چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

شیر آب


شیر آب

چیک ، چیک ، چیک ،
باز هم از شیر آب حمام قطره قطره آب می ریزد .
امروز قطره های آب با هم یک تصمیم مهم گرفتند .
همه قطره های آب به هم چسبیده اند و اندازه یک دریا آب ، توی حمام جمع شده است . …

چیک ، چیک ، چیک ،

باز هم از شیر آب حمام قطره قطره آب می ریزد .

امروز قطره های آب با هم یک تصمیم مهم گرفتند .

همه قطره های آب به هم چسبیده اند و اندازه یک دریا آب ، توی حمام جمع شده است .

بابا خواب آلود از خواب بیدار می شود و به سمت در حمام

می رود .

وای ... وای ...

حالا به جای این که آب ها در حمام باشند در اطاق بابا هستند بابا عینکش را از روی آب بر می دارد و به چشم می گذارد و در حالی که ، پاچه های شلوارش را بالا می زند کاغذها و مدارکش را از روی آب جمع می کند و به سمت حمام می رود تا شیر آب را محکم کند و با خودش می گوید : ای کاش زودتر شیر آب را محکم کرده بودم .