخت و سپاه ملك رحیم، آخرین امیر آل بویه در مقابل آنان كاری از پیش نبرد(۱۶). طغرل نیز، كه در همدان بود، با آگاهی از اوضاع آشفته بغداد اعلام كرد كه قصد حج و اصلاح راه مكه و سپس تصرف مصر را دارد. وی پس از رسیدن به حلوان فرستاده‏ای نزد خلیفه اعزام كرد و در اظهار اطاعت و بندگی راه مبالغه پیش گرفت و به تركان بغداد نیز پیام داد و آنان را به بذل و بخششهای خویش نوید داد. با وجود این، تركان نارضایتی خویش را از نزدیك شدن طغرل به خلیفه اعلام داشتند، ولی خلیفه به دسیسه و توطئه پرداخت. چون وی قبلاً خواهان انقراض آل بویه بود، این كار را به دست طغرل امكان‏پذیر می‏دید.

ملك رحیم، حاكم دیلمی بغداد نیز كه خویش را در خطر می‏دید، رأی وی را در مورد طغرل پذیرفت. سرانجام پس از مذاكرات و صلاح‏اندیشی قرار شد خطبه به نام طغرل خوانده شود و خلیفه در این امر پیش قدم شد. ابن مسلمه (رئیس الرؤسا) با گروهی از قضات، نقبا، اشراف و امرای سپاه ملك رحیم به پیشواز شتافتند. ملك رحیم از جانب خلیفه، نمایندگی داشت كه به طغرل تعهد بسپارد كه در بغداد اقدامی خصمانه بر ضد او و لشكریانش صورت نخواهد گرفت؛ امّا خلیفه و ملك رحیم نتوانستند به تعهد خویش عمل كنند؛ زیرا ورود سلجوقیان به بغداد، سبب خشم مردم گردید و علیه آنان شورش كردند.

طغرل در سال ۴۴۷ ق بدون روبه‏رو شدن با مقاومتی وارد بغداد شد و كنترل خلافت را به دست گرفت. القائم بامراللّه‏ دستور داد تا بر منابر بغداد به نام طغرل بیك خطبه خواندند و نام او را بر سكه‏ها نقش كردند و او را لقب السلطان ركن الدوله(۱۷) ملك المشرق و المغرب بیك داد.

۱ ـ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۸۱.

۲ ـ یاقوت حموی، معجم البلدان، دار بیروت للطباعهٔ و النشر، ۱۴۰۸ق، ج ۴، ص ۴۴۸.

۳ ـ ابن طقطقی، تاریخ فخری، ترجمه محمّد وحید گلپایگانی، چاپ دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ص ۳۵۳.

۴ ـ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۳۶۸.

۵ ـ ابن طقطقی، تاریخ فخری، ص ۲۶۹.

۶ ـ ابن خلدون، العبر، ج ۲، ص ۶۵۳-۶۵۲.

۷ ـ شمس الدین محمّد ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، ص ۱۶۱، ۱۶۴؛ ابن اثیر، الكامل، ج ۸، ص ۲۱۹.

۸ ـ ابن اثیر، الكامل، ج ۸، ص ۲۶۶.

۹ ـ همان، ج ۸، ص ۲۷۶.

۱۰ ـ حمد اللّه‏ مستوفی، تاریخ گزیده، به اهتمام دكتر عبد الحسین نوایی، تهران، انتشارات امیركبیر، ۱۳۶۴ش، ص ۴۲۴.

۱۱ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۴۲-۱۴۱.

۱۲ ـ ابوالفداء ابن كثیر، البدایهٔ و النهایه، ج ۱۲، ص ۶۲.

۱۳ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۵۰ و ۳۴۸.

۱۴ ـ همان، ج ۸، ص ۱۵۴.

۱۵ ـ جوئل كرمر، احیای فرهنگی عهد آل بویه، ترجمه محمّد سعید حنایی كاشانی، تهران، مركز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۵ش، ص ۱۰۶ و ۱۰۷، ۱۲۱.

۱۶ ـ ابن اثیر، الكامل، ج ۹، ص ۳۱۰-۳۰۹.

۱۷ ـ تاریخ ایران كمبریج، ج ۵، ص ۵۲.

۱۸ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۶۵.

۱۹ ـ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۳۰، ص ۲۰.

۲۰ ـ ابن اثیر، الكامل، ج ۸، ص ۲۱۲ و ج ۹، ص ۲۸۲ و ۲۸۹.

۲۱ ـ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۳۰، ص ۲۰.

۲۲ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۶۳.

۲۳ ـ ابن طقطقی، تاریخ فخری، ص ۳۹۸.

۲۴ ـ سیف الدین عقیلی، آثار الوزراء، تصحیح و تحقیق میر جلال الدین ارموی، ص ۲۵.

۲۵ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۹۶.

۲۶ ـ همان.

۲۷ ـ ابن اثیر، الكامل، ج ۹، ص ۳۴۳-۳۴۲.

۲۸ ـ ذهبی، العبر فی خبر من غیر، ج ۳، ص ۲۲۵-۲۲۴.

۲۹ ـ ابن اثیر، الكامل، ج ۶، ص ۱۹۸.

۳۰ ـ ابن جوزی، المنتظم، ج ۸، ص ۱۷۳.

۳۱ ـ عبدالجلیل قزوینی رازی، كتاب النقض، تصحیح سید جلال الدین محدّث ارموی، تهران، انجمن آثار ملّی، ۱۳۵۸ش، ص ۴۹۴.

۳۲ ـ همان.

۳۳ ـ همان، ص ۱۹۵-۱۹۴.

۳۴ ـ همان، ص ۳۹۹.

۳۵ ـ همان.

۳۶ ـ همان، ص ۴۵۹.

۳۷ ـ همان، ص ۱۹۸.

۳۸ ـ همان، ص ۱۹۹.

۳۹ ـ همان، ص ۳۶-۳۵.

۴۰ ـ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج ۲، ص ۴۸۱.

۴۱ ـ ابن عطیه، مناظره علمای بغداد، تهران، شبر، ۱۳۸۰، ص ۲۴۰.

۴۲ ـ رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ج ۱، ص ۳۸۵.

۴۳ ـ قزوینی رازی، كتاب النقض، ص ۵۳.

۴۴ ـ همان، ص ۵۴.

۴۵ ـ همان، ص ۱۴۵.

۴۶ ـ راحهٔ الصدور، ص ۳۲.

۴۷ ـ قزوینی رازی، كتاب النقض، ص ۱۱۳.

۴۸ ـ همان، ص ۲۱۹.

۴۹ ـ همان، ص ۱۲۰.

۵۰ ـ همان، ص ۱۲۱.

۵۱ ـ همان، ص ۸۳.

۵۲ ـ همان، ص ۸۴.

۵۳ ـ همان، ص ۴۱.

۵۴ ـ طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۷۷.

۵۵ ـ بنگرید به: قزوینی رازی، كتاب النقض، ص ۴۳۴-۴۲۴.

۵۶ ـ همان، ص ۱۰۹.

۵۷ ـ همان، ص ۳.

۵۸ ـ همان، ص ۶-۵.

۵۹ ـ همان، ص ۳.

۶۰ ـ بنگرید به: مقدمه محدث ارموی / بیست و دو.

۶۱ ـ قزوینی رازی، كتاب النقض، ص ۱۰۵.

منبع:فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۷۹

نویسنده:غلامرضا جلالی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.