دوشنبه, ۲۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 10 March, 2025
مجله ویستا

آخرین امید


آخرین امید

همیشه ارتباطی خاص بین بازی های ویدئویی و فیلم ها و سریال ها دیده می شود فیلم ها و سریال های پرطرفدار به بازی تبدیل می شوند از آن طرف هم فیلم بازی های خوب ساخته شده و روی پرده می رود, اما کمتر در مورد ارتباط بین بازی و کتاب ها شنیده می شود

عنوان: Metro: Last Light پلتفرم: PC، Xbox۳۶۰، PS۳ ناشر: Deep Silver سازنده: ۴A Games سبک: تیراندازی اول شخص‌/‌ترسناک امتیاز: ۰/۹

همیشه ارتباطی خاص بین بازی‌های ویدئویی و فیلم‌ها و سریال‌ها دیده می‌شود. فیلم‌ها و سریال‌های پرطرفدار به بازی تبدیل می‌شوند از آن طرف هم فیلم بازی‌های خوب ساخته شده و روی پرده می‌رود، اما کمتر در مورد ارتباط بین بازی‌ و کتاب‌ها شنیده می‌شود.

معمولا ما بیشتر شاهد نوشته‌شدن رمان‌هایی بر اساس یک بازی خاص به عنوان ابزاری برای بازاریابی یا بازگو‌کردن پس‌زمینه داستان و شخصیت‌ها بوده‌ایم که بعضی از آنها انصافا هم از سطح خیلی خوبی برخوردار هستند. بازی‌ها از رمان‌ها الهام می‌گیرند، ولی کمتر اتفاق افتاده که یک بازی بر اساس رمانی خاص ساخته شده باشد.

دو نسخه The Witcher و Metro از این دسته‌اند و اتفاقا هر دو مجموعه محصول اروپای شرقی، اولی لهستان و دومی روسیه هستند و توانسته‌اند به موفقیت و استقبال زیادی نزد منتقدان و طرفداران دست یابند. تا کنون دو جلد از رمان مترو با نام‌های ۲۰۳۳ و ۲۰۳۴ توسط دیمیتری گلوخوفسکی نگاشته شده است که هر دو برای مدت‌ها در صدر جدول فروش کتاب‌های روسیه قرار داشته‌اند.

جلد سوم هم بر اساس نشانه‌ها و شواهدی که تعمدا در این بازی گذاشته شده، قرار است پاییز امسال منتشر شود و ۲۰۳۵ نام دارد. «مترو: واپسین نور» ادامه بازی قبلی یعنی «مترو ۲۰۳۳» است. هر دوی این بازی‌ها بر اساس رمان اول ساخته شده‌اند اگرچه در «واپسین نور» سازند‌ه‌ها کمی ایده‌ها و دید خود را نیز چاشنی کار کرده‌اند. مترو دنیای آخرالزمانی را به تصویر می‌کشد که بسیار باورپذیرتر از دنیاهایی است که در انبوه بازی‌ها و فیلم‌ها دیده‌ایم.

در اثر جنگ‌های هسته‌ای دنیا نابود شده و به علت شدت بالای تشعشعات، انسان‌های باقیمانده به ایستگاه‌های مترو پناه آورده‌اند و تلاش می‌کنند زندگی سخت و سگی خود در این راه‌های زیرزمینی را متمدن جلوه دهند.

آرتیوم، قهرمان داستان در انتهای بازی قبلی موفق شد با دادن مختصات آشیانه Dark Oneها و بمباران آنجا، تمام آنها را بکشد، اما به نظر می‌رسد تنها یکی از آنها موفق شده جان سالم به در ببرد. این بازمانده نقشی اساسی در قصه واپسین نور ایفا می‌کند و تا بخش عمده‌ای از بازی، فارغ از تمام اتفاقات جذاب و دراماتیکی که بر سر آرتیوم می‌آید، پیدا‌کردن تنها بازمانده، اولویت اصلی او به شمار می‌رود.

مترو حرص و طمع ما انسان‌ها را خیلی خوب به تصویر می‌کشد. با وجود این‌که روی سطح زمین و گاهی در تونل‌های مترو موجودات جهش یافته خطرناک وجود دارد و سکانس‌های رودررویی با آنها بار بخش ترسناک بازی را به دوش می‌کشند، اما خطرناک‌ترین، مرگبارترین و جدی‌ترین دشمن‌های شما خودانسان‌ها هستند! بله با این‌که از جمعیت کشوری چون روسیه تنها دویست هزار نفر باقی مانده است، به جای این‌که در شرایط سخت زندگی کنونی به یکدیگر کمک کنند به دنبال قدرت و تصاحب ایستگاه‌های دیگر هستند.

گروهی گرایش‌های نازیستی دارند و مسیر آنها را ادامه می‌دهند، عده‌ای که اتفاقا بزرگ‌ترین جمعیت را هم دارند یعنی کمونیست‌ها به‌دنبال تسلط بر تمام ایستگاه هستند و گروه‌های کوچک و مستقل دیگری نیز وجود دارند. آرتیوم جزو گروهی موسوم به «تکاورها» است که بهترین سربازان مترو هستند. آنها چند ایستگاه‌ را تحت کنترل دارند اما مهم‌ترین آنها D۶ است که در بازی می‌بینیم چگونه به شکلی زیبا داستان بازی از تمرکز روی بازمانده Dark Oneها، به سمت این ایستگاه و جنگی که به خاطر آن به راه می‌افتد تغییر مسیر می‌دهد.

شخصیت‌های فراوانی در بازی وجود دارند که همگی بسته به نقش خود بخوبی شخصیت‌پردازی و صداپیشگی شده‌اند. بخصوص شخصیت Pavel که کهن الگویی دم‌دمی مزاج است بسیار قدرتمند پرداخته شده و صداپیشگی فوق‌العاده‌ای دارد. در طول بازی چند بار مجبور به اتخاذ تصمیمی غالبا در مورد کشتن یا نکشتن یک فرد، می‌شوید و این تصمیم‌ها به اضافه این‌که چه تعداد از دشمن‌ها را کشته یا بیهوش کرده باشید در جهان‌بینی آرتیوم و اتفاقات بازی تاثیرگذار هستند.

مترو ۲۰۳۳ به عنوان شاخصی برای سنجش قدرت سخت‌افزاری PCها مورد استفاده قرار می‌گرفت و یقین دارم واپسین نور نیز این‌گونه خواهد بود. اگر یک سیستم فوق‌العاده قدرتمند و گران ندارید توصیه می‌کنم گزینه «فیزیک پیشرفته» را غیرفعال کنید تا با افت فریم‌های مرگبار و غیر قابل تحمل مواجه نشوید.

نور پردازی بازی یکی از شاهکارهای تاریخ بازی‌هاست و مهم‌ترین ویژگی گرافیکی است که هم در این نسخه و هم در نسخه قبلی روی آن تبلیغ شده بود. با هر منبع نوری که در بازی وجود داشته باشد می‌توانید تعامل داشته باشید و اگر این منبع در حالت حرکت باشد می‌توانید ببینید که چگونه محیط اطراف خود را روشن کرده یا بازتابش روی اجسام براق و صیقلی می‌افتد.

گیم‌پلی بازی به نسبت نسخه قبل اکشن‌تر شده و در حالت معمولی بازی تقریبا مشکلی با کمبود مهمات نخواهید داشت با وجود این خیلی از درگیری‌هایی که زیر زمین و با انسان‌ها دارید به دلیل محیط تاریک شما را به سمت مخفی‌کاری و صرفه‌جویی در مصرف گلوله سوق می‌دهد. آخر می‌دانید، واحد پول در مترو «گلوله» است! پس اگر می‌خواهید سلاح‌های جدید و متفاوت را تجربه کنید یا آنها را شخصی‌سازی کنید همیشه موجودی انبار گلوله‌های خود را در حد معقولی نگه دارید. زمانی که به سطح زمین می‌رسید حتما باید از ماسک گاز استفاده کنید تا در اثر استعمال تشعشعات هسته‌ای دچار خفگی نشوید.

شما دارید مسکوی ویران شده را نظاره می‌کنید و همه‌چیز واقعی است پس انتظار نداشته باشید همین که ماسک را روی چهره بگذارید دیگر تمام است. هرپنج دقیقه یکبار که زمان آن روی ساعت مچی ارتوم نشان داده می‌شود، باید فیلتر ماسک را عوض کنید لذا پیدا‌کردن و داشتن فیلتر کافی یکی از مواردی است که در درجه بالای اهمیت قرار دارد. حتی در اثر کشتن دشمنان، افتادن روی زمین یا هنگام بارندگی، شیشه ماسک کثیف شده و باید به صورت دستی آن را تمیز کنید.

موسیقی و صداگذاری بازی حرف ندارد و در کنار گرافیک فوق‌العاده‌ مخصوصا در محیط‌های روی سطح زمین در القای حس و اتمسفر بازی دیوانه‌وار عمل می‌کند. با وجود این ضعف‌هایی در هوش مصنوعی دشمنان دیده می‌شود. گاهی سایه‌ و تاریکی تا پیش‌پای آنها ادامه دارد و مادامی که شما در سایه باشید، دیده نمی‌شوید.

همچنین ممکن است ناگهان گرفتار باس فایتی شوید و به هیچ وجه مهمات کافی برای مقابله با آن را نداشته باشید و مثل بنده مجبور شوید با چاقوهای پرتابی باس را بکشید! باگ‌هایی جزئی از فرو رفتن دست و پای اجساد در زمین و اجسام نیز دیده می‌شود. با تمام اینها خوبی‌های مترو: واپسین نور بسیار بیشتر از آن است که ضعف‌های جزئی‌اش آزاردهنده باشند. تا به اینجای سال به نظرم در کنار «بایوشاک: بی‌کران» نامزد بهترین بازی اول شخص سال است و آن را عمیقا یکی از ناب‌ترین تجربه‌های اخیر و لایق دریافت حداقل یک جایزه در VGA ۲۰۱۳ می‌دانم. تجربه مترو: واپسین نور را به هیچ عنوان از دست ندهید!

مجید رحمانی